شبهات عدل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴: خط ۴:
==مقدمه==
==مقدمه==
*مراد، واقعیت‌هایی در [[جهان]] است که با [[عدل الهی]] سازگار نمی‌نمایند؛ همانند وجود [[مرگ]]، تفاوت‌ها میان موجودات، [[فقر]] و آفت‌ها، [[مصیبت‌ها]]، بلایای طبیعی و مکافات [[دنیایی]]<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 295.</ref>.
*مراد، واقعیت‌هایی در [[جهان]] است که با [[عدل الهی]] سازگار نمی‌نمایند؛ همانند وجود [[مرگ]]، تفاوت‌ها میان موجودات، [[فقر]] و آفت‌ها، [[مصیبت‌ها]]، بلایای طبیعی و مکافات [[دنیایی]]<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 295.</ref>.
*[[متکلمان امامیه]] از دو منظر بدین [[شبهه‌ها]] پاسخ گفته‌اند:
* [[متکلمان امامیه]] از دو منظر بدین [[شبهه‌ها]] پاسخ گفته‌اند:
#'''منظر درون‌دینی و [[ایمان]] مذهبی:''' [[خداوند]]، عالم و [[حکیم]] و [[مهربان]] است و ریشه‌های [[ستمگری]]، همانند [[نادانی]]، [[ناتوانی]] و عقده‌های روانی به ساحت ربوبی او راه ندارند و بدین روی انگیزه‌ای برای اینکه [[خداوند]] به کسی [[ستم]] روا دارد، نمی‌توان یافت. [[حکمت]] پاره‌ای از [[شرور]] و ناملایمات [[زندگی]] [[دنیایی]] بر [[بشر]] روشن نیست و او را یارای رسیدن بدان نیست<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۱۷.</ref>. کسانی که از این منظر به وقایع [[جهان]] می‌نگرند، خود را با چون و چراهای مسئله [[شرور]] درگیر نمی‌کنند و می‌کوشند تا به [[حکمت]] و [[فلسفه]] [[شرور]] راه یابند.
#'''منظر درون‌دینی و [[ایمان]] مذهبی:''' [[خداوند]]، عالم و [[حکیم]] و [[مهربان]] است و ریشه‌های [[ستمگری]]، همانند [[نادانی]]، [[ناتوانی]] و عقده‌های روانی به ساحت ربوبی او راه ندارند و بدین روی انگیزه‌ای برای اینکه [[خداوند]] به کسی [[ستم]] روا دارد، نمی‌توان یافت. [[حکمت]] پاره‌ای از [[شرور]] و ناملایمات [[زندگی]] [[دنیایی]] بر [[بشر]] روشن نیست و او را یارای رسیدن بدان نیست<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۱۷.</ref>. کسانی که از این منظر به وقایع [[جهان]] می‌نگرند، خود را با چون و چراهای مسئله [[شرور]] درگیر نمی‌کنند و می‌کوشند تا به [[حکمت]] و [[فلسفه]] [[شرور]] راه یابند.
#'''منظر برون‌دینی و تأملات [[کلامی]] و [[فلسفی]]:''' [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] از این منظر پاسخ‌هایی برای [[شبهه‌ها]] پیش کشیده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: [[شرور]]، از سنخ عدم و نیستی‌اند. [[نابینایی]]، ناشنوایی، [[ناتوانی]]، [[بیماری]] و مانند آن، در [[حقیقت]] عبارت‌اند از نبود [[بینایی]] و [[شنوایی]] و [[توانمندی]] و [[سلامت]]. نیستی را در [[نظام]] [[علت]] و معلول نیازی به [[علت]] نیست و بدین سان، ناچار نیستیم آن را به [[خداوند]] نسبت دهیم. هر چند ریشه این‌ پاسخ را می‌توان در اندیشه‌های یونان قدیم بازیافت، حکمای [[مسلمان]] آن را پرورانیده و شکلی نو بدان بخشیده‌اند و پژوهش‌هایی عالمانه درباره‌اش سامان داده‌اند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۴۹؛ عدل الهی از دیدگاه امام خمینی‌، ۱۵۶.</ref>.
