معجزه: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص ادعای نبوت و طلب هماوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی دروغگو باشد و خداوند رسوایش نکند، مردم گمراه خواهند شد <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>. | # دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص ادعای نبوت و طلب هماوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی دروغگو باشد و خداوند رسوایش نکند، مردم گمراه خواهند شد <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>. | ||
# وقوع معجزه بعد از اتمام حجت، از باب تفضل و تابع مصالحی است که فقط خداوند میداند <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۲۴.</ref>. | # وقوع معجزه بعد از اتمام حجت، از باب تفضل و تابع مصالحی است که فقط خداوند میداند <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۲۴.</ref>. | ||
# با توجه به آیات قرآن مثل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ}}﴾}} و آیاتی مثل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} میتوان علت معجزات [[پیامبران]] را از یک جهت نفس نبوی و از جهت دیگر حقتعالی دانست. | |||
==امکان عقلی و علمی معجزه== | ==امکان عقلی و علمی معجزه== |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۴۱
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معجزه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
معجزه فعل خارقالعادهای است که مدعی نبوت آنرا دلیلی بر بعثت از طرف خداوند میداند [۱] و لذا معجزه، یکی از راه های اثبات نبوت پیامبران (ع) است.
واژهشناسی لغوی
- واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوانکننده است [۲].
واژه شناسی اصطلاحی
- معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون است و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر میباشد. معجزه عملی است از طرف مدعی نبوت که دارای شرایط و خصوصیاتی است و نشانهای روشن و دلیلی آشکار بر صدق ادعای آورنده آن است. آن شرایط و خصوصیات عبارتاند از:
- هیچ انسانی حتی نوابغ، به اتکای قدرت بشری توانایی بر انجام آن نداشته باشد.
- آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله دعوت کند "تحدی" و در این میدان مغلوب دیگران نشود.
- همراه با ادعای نبوت باشد [۳].
- اگر کسی به راستی توانست امور خارقالعاده را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، یقین پیدا میشود که او پشتوانهای الهی دارد و از طرف خداست.
توضیح تعریف معجزه
- خارق عادت بودن و خارقالعادگی، یعنی فرایند وقوع آن با نظام عادی جهان همخوانی ندارد نه اینکه محال عقلی باشد، زیرا محالات عقلی اساساً قابلیت وجود یافتن ندارند. خارقالعاده بودن، همراه با ادعای نبوت، هماهنگ با توانایی ادعاشده، همراه با تحدی و ناتوانی دیگران از انجام مثلش است. تشخیص خارقالعاده بودن و عدم توانایی دیگران برآوردن مثل کاری که مدعی پیامبری ارائه کرده است، به عهده متخصصان حوزه آن کار است [۴].
- قید "همراهی با ادعای پیامبری"، کرامت اولیا را از تعریف معجزه خارج میکند.
- مقصود از تحدی آن است، شخص مدعی پیامبری، از مخالفان خود بخواهد امری همانند، با آنچه او آورده است، بیاورند. تصریح زبانی پیامبر به تحدی ضرورتی ندارد، بلکه دلالت شواهد و قراین کفایت میکند [۵].
- معجزه پیامبران با کرامت اولیا و خرق عادت مرتاضان و ساحران، در خارق عادت بودن مشترک است اما کرامت، خرق عادتی است توسط اولیاء الهی به منظور اثبات فضیلت آنان و بدون ادعای نبوت. معجزه و کرامت، تحدی بردار است و معارضی ندارند ولی کارهای مرتاضان، معارض و مشابه دارند و آموزش پذیرند [۶].
- ارهاص (جمع آن: ارهاصات): امور خارقالعادهای است که در جهت تثبیت نبوت پیامبری، قبل از بعثت او به وقوع میپیوندد [۷].
چگونگی دلالت معجزه بر صدق مدعیان پیامبری
- سؤال: آیا نمیتوان فردی دروغگو را تصور کرد که از آوردن معجزه نیز برخوردار باشد؟
- پاسخ: با توجه به حکمت الهی، نمیتوان وضعیتی را فرض کرد که خدای متعال شخصی دروغگو را بر انجام کارهای خارقالعاده قادر سازد به طوری که کسی نتواند مثل آن را بیاورد. [۸].
