مصرف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
*[[مکتب]] [[اسلام]]، [[انسان]] را به حفظ [[اعتدال]] و [[میانهروی]] در مصرف رهنمون میدارد: و کسانی هستند که چون [[انفاق]] کنند، نه ولخرجی میکنند و نه تنگ میگیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمیگزینند <ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}؛ سوره فرقان، آیه ۶۷</ref>.[[میانهروی]] در مصرف، [[مال]] [[آدمی]] را توسعه میبخشد. از اینرو [[امام]] {{ع}}، [[میانهروی]] را نیمی از معیشت میداند و میفرماید: آنکه به اندازه خرج کند، تهیدست نشود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴: {{متن حدیث|مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد}}</ref>. البته در منظر [[امام]]، صرف [[اسراف]] در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد [[نکوهش]] نیست، بلکه [[بخشش]] بیحساب و کتاب نیز، مورد [[نکوهش]] قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل [[اعتدال]] مورد نظر بوده است تا [[انسانها]] در سایه حفظ [[اعتدال]]، [[کرامت]] خود را حفظ کنند و به [[اسراف]] و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ [[اعتدال]] موارد گوناگونی از عرصههای زندگی را شامل میشود؛ عرصههایی چون خوردن و آشامیدن، چنانکه به اندازه خوردن را عفاف میداند و پرخوری را [[اسراف]]<ref>غرر الحکم، ۲۳۴</ref>، فرش و بستر، مسکن و...<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 115.</ref>. | *[[مکتب]] [[اسلام]]، [[انسان]] را به حفظ [[اعتدال]] و [[میانهروی]] در مصرف رهنمون میدارد: و کسانی هستند که چون [[انفاق]] کنند، نه ولخرجی میکنند و نه تنگ میگیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمیگزینند <ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}؛ سوره فرقان، آیه ۶۷</ref>.[[میانهروی]] در مصرف، [[مال]] [[آدمی]] را توسعه میبخشد. از اینرو [[امام]] {{ع}}، [[میانهروی]] را نیمی از معیشت میداند و میفرماید: آنکه به اندازه خرج کند، تهیدست نشود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴: {{متن حدیث|مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد}}</ref>. البته در منظر [[امام]]، صرف [[اسراف]] در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد [[نکوهش]] نیست، بلکه [[بخشش]] بیحساب و کتاب نیز، مورد [[نکوهش]] قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل [[اعتدال]] مورد نظر بوده است تا [[انسانها]] در سایه حفظ [[اعتدال]]، [[کرامت]] خود را حفظ کنند و به [[اسراف]] و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ [[اعتدال]] موارد گوناگونی از عرصههای زندگی را شامل میشود؛ عرصههایی چون خوردن و آشامیدن، چنانکه به اندازه خوردن را عفاف میداند و پرخوری را [[اسراف]]<ref>غرر الحکم، ۲۳۴</ref>، فرش و بستر، مسکن و...<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 115.</ref>. | ||
*[[امام علی]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود که خانهای فراخ خریده بود، میفرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه میخواهی؟ تو که در [[آخرت]] بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدینوسیله به [[آخرت]] برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت [[آخرت]] خود را آباد ساختهای<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰: {{متن حدیث|مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 115.</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود که خانهای فراخ خریده بود، میفرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه میخواهی؟ تو که در [[آخرت]] بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدینوسیله به [[آخرت]] برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت [[آخرت]] خود را آباد ساختهای<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰: {{متن حدیث|مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 115.</ref>. | ||
*'''[[قناعت]] پیشگی:''' [[قناعت]] بهعنوان [[فضیلت]] [[اخلاقی]] به معنای صرفهجویی در مصرف و [[راضی]] بودن [[آدمی]] به آن چیزی است که در [[اختیار]] دارد. [[امام]] {{ع}} ضمن عباراتی به [[تبیین]] مفهومی [[قناعت]] پرداختهاند؛ عباراتی چون: [[قناعت]] ثروتی است که از میان نرود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۵۴</ref>، [[قناعت]] یعنی [[فرمانروایی]] و سروری<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰</ref>، [[قناعت]] ثروتی است پایانناپذیر<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷</ref>. همچنین در فرازی از [[نامه]] ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با [[قناعت]] سوق میدهد. [[انسانها]] در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ [[قناعت]] دست مییابند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 115-116.</ref>. | *'''[[قناعت]] پیشگی:''' [[قناعت]] بهعنوان [[فضیلت]] [[اخلاقی]] به معنای صرفهجویی در مصرف و [[راضی]] بودن [[آدمی]] به آن چیزی است که در [[اختیار]] دارد. [[امام]] {{ع}} ضمن عباراتی به [[تبیین]] مفهومی [[قناعت]] پرداختهاند؛ عباراتی چون: [[قناعت]] ثروتی است که از میان نرود<ref>{{متن حدیث|الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۴</ref>، [[قناعت]] یعنی [[فرمانروایی]] و سروری<ref>{{متن حدیث|كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰</ref>، [[قناعت]] ثروتی است پایانناپذیر<ref>{{متن حدیث|الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷</ref>. همچنین در فرازی از [[نامه]] ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با [[قناعت]] سوق میدهد. [[انسانها]] در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ [[قناعت]] دست مییابند<ref>{{متن حدیث|وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 115-116.</ref>. | ||