#'''منظر برون‌دینی و تأملات [[کلامی]] و [[فلسفی]]:''' [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] از این منظر پاسخ‌هایی برای [[شبهه‌ها]] پیش کشیده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: [[شرور]]، از سنخ عدم و نیستی‌اند. [[نابینایی]]، ناشنوایی، [[ناتوانی]]، [[بیماری]] و مانند آن، در [[حقیقت]] عبارت‌اند از نبود [[بینایی]] و [[شنوایی]] و [[توانمندی]] و [[سلامت]]. نیستی را در [[نظام]] [[علت]] و معلول نیازی به [[علت]] نیست و بدین سان، ناچار نیستیم آن را به [[خداوند]] نسبت دهیم. هر چند ریشه این‌ پاسخ را می‌توان در اندیشه‌های یونان قدیم بازیافت، حکمای [[مسلمان]] آن را پرورانیده و شکلی نو بدان بخشیده‌اند و پژوهش‌هایی عالمانه درباره‌اش سامان داده‌اند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۴۹؛ عدل الهی از دیدگاه امام خمینی‌، ۱۵۶.</ref>.
##[[شرور]] نسبی‌اند و [[شر]] مطلق در عالم وجود ندارد؛  
## [[شرور]] نسبی‌اند و [[شر]] مطلق در عالم وجود ندارد؛  
##[[خیر و شر]] در [[جهان]] به هم آمیخته‌اند. [[جهان]]، واحدی تجزیه‌ناپذیر است و اجزای آن همانند اعضای یک پیکرند. از این رو، کنار رفتن برخی بخش‌ها از آن، به نابودی دیگر بخش‌ها می‌انجامد؛ همان سان که ابقای آنها عین ابقای همه است. نه تنها عدم‌ها از وجودها، و وجودهای نسبی از وجودهای [[حقیقی]] جدایی نمی‌پذیرند، وجودهای [[حقیقی]] نیز از هم تفکیک نمی‌توانند شد. بنابر این، [[شرور]] هرگز از خیرات جدا نمی‌شوند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۶۵.</ref>.  
## [[خیر و شر]] در [[جهان]] به هم آمیخته‌اند. [[جهان]]، واحدی تجزیه‌ناپذیر است و اجزای آن همانند اعضای یک پیکرند. از این رو، کنار رفتن برخی بخش‌ها از آن، به نابودی دیگر بخش‌ها می‌انجامد؛ همان سان که ابقای آنها عین ابقای همه است. نه تنها عدم‌ها از وجودها، و وجودهای نسبی از وجودهای [[حقیقی]] جدایی نمی‌پذیرند، وجودهای [[حقیقی]] نیز از هم تفکیک نمی‌توانند شد. بنابر این، [[شرور]] هرگز از خیرات جدا نمی‌شوند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۶۵.</ref>.  
##هر چند [[شرور]] فراوانی در [[جهان]] یافته می‌شوند، خیرات بیش‌تر از آنهایند؛ زیرا اگر جز این بود، [[جهان]] روی به نابودی می‌نهاد. [[پایداری]] [[عالم طبیعت]] [[گواه]] بر فزونی خیرات است<ref>قلمرو دین‌، ۷۵.</ref>.
##هر چند [[شرور]] فراوانی در [[جهان]] یافته می‌شوند، خیرات بیش‌تر از آنهایند؛ زیرا اگر جز این بود، [[جهان]] روی به نابودی می‌نهاد. [[پایداری]] [[عالم طبیعت]] [[گواه]] بر فزونی خیرات است<ref>قلمرو دین‌، ۷۵.</ref>.
##[[شرور]] مقدمه خیرات‌اند. [[سختی‌ها]]، [[گرفتاری‌ها]]، [[مصائب]] و ... سهمی بنیادی در پرورش و [[تکامل]] [[علمی]]، عملی، [[معنوی]] و ... [[انسان]] دارند. [[شرور]] سه کارکرد سازنده دارند: یکی آنکه وجود [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]] در پدید آمدن مجموعه زیبایی‌های [[جهان]] ضروری است. دوم آنکه زیبایی‌ها، [[زیبایی]] خویش را وامدار زشتی‌هایند. سوم آنکه [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]]، مقدمه [[خوبی‌ها]] و زیبایی‌هایند. [[قرآن کریم]] نیز بر این [[حقیقت]] اشارت برده و فرموده است: {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ}}<ref>سوره حج، آیه ۶۱؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}؛ سوره لقمان، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن| يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ }}؛ سوره فاطر، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ }}؛ سوره حدید، آیه ۶؛ مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۷۴.</ref>.
