استضعاف در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[استضعاف]]: ضعیف نگهداشتن و [[اجبار]] به [[فقر]] کردن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۶۲.</ref>، به [[زبونی]] کشیدن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۶.</ref>، طلب [[ضعف]] برای ضعیف<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۳۱.</ref>، در مقابل [[استکبار]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۱۶.</ref>. اصل آن "[[ضعف]]" در مقابل [[قوّت]]<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۳۶۲.</ref>. | |||
*{{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. | *{{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. | ||
* [[مستضعف]] در [[قرآن کریم]] به دو معنا آمده است: | * [[مستضعف]] در [[قرآن کریم]] به دو معنا آمده است: |
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۹
مقدمه
استضعاف: ضعیف نگهداشتن و اجبار به فقر کردن[۱]، به زبونی کشیدن[۲]، طلب ضعف برای ضعیف[۳]، در مقابل استکبار[۴]. اصل آن "ضعف" در مقابل قوّت[۵].
- ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً﴾[۶].
- مستضعف در قرآن کریم به دو معنا آمده است:
- مقهوران، ضعیفان و ناتوانان: ﴿إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي﴾[۷].
- افراد کمخرد، تابع دیگران و ضعیفالرأی: ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾[۸][۹].
- هر دو گروه مستضعف محسوب میشوند و ضعف آنان حاصل استکبار انسانهای دیگر است.
- از آیه کریمه ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ﴾[۱۰] چنین برداشت کردهاند که جهاد در راه خدا و در راه مستضعفان از جانب خداوند فریضه و واجب شده است[۱۱].
- مؤمنان وارسته و پاک با همین تهییج و تحریک الهی برای بیرونآوردن مستضعفان از سیطره ظلم و استکبار قیام میکنند؛ زیرا طبع و فطرت انسانی به آنها حکم میکند که از کودکان، زنان و مردان ضعیف و منزلت و کرامت آنان دفاع کنند. این حکم فطری با غیرت و تعصب انسان مرتبط است و اسلام آن را تأیید و بر آن تأکید میکند[۱۲][۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۶۲.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۶.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۳۱.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۱۶.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۳۶۲.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «این قوم، مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
- ↑ «بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۸.
- ↑ محسن معینی، "مستضعف"، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۲۰۵۱.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکان»... سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۳۱.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۴۱۹-۴۲۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۸۱.