*'''رزق و روزی:''' [[فرهنگ]] [[دین]]، رزق و روزی [[انسانها]] را مقدّر و از جانب [[خداوند]] میداند. [[امام]] {{ع}} [[آگاهی]] میدهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود بهسراغ [[آدمی]] میآید و [[انسان]] برای رسیدن به آن نیاز به [[تلاش]] چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که [[آدمی]] در جستوجوی آن است و البته امکان دارد در [[سرنوشت]] [[آدمی]] بهرهای از آن برای [[انسان]] مقدر نشدهاند.<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. چه بسا ثروتمندانی که از [[مال]] خود بهرهای نبردهاند و خزانهدار دیگران شدهاند. سفارش [[امام]] {{ع}} این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و [[سختی]] نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب میدهد و رام توست. بهخاطر افزونطلبی خود را به خطر میفکن<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 116.</ref>. | *'''رزق و روزی:''' [[فرهنگ]] [[دین]]، رزق و روزی [[انسانها]] را مقدّر و از جانب [[خداوند]] میداند. [[امام]] {{ع}} [[آگاهی]] میدهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود بهسراغ [[آدمی]] میآید و [[انسان]] برای رسیدن به آن نیاز به [[تلاش]] چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که [[آدمی]] در جستوجوی آن است و البته امکان دارد در [[سرنوشت]] [[آدمی]] بهرهای از آن برای [[انسان]] مقدر نشدهاند.<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. چه بسا ثروتمندانی که از [[مال]] خود بهرهای نبردهاند و خزانهدار دیگران شدهاند. سفارش [[امام]] {{ع}} این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و [[سختی]] نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب میدهد و رام توست. بهخاطر افزونطلبی خود را به خطر میفکن<ref>{{متن حدیث|فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ وَ لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ وَ لَا كُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَيْرُ خَيْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ يُسْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 116.</ref>. | ||
*'''[[انفاق]]:''' [[انفاق]] در معنای هزینه کردن از [[مال]] برای دیگران و پرهیز از نگهداری [[مال]] نزد شخص است. با توجه به احادیثی که بهصراحت بیان میدارد "[[خدا]] فقرا را شریک در [[اموال]] ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در [[اموال]] ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع [[انفاق]] نه تنها به عنوان یک [[فضلیت]] و خیر [[اخلاقی]] که به عنوان یک [[وظیفه]] و دِین شرعی اهمیت مییابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 116.</ref>. | *'''[[انفاق]]:''' [[انفاق]] در معنای هزینه کردن از [[مال]] برای دیگران و پرهیز از نگهداری [[مال]] نزد شخص است. با توجه به احادیثی که بهصراحت بیان میدارد "[[خدا]] فقرا را شریک در [[اموال]] ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در [[اموال]] ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع [[انفاق]] نه تنها به عنوان یک [[فضلیت]] و خیر [[اخلاقی]] که به عنوان یک [[وظیفه]] و دِین شرعی اهمیت مییابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 116.</ref>. | ||
*در یک جمعبندی کلی، آنچه [[مکتب]] [[علوی]] از [[نظام]] معیشتی در سطح [[خرد]] با عنوان [[اخلاق]] معیشتی مطرح میکند، حدنگهداری و استفاده از [[اموال]] و مصرف در حد میانه و کفاف است. در اینصورت، اقتصاد مایه [[سعادت]] فرد و [[جامعه]] و حفظ قوام زندگی میشود و در غیر اینصورت، افراد، [[اموال]] را از [[جایگاه]] اصلی خود خارج میکنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آنگاه پدیده [[فقر]] و تکاثر (زیادهخوای) در [[جامعه]] شکل میگیرد و توازن [[جامعه]] فرو میپاشد. در نتیجه [[اموال]] بهخودی خود نقشی در [[سعادت]] و [[شقاوت]] فرد و [[جامعه]] ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، [[سعادت]] [[اجتماعی]] تضمین میشود و در غیر اینصورت، [[عدالت]] از [[جوامع]] رخت برمیبندد و [[جوامع]] فرو خواهند پاشید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 116.</ref>. | *در یک جمعبندی کلی، آنچه [[مکتب]] [[علوی]] از [[نظام]] معیشتی در سطح [[خرد]] با عنوان [[اخلاق]] معیشتی مطرح میکند، حدنگهداری و استفاده از [[اموال]] و مصرف در حد میانه و کفاف است. در اینصورت، اقتصاد مایه [[سعادت]] فرد و [[جامعه]] و حفظ قوام زندگی میشود و در غیر اینصورت، افراد، [[اموال]] را از [[جایگاه]] اصلی خود خارج میکنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آنگاه پدیده [[فقر]] و تکاثر (زیادهخوای) در [[جامعه]] شکل میگیرد و توازن [[جامعه]] فرو میپاشد. در نتیجه [[اموال]] بهخودی خود نقشی در [[سعادت]] و [[شقاوت]] فرد و [[جامعه]] ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، [[سعادت]] [[اجتماعی]] تضمین میشود و در غیر اینصورت، [[عدالت]] از [[جوامع]] رخت برمیبندد و [[جوامع]] فرو خواهند پاشید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 116.</ref>. |