## [[شرور]] مقدمه خیرات‌اند. [[سختی‌ها]]، [[گرفتاری‌ها]]، [[مصائب]] و ... سهمی بنیادی در پرورش و [[تکامل]] [[علمی]]، عملی، [[معنوی]] و ... [[انسان]] دارند. [[شرور]] سه کارکرد سازنده دارند: یکی آنکه وجود [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]] در پدید آمدن مجموعه زیبایی‌های [[جهان]] ضروری است. دوم آنکه زیبایی‌ها، [[زیبایی]] خویش را وامدار زشتی‌هایند. سوم آنکه [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]]، مقدمه [[خوبی‌ها]] و زیبایی‌هایند. [[قرآن کریم]] نیز بر این [[حقیقت]] اشارت برده و فرموده است: {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ}}<ref>سوره حج، آیه ۶۱؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}؛ سوره لقمان، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن| يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ }}؛ سوره فاطر، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ }}؛ سوره حدید، آیه ۶؛ مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۷۴.</ref>.
##[[اراده خداوند]] اولًا و بالذات به خیر تعلق می‌یابد و ثانیاً و بالعرض به [[شرور]]. بدین سان، [[شرور]]، بالذات، متعلق [[اراده الهی]] نیستند<ref>ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۷۴.</ref>.  
## [[اراده خداوند]] اولًا و بالذات به خیر تعلق می‌یابد و ثانیاً و بالعرض به [[شرور]]. بدین سان، [[شرور]]، بالذات، متعلق [[اراده الهی]] نیستند<ref>ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۷۴.</ref>.  
##تصور وجود [[شر]] در [[جهان]]، ناشی از جزءنگری است. اگر کسی با دید کل‌نگر به [[جهان]] نظر کند و اجزای [[جهان]] را جدا از یکدیگر نینگارد، مجموعه آنها را خیر محض می‌داند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۶۶؛ قلمرو دین‌، ۷۵؛ عدل الهی از دیدگاه امام خمینی‌، ۱۳۵.</ref>.
##تصور وجود [[شر]] در [[جهان]]، ناشی از جزءنگری است. اگر کسی با دید کل‌نگر به [[جهان]] نظر کند و اجزای [[جهان]] را جدا از یکدیگر نینگارد، مجموعه آنها را خیر محض می‌داند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۶۶؛ قلمرو دین‌، ۷۵؛ عدل الهی از دیدگاه امام خمینی‌، ۱۳۵.</ref>.
##پاره‌ای از [[شرور]] ساخته و پرداخته [[اراده]] انسانی‌اند؛ همانند [[شرور]] [[اخلاقی]]، [[اقتصادی]] و حتی زیست‌محیطی.  
##پاره‌ای از [[شرور]] ساخته و پرداخته [[اراده]] انسانی‌اند؛ همانند [[شرور]] [[اخلاقی]]، [[اقتصادی]] و حتی زیست‌محیطی.  
خط ۲۴: خط ۲۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:شبهات عدل]]
[[رده:شبهات عدل]]

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۰

مقدمه

  1. منظر درون‌دینی و ایمان مذهبی: خداوند، عالم و حکیم و مهربان است و ریشه‌های ستمگری، همانند نادانی، ناتوانی و عقده‌های روانی به ساحت ربوبی او راه ندارند و بدین روی انگیزه‌ای برای اینکه خداوند به کسی ستم روا دارد، نمی‌توان یافت. حکمت پاره‌ای از شرور و ناملایمات زندگی دنیایی بر بشر روشن نیست و او را یارای رسیدن بدان نیست[۲]. کسانی که از این منظر به وقایع جهان می‌نگرند، خود را با چون و چراهای مسئله شرور درگیر نمی‌کنند و می‌کوشند تا به حکمت و فلسفه شرور راه یابند.
