امی بودن پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}} {{پانویس2}}' به '{{پانویس}}') |
جز (جایگزینی متن - 'طی' به 'طی') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
* و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref> یعنی: اگر [[خدا]] خواسته بود این کتاب را بر شما [[تلاوت]] نمیکردم و شما را از آن، [[آگاه]] نمیساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونهای از این سخنان از من نشیدند مگر نمیفهمید؟! و به احتمال [[قوی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ}} نیز اشاره به همین جهت [[اعجاز]] است یعنی احتمال [[قوی]] دارد که [[ضمیر]] {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} به {{متن قرآن|عَبْدِنَا}} برگردد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>. | * و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref> یعنی: اگر [[خدا]] خواسته بود این کتاب را بر شما [[تلاوت]] نمیکردم و شما را از آن، [[آگاه]] نمیساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونهای از این سخنان از من نشیدند مگر نمیفهمید؟! و به احتمال [[قوی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ}} نیز اشاره به همین جهت [[اعجاز]] است یعنی احتمال [[قوی]] دارد که [[ضمیر]] {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} به {{متن قرآن|عَبْدِنَا}} برگردد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>. | ||
* حاصل آنکه: اگر به فرض محال، امکان داشته باشد که صدها گروه دانشمند و متخصص با [[همکاری]] و [[همیاری]] یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد [[درس نخوانده]]، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۶.</ref>. | * حاصل آنکه: اگر به فرض محال، امکان داشته باشد که صدها گروه دانشمند و متخصص با [[همکاری]] و [[همیاری]] یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد [[درس نخوانده]]، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۶.</ref>. | ||
* [[پیامبر اکرم]] در تمام [[عمر]] خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچگاه خطی ننوشت. او [[چهل]] [[سال]] در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از [[علم]] و دانشی دم نزد؛ در | * [[پیامبر اکرم]] در تمام [[عمر]] خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچگاه خطی ننوشت. او [[چهل]] [[سال]] در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از [[علم]] و دانشی دم نزد؛ در طی این دوران، تنها دو بار به خارج از [[حجاز]] و آنهم به [[همراهی]] کاروان تجاری سفر کرد. | ||
*چنین شخصیتی ناگهان مطلبی آورد که بزرگان و ادبا و شعرای نامآور [[عرب]] در مقابلش زانو زدند، کتابی با این [[عظمت]] و [[معارف]] ژرف و گسترده<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۷-۱۰۸؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.</ref>. | *چنین شخصیتی ناگهان مطلبی آورد که بزرگان و ادبا و شعرای نامآور [[عرب]] در مقابلش زانو زدند، کتابی با این [[عظمت]] و [[معارف]] ژرف و گسترده<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۷-۱۰۸؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.</ref>. | ||
* بنابراین، [[ظهور]] چنین کتابی با این ویژگیها از فرد تحصیل نکردهای، مبیّن جهت دیگری از جهات [[اعجاز]] آن میباشد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۶.</ref>. | * بنابراین، [[ظهور]] چنین کتابی با این ویژگیها از فرد تحصیل نکردهای، مبیّن جهت دیگری از جهات [[اعجاز]] آن میباشد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۶.</ref>. |
نسخهٔ ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۹
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث صفات پیامبر خاتم و وجوه اعجاز قرآن است. "امی بودن پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امی بودن پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
امی بودن پیامبر خاتم یکی از وجوه اعجاز قرآن
- قرآن کریم، کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و علوم و احکام و قوانین فردی و اجتماعی است و بررسی کامل هر دسته از آنها نیازمند به گروههای متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش علمی درباره آنها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آن را کشف کنند و به حقایق بیشتری دست یابند هر چند کشف همه حقایق و اسرار آن، جز بهوسیله کسانی که دارای علم الهی و تأیید خدایی باشند میسّر نخواهد بود[۱].
- این مجموعههای گوناگون که شامل ژرفترین و بلندترین معارف، و والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی، و عادلانه ترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزائی، و حکیمانه ترین مناسک عبادی و احکام فردی و اجتماعی، و سودمندترین مواعظ و اندرزها، و آموزنده ترین نکات تاریخی، و سازنده ترین شیوههای تعلیم و تربیت، و در یک جمله: حاوی همه اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است با اسلوبی بدیع و بی سابقه، در هم آمیخته شده، به گونهای که همه قشرهای جامعه بتوانند به فراخور استعدادشان از آن، بهرهمند شوند[۲].
- فراهم آوردن همه این معارف و حقایق در چنین مجموعهای، فراتر از توان انسانهای عادی است. ولی آنچه بر شگفتی آن میافزاید این است که این کتاب عظیم بهوسیله یک فرد درس نخوانده و تعلیم ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از تمدن و فرهنگ، پرورش یافته بود عرضه شد. و عجیبتر آنکه در زندگی چهل ساله قبل از بعثتش نمونهای از این سخنان، از وی شنیده نشده بود و در دوران رسالتش هم آنچه را بهعنوان وحی الهی، ارائه میکرد اسلوب ویژه و هماهنگ و موزونی داشت که کاملا آن را از دیگر سخنانش متمایز میساخت و تفاوت آشکاری میان این کتاب با سایر سخنان وی مشهود و محسوس بود[۳].
- قرآن کریم با اشاره به این نکات میفرماید: ﴿وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۴][۵].
- و در جای دیگر میفرماید: ﴿قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾[۶] یعنی: اگر خدا خواسته بود این کتاب را بر شما تلاوت نمیکردم و شما را از آن، آگاه نمیساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونهای از این سخنان از من نشیدند مگر نمیفهمید؟! و به احتمال قوی، آیه ﴿فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ﴾ نیز اشاره به همین جهت اعجاز است یعنی احتمال قوی دارد که ضمیر ﴿مِّثْلِهِ﴾ به ﴿عَبْدِنَا﴾ برگردد[۷].
- حاصل آنکه: اگر به فرض محال، امکان داشته باشد که صدها گروه دانشمند و متخصص با همکاری و همیاری یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد درس نخوانده، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد[۸].
- پیامبر اکرم در تمام عمر خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچگاه خطی ننوشت. او چهل سال در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از علم و دانشی دم نزد؛ در طی این دوران، تنها دو بار به خارج از حجاز و آنهم به همراهی کاروان تجاری سفر کرد.
- چنین شخصیتی ناگهان مطلبی آورد که بزرگان و ادبا و شعرای نامآور عرب در مقابلش زانو زدند، کتابی با این عظمت و معارف ژرف و گسترده[۹].
- بنابراین، ظهور چنین کتابی با این ویژگیها از فرد تحصیل نکردهای، مبیّن جهت دیگری از جهات اعجاز آن میباشد[۱۰].
منابع
جستارهای وابسته
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع نبوت
پانویس
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۵.
- ↑ و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۸.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۵.
- ↑ بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۶.
- ↑ ر.ک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص ۱۰۷-۱۰۸؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۶.