نسخهٔ ۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۰
- مکتب اسلام، انسان را به حفظ اعتدال و میانهروی در مصرف رهنمون میدارد: و کسانی هستند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی میکنند و نه تنگ میگیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمیگزینند [۱].میانهروی در مصرف، مال آدمی را توسعه میبخشد. از اینرو امام (ع)، میانهروی را نیمی از معیشت میداند و میفرماید: آنکه به اندازه خرج کند، تهیدست نشود[۲]. البته در منظر امام، صرف اسراف در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد نکوهش نیست، بلکه بخشش بیحساب و کتاب نیز، مورد نکوهش قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل اعتدال مورد نظر بوده است تا انسانها در سایه حفظ اعتدال، کرامت خود را حفظ کنند و به اسراف و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ اعتدال موارد گوناگونی از عرصههای زندگی را شامل میشود؛ عرصههایی چون خوردن و آشامیدن، چنانکه به اندازه خوردن را عفاف میداند و پرخوری را اسراف[۳]، فرش و بستر، مسکن و...[۴].
- امام علی (ع) به یکی از یاران خود که خانهای فراخ خریده بود، میفرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه میخواهی؟ تو که در آخرت بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدینوسیله به آخرت برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت آخرت خود را آباد ساختهای[۵][۶].
- قناعت پیشگی: قناعت بهعنوان فضیلت اخلاقی به معنای صرفهجویی در مصرف و راضی بودن آدمی به آن چیزی است که در اختیار دارد. امام (ع) ضمن عباراتی به تبیین مفهومی قناعت پرداختهاند؛ عباراتی چون: قناعت ثروتی است که از میان نرود[۷]، قناعت یعنی فرمانروایی و سروری[۸]، قناعت ثروتی است پایانناپذیر[۹]. همچنین در فرازی از نامه ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با قناعت سوق میدهد. انسانها در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ قناعت دست مییابند[۱۰][۱۱].
- رزق و روزی: فرهنگ دین، رزق و روزی انسانها را مقدّر و از جانب خداوند میداند. امام (ع) آگاهی میدهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود بهسراغ آدمی میآید و انسان برای رسیدن به آن نیاز به تلاش چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که آدمی در جستوجوی آن است و البته امکان دارد در سرنوشت آدمی بهرهای از آن برای انسان مقدر نشدهاند.[۱۲]. چه بسا ثروتمندانی که از مال خود بهرهای نبردهاند و خزانهدار دیگران شدهاند. سفارش امام (ع) این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و سختی نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب میدهد و رام توست. بهخاطر افزونطلبی خود را به خطر میفکن[۱۳][۱۴].
- انفاق: انفاق در معنای هزینه کردن از مال برای دیگران و پرهیز از نگهداری مال نزد شخص است. با توجه به احادیثی که بهصراحت بیان میدارد "خدا فقرا را شریک در اموال ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در اموال ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع انفاق نه تنها به عنوان یک فضلیت و خیر اخلاقی که به عنوان یک وظیفه و دِین شرعی اهمیت مییابد[۱۵].
- در یک جمعبندی کلی، آنچه مکتب علوی از نظام معیشتی در سطح خرد با عنوان اخلاق معیشتی مطرح میکند، حدنگهداری و استفاده از اموال و مصرف در حد میانه و کفاف است. در اینصورت، اقتصاد مایه سعادت فرد و جامعه و حفظ قوام زندگی میشود و در غیر اینصورت، افراد، اموال را از جایگاه اصلی خود خارج میکنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آنگاه پدیده فقر و تکاثر (زیادهخوای) در جامعه شکل میگیرد و توازن جامعه فرو میپاشد. در نتیجه اموال بهخودی خود نقشی در سعادت و شقاوت فرد و جامعه ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، سعادت اجتماعی تضمین میشود و در غیر اینصورت، عدالت از جوامع رخت برمیبندد و جوامع فرو خواهند پاشید[۱۶].
پانویس
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴾؛ سوره فرقان، آیه ۶۷
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴: «مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد»
- ↑ غرر الحکم، ۲۳۴
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰: «مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
- ↑ «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۴
- ↑ «كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰
- ↑ «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷
- ↑ «وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115-116.
- ↑ «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ «فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ وَ لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ وَ لَا كُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَيْرُ خَيْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ يُسْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.