  2. منظر برون‌دینی و تأملات کلامی و فلسفی: متکلمان و فیلسوفان از این منظر پاسخ‌هایی برای شبهه‌ها پیش کشیده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: شرور، از سنخ عدم و نیستی‌اند. نابینایی، ناشنوایی، ناتوانی، بیماری و مانند آن، در حقیقت عبارت‌اند از نبود بینایی و شنوایی و توانمندی و سلامت. نیستی را در نظام علت و معلول نیازی به علت نیست و بدین سان، ناچار نیستیم آن را به خداوند نسبت دهیم. هر چند ریشه این‌ پاسخ را می‌توان در اندیشه‌های یونان قدیم بازیافت، حکمای مسلمان آن را پرورانیده و شکلی نو بدان بخشیده‌اند و پژوهش‌هایی عالمانه درباره‌اش سامان داده‌اند[۳].
    1. شرور نسبی‌اند و شر مطلق در عالم وجود ندارد؛
    2. خیر و شر در جهان به هم آمیخته‌اند. جهان، واحدی تجزیه‌ناپذیر است و اجزای آن همانند اعضای یک پیکرند. از این رو، کنار رفتن برخی بخش‌ها از آن، به نابودی دیگر بخش‌ها می‌انجامد؛ همان سان که ابقای آنها عین ابقای همه است. نه تنها عدم‌ها از وجودها، و وجودهای نسبی از وجودهای حقیقی جدایی نمی‌پذیرند، وجودهای حقیقی نیز از هم تفکیک نمی‌توانند شد. بنابر این، شرور هرگز از خیرات جدا نمی‌شوند[۴].
    3. هر چند شرور فراوانی در جهان یافته می‌شوند، خیرات بیش‌تر از آنهایند؛ زیرا اگر جز این بود، جهان روی به نابودی می‌نهاد. پایداری عالم طبیعت گواه بر فزونی خیرات است[۵].
    4. شرور مقدمه خیرات‌اند. سختی‌ها، گرفتاری‌ها، مصائب و ... سهمی بنیادی در پرورش و تکامل علمی، عملی، معنوی و ... انسان دارند. شرور سه کارکرد سازنده دارند: یکی آنکه وجود بدی‌ها و زشتی‌ها در پدید آمدن مجموعه زیبایی‌های جهان ضروری است. دوم آنکه زیبایی‌ها، زیبایی خویش را وامدار زشتی‌هایند. سوم آنکه بدی‌ها و زشتی‌ها، مقدمه خوبی‌ها و زیبایی‌هایند. قرآن کریم نیز بر این حقیقت اشارت برده و فرموده است: ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ[۶].
    5. اراده خداوند اولًا و بالذات به خیر تعلق می‌یابد و ثانیاً و بالعرض به شرور. بدین سان، شرور، بالذات، متعلق اراده الهی نیستند[۷].
    6. تصور وجود شر در جهان، ناشی از جزءنگری است. اگر کسی با دید کل‌نگر به جهان نظر کند و اجزای جهان را جدا از یکدیگر نینگارد، مجموعه آنها را خیر محض می‌داند[۸].
    7. پاره‌ای از شرور ساخته و پرداخته اراده انسانی‌اند؛ همانند شرور اخلاقی، اقتصادی و حتی زیست‌محیطی.
    8. برخی وقایع که آدمی آنها را خوش نمی‌دارد و در زمره شرور بدانها می‌نگرد، شر نیستند؛ همانند مرگ که اگر پایان زندگی انسان شمرده شود، شر است و اگر تولدی دیگر فرض گردد و دریچه‌ای برای ورود به جهانی فراخ‌تر و بهتر، خیر محض است[۹][۱۰].

منابع

پانویس

  1. فرهنگ شیعه، ص 295.
  2. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۱۷.
  3. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۴۹؛ عدل الهی از دیدگاه امام خمینی‌، ۱۵۶.
  4. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۶۵.
  5. قلمرو دین‌، ۷۵.
  6. سوره حج، آیه ۶۱؛ ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ؛ سوره لقمان، آیه ۲۹؛ ﴿ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ؛ سوره فاطر، آیه ۱۳؛ ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ؛ سوره حدید، آیه ۶؛ مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۷۴.
  7. ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۷۴.
  8. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱/ ۱۶۶؛ قلمرو دین‌، ۷۵؛ عدل الهی از دیدگاه امام خمینی‌، ۱۳۵.
  9. مجموعه آثار، ۶/ ۲۰۴؛ قلمرو دین، ۷۵.
  10. فرهنگ شیعه، ص 297.