- مقدمه اول: خداوند حکیم است و نقض غرض نمیکند و غرض هدایت بشر است.
- مقدمه دوم: تواناسازی دروغگویان بر معجزه، نقض غرض است.
- نتیجه: خداوند دروغگویان را قادر بر معجزه نمیکند.
نکات معجزه
- اعجاز تنها راه اطمینان آور برای شناخت پیامبران است که انحصاری در برخی انبیا و یا گروهی از مردم ندارد؛ این مطلب از قرآن کریم نیز استفاده میشود.
- قرآن معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی پیامبران با خداست، "آیه" میخواند [۹].
- تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به قدرت مطلق خداوند و توانایی انسان، محال وقوعی نیز شمرده نمیشود و نمیتوان گفت که معلولی بدون علت است.
- وقوع معجزه منافاتی با ثبات سنتهای الهی، که در قرآن به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای علت است و ثانیاً سنت مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد.
- و نیز حقیقت اعجاز با برهان نظم تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از نظم ناشناخته است که توسط پیامبران شناخته میشوند.
- دلالت معجزه بر نبوت آورنده آن، در صورتی که آن شخص ادعای نبوت و طلب هماوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی دروغگو باشد و خداوند رسوایش نکند، مردم گمراه خواهند شد [۱۰].
- وقوع معجزه بعد از اتمام حجت، از باب تفضل و تابع مصالحی است که فقط خداوند میداند [۱۱].
- با توجه به آیات قرآن مثل ﴿﴿إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ﴾﴾ و آیاتی مثل ﴿﴿اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾﴾ میتوان علت معجزات پیامبران را از یک جهت نفس نبوی و از جهت دیگر حقتعالی دانست.
امکان عقلی و علمی معجزه
- معجزه کار خارق عادت است و با احکام عقلی تعارضی ندارند و خلاف بدیهیات و عقلی نیستند.
- معجزه کاری خلاف علم و عقل نیست. برای نشان دادن این واقعیت میتوان برخی معجزات انجامشده توسط پیامبران الهی را موردبررسی قرار داد. همه شنیدهاند که یکی از معجزات حضرت مسیح زنده کردن مردگان و درمان بیماران غیرقابل علاج بوده است. آیا هیچ دلیل علمی و عقلی وجود دارد که انسان بعد از آنکه دستگاههای بدنش از کار افتاد و خاموش شد نتواند مجدداً به زندگی بازگردد؟ و آیا هیچ دلیلی علمی و عقلی وجود دارد که بیماری سرطان که انسان از درمانش عاجز است، درمان نداشته باشد؟
- بدون شک انسانها با نیرویی که در اختیار دارد، هرچند تمام پزشکان جهان دستبهدست هم دهند و تجربه و معلومات خود را به یاری طلبند، قادر به زنده کردن مردگان و یا درمان پارهای از بیماریها نیستند. ولی چه مانعی دارد که انسانی با یک نیروی الهی، و با آگاهی خاصی که از دریای بیکران علم خدا دریافته است، بتواند روح را به کالبد مردهای بازگرداند و بیمار لاعلاجی را شفا بخشد؟ درست است که علم بشری خود را ناتوان از این عمل میداند، اما هرگز نمیگوید ممکن نیست و نامعقول است.
- حال به این مثال توجه کنید. سفر به کره ماه بدون استفاده از سفینه فضایی برای هیچ انسانی ممکن نیست، اما درعینحال چه مانعی دارد که نیرویی برتر از نیروی انسان، و مرکب مرموزی فراتر از ابزارهایی که بشر اختراع کرده است، در اختیار کسی قرار گیرد و بدون استفاده از سفینه فضایی به کره ماه یا کرات بالاتر برود؟
- البته معجزات را نباید با خرافات آمیخت. همیشه افراط و تفریطها منشأ تباهی و تیرگی چهره حقیقت بوده است. در مورد معجزه نیز همین امر صادق است. در حالی که بعضی از روشنفکرنماها آشکار یا پنهان به نفی هرگونه معجزه میپردازند، گروهی دیگر، چهره علمی معجزات را با افسانههای ساختگی و اوهام بیاساس میپوشانند.
ضرورت و معقولیت معجزه
- روش عقلا این است که وقتی شخصی ادعا میکند که از جانب مقامی مأمور به کاری شده است از او نشانهای میخواهند.
