روح: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==روح در قرآن== | ==روح در قرآن== | ||
*این واژه در [[قرآن]] به دو گونه مطلق و مضاف<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۲۲۶، «روح».</ref> در ۲۱ مورد به کار رفته و نگاه فراگیر به [[آیات]] آن ـ که با [[روایات]] نیز [[تأیید]] میگردد ـ بهدست میدهد که [[روح]]، موجودی واحد، مستقل، بلندمرتبه، [[برتر]] از [[فرشتگان]]، [[دانا]]، توانا و دارای مراتب و درجاتی در گیاهان، حیوانات، همه [[انسانها]]، [[مؤمنان]] و مرتبهای همراه [[فرشتگان]] و درجهای از آن برای [[تأیید]] [[پیامبران]] است <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵، ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸؛ البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ - ۵۸۴.</ref>. | |||
*[[عارفان]] از این [[روح]] که به اعتقادشان [[مظهر]] [[ذات الهی]] است، به [[روح]] اعظم یاد میکنند و برای آن در عالم کبیر و عالم صغیر [[انسانی]] به مظاهری معتقدند که به دیدهای گوناگون نامهای مختلفی میپذیرند؛ از جمله مظاهر آن مرتبه [[روح انسان]] است که به لحاظ [[مربّی]] [[بدن]] بودن و اینکه منبع فیضان [[حیات]] [[حسی]] بر همه قوای [[نفسانی]] است، این نامگذاری انجام گرفته است<ref>شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۱۳۷ - ۱۳۸.</ref> ([[نفس]])، چنانکه به اعتبار [[تصرف]] در عالم[[روح]]، [[عقل]] اول نیز نامیده میشود<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۷، ص ۲۲؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>؛ البته به آن [[روحالقدس]] اعلا هم گفته میشود؛ در مقابل [[جبرئیل]] که به [[روحالقدس]] ادنا نامبردار است<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۴۷۷.</ref>. [[روحالقدس]] اعلا، [[محمدیه]] بیضاء است که سرّ [[خدا]] <ref>شرح فصوص الحکم، ابن ترکه، ص ۵۶۹.</ref> و ابتدای [[سلسله]] [[نزول]] و انتهای [[سلسله]] [[صعود]] است<ref>مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۳۵۴.</ref><ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[روح (مقاله)|مقاله «روح»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۴.</ref>. | |||
*[[قرآن کریم]] از کلمۀ "روح" معانی متعددی را [[اراده]] کرده است که عبارت اند از: | *[[قرآن کریم]] از کلمۀ "روح" معانی متعددی را [[اراده]] کرده است که عبارت اند از: | ||
#روح مقدسی که [[پیامبران]] را برای ادای وظیفۀ الهیشان [[یاری]] میکند<ref>سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.</ref>؛ | #روح مقدسی که [[پیامبران]] را برای ادای وظیفۀ الهیشان [[یاری]] میکند<ref>سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.</ref>؛ |
نسخهٔ ۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۳
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل روح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
معناشناسی روح
معنای لغوی
روح در لغت، مبدأ حیات و با آن، پدیده زنده بر احساس و حرکت ارادی تواناست[۱]. لفظ مذکر و مؤنث آن یکسان است و گاهی مجازی بر چیزی اطلاق میشود که مایه بروز آثار نیکویی است، چنانکه علم، حیات نفوس بهشمار میآید[۲]. به دیده برخی، واژه روح بیشتر در کتاب مقدس (انجیل) مجاز به کار رفته و معنای آن از قراین دانسته میشود[۳][۴].
معنای اصطلاحی
- روح به معنای جان و روان و آن چیزی است که حیات انسان بستگی به آن دارد و مبدأ و مایۀ زندگی است. روح انسانی، امری است لطیف که علم و ادراک انسان مستند به اوست و موجودی ناشناخته و از اسرار آفرینش است و انسان به علت مأنوس بودن با جهان ماده، قدرت درک حقیقت آن را ندارد[۵].
- به جهان مربوط به جانها "عالم ارواح" گفته میشود و آدمی به وسیلۀ آن احساس میکند و حرکت ارادی دارد. فهمیدن، تصور کردن، تصمیم گرفتن، عشق ورزیدن، تنفر داشتن همه به روح مربوطاند[۶].[۷] به موجوداتی که روح داشته باشند "جاندار" گفته میشود. روح، حقیقت وجود آدمی است و در دورانی که انسان به صورت جنین در رحم مادر است به پیکر او دمیده میشود و هنگام مرگ از بدن جدا میشود و اگر جسم هم بپوسد و متلاشی شود، روح باقی است و در قیامت دوباره به جسم برمی گردد[۸] و از این رو با مرگ انسان چیزی از روح او کم نمیشود[۹].
روح در قرآن
- این واژه در قرآن به دو گونه مطلق و مضاف[۱۰] در ۲۱ مورد به کار رفته و نگاه فراگیر به آیات آن ـ که با روایات نیز تأیید میگردد ـ بهدست میدهد که روح، موجودی واحد، مستقل، بلندمرتبه، برتر از فرشتگان، دانا، توانا و دارای مراتب و درجاتی در گیاهان، حیوانات، همه انسانها، مؤمنان و مرتبهای همراه فرشتگان و درجهای از آن برای تأیید پیامبران است [۱۱].