- استحکام و قوتِ دلیل و شاهد باید متناسب با فرستنده پیام باشد.
- ادعای پیامآوری از جانب خداوند عالم، آنهم در مسئله مهم سعادت ابدی انسان، از این قاعده مستثنا نیست.
- تا نشانهای نباشد، حجت بر مردم تمام نمیشود پس بر خداوند لازم است تا نقض غرض نفرماید [۱۲].
فرق معجزه با اعمال ساحران و مرتاضان
- معجزه از آن جهت برای مدعی نبوت آیه و بینه به شمار میآید که با سایر امور خارقالعاده در خصوصیات زیر تفاوت دارند:
- آموزش ناپذیری: آورنده معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش، دست به اعجاز میزند، در حالی که انجام یافتن امور خارقالعاده دیگر، نتیجه یک رشته آموزشها و تمرینهاست. خداوند متعال در قرآن کریم درباره موسی بن عمران (ع) میفرماید که پس از سپری کردن دوران جوانی راهی مصر شد. در نیمه راه به نبوت و رسالت مبعوث گردید و خطاب آمد کهای موسی عصا را بیفکن. چون افکند، ناگهان بهصورت اژدها درآمد، بهگونهای که خود موسی وحشت کرد. نیز به موسی خطاب شد که دست خود را از بغل بیرون آر، چون برآورد، نوری از آن درخشش نمود که چشم را خیره میساخت[۱۳] وقوع این حوادث به نحوی است که نشان میدهد حضرت موسی نهتنها در این کارها آموزشی از قبل ندیده است، بلکه وقوع آنها برای خود وی نیز تازگی داشته است. ولی قرآن کریم درباره ساحران عصر حضرت سلیمان چنین یادآوری میشود: ﴿﴿يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ ... فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ﴾﴾ [۱۴]. شیاطین سحر را به مردم میآموختند... و مردم نیز از آن دو ملک، مطالبی میآموختند که بهواسطه آن میان زن و شوهر جدایی میانداختند.
- معارضه ناپذیری: معجزه ازآنجاکه از قدرت نامتناهی الهی سرچشمه میگیرد، معارضه ناپذیر است، در حالی که جادو و سحر و کارهای مرتاضان چون قدرت محدود بشر سرچشمه میگیرد، قابل معارضه و هماوردی است.
- عدم محدودیت: معجزات پیامبران محدود به یک یا چند نوع خاص نیست و بهقدری مختلف و متنوع است که نمیتوان در میان آنها قدر مشترکی یافت. مثلاً انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها کجا و دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن کجا؟ نیز این دو معجزه کجا و جاری شدن چشمههای آب توسط زدن عصا به سنگ کجا؟ [۱۵] همچنین این سه معجزه با زدن عصا به دریا و شکافتن آب دریا کاملاً مختلف و نامشابه است[۱۶] درباره حضرت عیسی نیز میخوانیم که از گل پرندهای میساخت، سپس در آن میدمید و به اذن خدا حیات مییافت. افزون بر این عمل، با کشیدن دست بر روی نابینایان و بیماران مبتلا به پیسی، آنها را شفا میبخشید. همچنین مردگان را زنده میکرد و از اندوختههای داخل خانهها خبر میداد[۱۷]
- تفاوت در اغراض: اصولاً آورندگان معجزه با کسان دیگری چون ساحران که دست به کارهای خارقالعاده میزنند، هم ازنظر هدف، و هم از جهت روحیات متمایزند. گروه نخست اهداف والایی را تعقیب میکنند، در حالی گروه دوم اهداف دنیوی دارند، و طبعاً روحیات آنها نیز باهم متفاوت است.
تفاوت معجزه با کرامت
- انجام کار خارقالعاده که همراه یا هماهنگ با دعوی نبوت باشد، "معجزه" نام دارد. اما اگر کار خارقالعاده از بنده صالح خدا سربزند که مدعی نبوت نباشد، "کرامت" نامیده میشود. گواه این امر که بندگان صالح خدا "از غیر پیامبران" نیز میتوانند مبدأ کارهای خارقالعاده شوند، نزول مائده آسمانی برای حضرت مریم و انتقال تخت ملکه سبا در یکلحظه از یمن به فلسطین توسط فردی برجسته از یاران حضرت سلیمان "آصف بن برخیا" میباشد. قرآن کریم درباره مریم میفرماید: ﴿﴿كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا﴾﴾ [۱۸]. (ترجمه: هر وقت که زکریا وارد محراب او میشد پیش او خوردنی مییافت میگفت ای مریم اینها برای تو از کجاست؟! مریم میگفت از جانب خدا).
- درباره ماجرای تخت بلقیس نیز میفرماید: ﴿﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ﴾﴾ [۱۹]. (ترجمه: آن کس که نزد او دانشی از کتاب بود، گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو میآورم).
تناسب معجزه با شرایط زمان
- بررسی معجزات پیامبران الهی نشان میدهد که معجزات اصلی هرکدام متناسب با شرایط علمی و فنی زمان خودشان بوده است. مثلاً معجزات حضرت موسی در زمینه سحر و جادوست و معجزات حضرت عیسی در زمینه علوم پزشکی است و معجزه جاودان پیامبر اسلام، یعنی قرآن کریم، در حوزه ادبیات و هنر است. راز تفاوت این معجزات را امام رضا (ع) در پاسخ به پرسشی در همین زمینه، چنین بیان فرمودهاند: خداوند آنگاه حضرت موسی (ع) را مبعوث فرمود که روش رایج و غالب در عصر او سحر و جادو بود، لذاحضرت موسی (ع) از جانب خداوند آیهای را ارائه فرمود که انجام نظیر آن در توانایی ایشان نبود، و با این آیه سحر آنها را باطل نمود، و حجت را بر آنها تمام کرد. خداوند حضرت عیسی (ع) را زمانی مبعوث فرمود که بیماریهای مُزمن و فلج شایع بود، و مردم به طبابت نیاز داشتند، لذا حضرت عیسی (ع) از جانب خداوند آیهای را ارائه فرمود که نظیرش نزد ایشان نبود، آیهای که با آن به اذن الهی مردگان را زنده میکرد، و کور مادرزاد و پیسی را شفا میداد، و با آن حجت را بر آنها تمام میکرد. خداوند حضرت محمد (ص) را زمانی مبعوث فرمود که فن جاری در میان مردمم آن زمان، خطابه و سخنوری بود، لذا حضرت از جانب خداوند مواعظ و حکمتهایی آورد که گفتار ایشان را باطل نماید، و حجت را بر ایشان تمام کند. [۲۰].
- با دقت در این سخنان، دو نکته به دست میآید: یکی اینکه میان آیات و بینات ارائهشده و فنون و علوم جاری میان مردم هر عصر معمولاً نوعی ارتباط و هماهنگی وجود داشته است. و دیگر اینکه هدف از ارائه بینه و معجزه، اتمامحجت بر مردم بوده است تا بدانند پیامبری از جانب خداوند آمده است و به دنبال آن، به فرامین الهی عمل نموده و پیرو مکتب انبیا شوند. ازاینرو تناسب میان معجزه و شرایط زندگی عادی انسانها میتواند در پذیرش و همراهی ذهنی و قلبی مردم مؤثر باشد.
اعجاز و قانون علیت
- معجزات از یک علتی پدید آمدهاند، لکن نه علت مادیِ عادی که برای همگان آشکار است.
- معجزات از طریق علل عادی پدید نمیآیند اما این به معنای بدون علت بودن نمیباشد، زیرا این امکان هست که معجزه از طرق عللی صورت پذیرد که برای ما ناشناخته است، به این ترتیب قانون علیت را که یک قانون عقلی و استثناناپذیر است، نقض نمیکند [۲۱].
- اینکه ناگهان به هیچ علتی معجزه رخ دهد نهفقط خلاف اصل بدیهی عقل است که با فرهنگ خود قرآن منافات دارد. زیرا اگر بناست معجزه بدون علت باشد، چرا کل عالم ممکنات بدون علت موجود نشده باشد، که دیگر نیاز به خدا هم نباشد.
- به اعتقاد اشاعره، علت تحقق معجزه، اراده خداوند است و همان جا که آتش گرمی میبخشد، خواست خداوند علت است و اگر سرد میکند باز به اراده اوست. تفاوت تنها در این است که اولی فراوان تکرار شده.
- اما به باور حکیمان به جهان طبیعت، نظام ضروری اسباب و مسببات حاکم است، گرما بخشیدن آتش یک ضرورت است.