- عارفان از این روح که به اعتقادشان مظهر ذات الهی است، به روح اعظم یاد میکنند و برای آن در عالم کبیر و عالم صغیر انسانی به مظاهری معتقدند که به دیدهای گوناگون نامهای مختلفی میپذیرند؛ از جمله مظاهر آن مرتبه روح انسان است که به لحاظ مربّی بدن بودن و اینکه منبع فیضان حیات حسی بر همه قوای نفسانی است، این نامگذاری انجام گرفته است[۱۲] (نفس)، چنانکه به اعتبار تصرف در عالمروح، عقل اول نیز نامیده میشود[۱۳]؛ البته به آن روحالقدس اعلا هم گفته میشود؛ در مقابل جبرئیل که به روحالقدس ادنا نامبردار است[۱۴]. روحالقدس اعلا، محمدیه بیضاء است که سرّ خدا [۱۵] و ابتدای سلسله نزول و انتهای سلسله صعود است[۱۶][۱۷].
- قرآن کریم از کلمۀ "روح" معانی متعددی را اراده کرده است که عبارت اند از:
- روح مقدسی که پیامبران را برای ادای وظیفۀ الهیشان یاری میکند[۱۸]؛
- نیرویی معنوی و الهی که مؤمنان را پشتیبانی میکند[۱۹]؛
- فرشتۀ وحی که "امین" نیز خوانده میشود[۲۰]؛
- فرشتۀ بزرگی از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقی برتر از فرشتگان[۲۱]؛
- قرآن و وحی[۲۲]؛
- روح انسان[۲۳]؛
- روح خدا[۲۴].[۲۵]
آیه روح
روح در روایات
- در احادیث و روایات هم در مورد روح مطالبی گفته شده از جمله: امام صادق(ع) فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه باطن قلبش دو گوش دارد، گوشی که وسواس خنّاس در آن میدمد و گوشی که فرشته در آن میدمد، خداوند مؤمن را به وسیلۀ فرشته همراهی و کمک میکند این است معنای آیۀ شریفه ﴿وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾[۲۶][۲۷].[۲۸].
در روایات سخن از چند نوع روح به میان آمده است:
معاد، دلیل وجود روح
- قرآن کریم زندگی پس از مرگ را قطعی شمرده است: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[۲۹]؛ ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ﴾[۳۰] و از سویی دیگر، جسم آدمی پس از مرگ میپوسد و از میان میرود این نشان میدهد چیزی جز بدن، زنده میماند: ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۳۱]؛ ﴿قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ﴾[۳۲].
- برای اثبات وجود و اصالت روح گفتهاند، همۀ اجزای مادی بدن همواره در حال تغییر و جایگزینیاند. سلولهای بدن میمیرند و سلولهایی دیگر بر جای آنها مینشینند؛ اما خود انسان همان است و دگرگون نمیشود، یعنی انسان جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمیپذیرد و مرگ ندارد و عامل وحدت شخصیت اوست و این همان روح است[۳۳]. بدون اثبات بقای روح، وحدت و یگانگی انسان دنیوی و اخروی اثباتناپذیر است و معاد نیز که از اصول دین است معنا نمییابد[۳۴].
مجرد بودن روح
- علمای اسلام معتقدند چون روح مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار میماند از دلایل تجرد روح، پدیدۀ رؤیا است که گاه آدمی را از آینده خبر میدهد: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾[۳۵]. اگر دستگاه ادراکی انسان تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در جهان اتفاق بیافتاده است، آگاه گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است[۳۶].[۳۷]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مفردات، ص ۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص ۴۲۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «روح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۵۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۰۶.
- ↑ ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.
- ↑ التحقیق، ج ۴، ص ۲۲۶، «روح».
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵، ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸؛ البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ - ۵۸۴.
- ↑ شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۱۳۷ - ۱۳۸.
- ↑ تفسیر صدرالمتألهین، ج ۷، ص ۲۲؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۲۷۹.
- ↑ تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۴۷۷.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ابن ترکه، ص ۵۶۹.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۳۵۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «روح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴.
- ↑ سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.
- ↑ سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.
- ↑ سورۀ شعراء، آیۀ ۱۹۳.
- ↑ سورۀ قدر، آیۀ ۴.
- ↑ سورۀ شوری، آیۀ ۵۲.
- ↑ سورۀ ص، آیۀ ۷۲.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ ۱۷۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
- ↑ «و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۷.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۷۹.
- ↑ «و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
- ↑ «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱
- ↑ «آنان به پاداش آنچه انجام میدادند بهشتیاند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.
- ↑ «گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۶۳ ـ۲۶۴.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۹ ـ۲۱۰.
- ↑ «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
- ↑ ر.ک: المبدأ والمعاد، ص ۳۱۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۷، ص ۲۶۹.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۴.