- بر این اساس در تبیین چگونگی معجزه دو نظر وجود دارد:
- معجزه، علم انبیا به روندهای جایگزین و ؟؟؟ است که ما به آنها واقف نیستیم. اشکال: اولاً جای این سؤال هست که آیا تحصیل چنین علمی از راه معمول تعلم از دیگران صورت گرفته؟ چرا دانشمندان هر عصری در چنین کاری پیشگان نبودهاند؟ و اگر عالم شدن از راه غیرطبیعی ممکن بوده چرا تبدیل عصا به اژدها از راه غیرطبیعی ممکن نباشد؟
- پیامبر با استمداد از غیب، قدرتی شگرف پیدا میکند که این دخل و تصرف ر روند طبیعی امور، در چارچوب قواعد خاصی صورت میگیرد و به معنای باطل کردن اسباب طبیعی نیست. بهعبارتدیگر، معجزه با نقض قانون طبیعی صورت نمیگیرد، بلکه چگونگی استفاده از قانون طبیعی و اعمال یک نیروی غیرطبیعی بر آن است. اعمال مرتاضان برخلاف معجزه اولاً برای دیگران نیز قابل تحصیل است و ثانیاً همواره مغلوب قدرت غیبی است [۲۲].
- فاعل معجزه کیست؟ نفس پیامبر و مقامات روحی او در ایجاد معجزه تأثیر میگذارد، اما این تأثیر در حوزه مشیت و اذن خاص خداوند قرار دارد. در آیه ۱۱۱۰ سوره مائده ﴿﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾﴾، معجزاتی مانند دمیدن نفخه حیاتبخش در پرندگان ساختهشده از گل و... به عیسی (ع) نسبت داده شد اما برای آنکه گمان استدلال او در این امور پیش نیاید، فرمود: ﴿﴿بِإِذْنِي﴾﴾ [۲۳].
دلالت معجزه بر صدق پیامبر و مدعایش
- رابطه معجزه با صدق ادعای نبوت، برهانی است زیرا خدای عادل و حکیم، گمراهی انسانها را نمیخواهد. پس امکان ندارد که قدرت اعجاز را به مدعی دروغگو بدهد [۲۴].
- معجزه با ادعای نبوت و دریافت وحی همراه است و کرامت خالی از این ادعاست. معجزه بهحکم قاعده "حکم الامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد" نشان میدهد که چنانکه میتوان عصایی را با قدرت غیبی، اژدها کرد، میتوان سخن خدا را هم از غیب گرفت و به دیگران رساند. اما نقش معجزه بیشتر برای اثبات وقوع وحی است نه امکان آن.
در زمان ما نیز معجزه در پیش چشم خود داریم که اگر دل خود را پیراسته کنیم و با چشم عقل در آن قرآن بنگریم، تصدیق خواهیم کرد صاحب معجزه محمدی را [۲۵].
- شاید کسی بگوید که مدلول معجزه این است که آورنده آن با ماورای طبیعت در ارتباط است، اما دلالت بر ارتباط با خداوند ندارد. اما با ضمیمه کردن چند مقدمه اشتباه بودن این برداشت روشن میگردد:
- الف. خداوند حکیم است و نقض غرض نمیکند.
- ب. غرض خداوند از آفرینش سعادت انسانهاست.
- ج. اگر پیامبر دروغین قادر بر اظهار معجزه باشد، گروه زیادی از مردم گمراه خواهند شد.
- د. خداوند حکیم، نسبت به هدایت مردم، نقض نخواهد کرد [۲۶].
اعجاز و تواتر
کسانی که شاهد عینی وقوع معجزه نیستند، چگونه نمیتوانند به حقانیت آورنده آن اطمینان یابند؟ وقوع معجزه برای حاضران از طریق مشاهده حسی و برای غائبان، از طریق تواتر ثابت میگردد [۲۷].
اعجاز در قرآن
واژه "معجزه" به معنای مصطلح آن، در قرآن به کار نرفته و به جای آن، از واژه "آیه"، "بینه" یا "برهان" استفاده شده است و این واژهها در قرآن، در معانی دیگری نیز به کار رفتهاند [۲۸].
اعجاز در روایات اسلامی
واژه معجزه، در برخی روایات وارد شده که امام صادق در مورد اعطاء معجزه به انبیا میفرمایند: "لِيَكُونَ دَلِيلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِيُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ كَذِبِ الْكَاذِبِ" [۲۹].
شبهه
عدم ادعای معجزه و انکار وقوع آن: برخی از مخالفان برای خدشه در معجزه که یک راهکار است برای اثبات نبوت، گفتند که اصلاً پیامبران مدعی آوردن معجزهای نبودهاند و به این آیه استشهاد کردهاند: ﴿﴿قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً﴾﴾ که ادعای آوردن معجزه وجود ندارد.
تحلیل و بررسی
- نگاه اولیه به منابع تاریخی نشان میدهد که اکثریت پیامبران برای اثبات نبوت معجزاتی آوردهاند.
- پیامبران حتی در آوردن معجزات هم همیشه مطیع فرمان خداوند بودند نه اینکه با درخواست مخالفان، معجزه کنند؛ پس اگر آیهای بر عدم صدور معجزه دلالت میکند. به این معنی است که پیامبران بدون عنایت الهی بر انجام معجزات قادر نیستند [۳۰].
معجزه های پیامبر خاتم
معجزه قرآن
منابع
جستارهای وابسته
- اثر اعجاز
- ارائه معجزه
- ارزش اعجاز
- ارکان معجزه
- ارهاص
- اصحاب معاجز
- اظهار معجزه
- امتناع معجزه
- امکان صدور معجزه از کاذب
- امکان معجزه
- آثار تکذیب معجزه
- آورندگان معجزه
- آیات معجزه
- برهان بودن معجزه
- تعریف معجزه
- تکذیب معجزه
- تنوع اعجاز
- توالی معجزه
- حسن اظهار معجزه
- خالق معجزه
- درجه اعجاز
- راز معجزه
- رد معجزه اقتراحى
- زمینه قبول معجزه
- سحر
- سنت الهی
- شرایط معجزه
- شروط معجزه
- شعبده
- صدق صاحب معجزه
- ضرورت اعجاز
- عوامل محرومیت از معجزه
- فلسفه رد معجزه اقتراحى
- فلسفه معجزه
- قانون سنخیت
- قانون علیت
- قدرت بر اعجاز
- قول مدعی معجزه
- کرامت
- کهانت
- مدعی معجزه
- معجزه ابتدایی
- معجزه اقتراحی
- معجزه اقتراحى
- معجزه انبیا
- معجزه اوصیاء
- معجزه باقیه
- معجزه جسمانی
- معجزه حسی
- معجزه ختمیه
- معجزه خواهی
- معجزه ظاهر بالعین
- معجزه عقلی
- معجزه غیر انبیا
- معجزه غیر انبیا
- معجزه فعلی
- معجزه قولی
- معجزه مشهور
- معجزه معنوی
- معجزه منقول
- معجزه منقول
- مکذبان معجزه
- منشأ معجزه
- ویژگی معجزه
- هماهنگى مکذبان معجزه
الفاظ مترادف
منبعشناسی جامع معجزه
پانویس
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۴.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، درس چهارم.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۵.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۳۸-۴۰.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۱۰۵.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۳۸-۴۰.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۵.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۲۲۴.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۴.
- ↑ ﴿﴿وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الآمِنِينَ اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ﴾﴾؛ سوره قصص؛ آیه: ۳۱ و ۳۲.
- ↑ ؛ سوره بقره؛ آیه: ۱۰۲.
- ↑ ﴿﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾﴾؛ سوره بقره؛ آیه: ۶۰.
- ↑ ﴿﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾﴾؛ سوره شعراء؛ آیه: ۶۳.
- ↑ ﴿﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴾﴾؛ سوره آل عمران؛ آیه: ۴۲.
- ↑ سوره آل عمران؛ آیه: ۳۷.
- ↑ سوره نمل؛ آیه: ۴۰.
- ↑ اکلافی، ج ۱، ص ۲۴.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۲ و ۴۳.
- ↑ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۵۰-۵۳.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۳ و ۴۴.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۱۰۶ و ۱۰۷.
- ↑ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۵۳ و ۵۴.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۴ و ۴۵.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۵ و ۴۶.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۶.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۴۹.
- ↑ دین و نبوت، ص ۲۶۱-۲۶۳.