ولایت در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۱: خط ۲۱:
به همین جهت برخی گفته‌اند: اصل در معنای "ولی"، شدت [[قرب]] و نزدیکی دو شیء یا بیشتر به یکدیگر است. کتاب مقاییس‌اللغة می‌گوید: {{عربی|جَلَسَ‏ ممّا يَلِينى‏، أى يُقارِبُنی}} و سپس اضافه می‌کند: اینکه به بارانی که بلافاصله بعد از [[باران]] بهاری {{عربی|الوَسمِی}} می‌بارد {{عربی|الوَلِیّ}} گفته شده، به خاطر آن است که بعد از آن می‌بارد: {{عربی|المَطَر يجى‏ءُ بعد الوَسْمىّ، سمِّى‏ بذلك‏ لأنَّه‏ يلى‏ الوسمِىّ‏}}<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۴۱.</ref>.
به همین جهت برخی گفته‌اند: اصل در معنای "ولی"، شدت [[قرب]] و نزدیکی دو شیء یا بیشتر به یکدیگر است. کتاب مقاییس‌اللغة می‌گوید: {{عربی|جَلَسَ‏ ممّا يَلِينى‏، أى يُقارِبُنی}} و سپس اضافه می‌کند: اینکه به بارانی که بلافاصله بعد از [[باران]] بهاری {{عربی|الوَسمِی}} می‌بارد {{عربی|الوَلِیّ}} گفته شده، به خاطر آن است که بعد از آن می‌بارد: {{عربی|المَطَر يجى‏ءُ بعد الوَسْمىّ، سمِّى‏ بذلك‏ لأنَّه‏ يلى‏ الوسمِىّ‏}}<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۴۱.</ref>.
همین بیان را فیومی در المصباح المنیر ذکر می‌کند و می‌گوید: {{عربی|الولی مثل الفلس، بمعنی القرب و حصول الثانی بعد الأول من غیر فصل}}<ref>المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۴۳؛ [[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۳.</ref>
همین بیان را فیومی در المصباح المنیر ذکر می‌کند و می‌گوید: {{عربی|الولی مثل الفلس، بمعنی القرب و حصول الثانی بعد الأول من غیر فصل}}<ref>المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۴۳؛ [[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۳.</ref>
# دیگری به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای میان آن دو باشد<ref>{{عربی|الوَلْیُ: مِثْلُ فَلْسِ الْقُرْبُ... وَ قِیلَ (الْوَلْیُ) حُصُولُ الثَّانِی بَعْدَ الْأَوَّلِ مِنْ غَیْرِ فَصْل‏}}، فیومی، المصباح المنیر، ج‏۲، ص۶۷۲.</ref> که می‌توان از آن به «اتصال و پیوند دو شیء» تعبیر کرد<ref>
# دیگری به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای میان آن دو باشد. <ref>{{عربی|الوَلْیُ: مِثْلُ فَلْسِ الْقُرْبُ... وَ قِیلَ (الْوَلْیُ) حُصُولُ الثَّانِی بَعْدَ الْأَوَّلِ مِنْ غَیْرِ فَصْل‏}}، فیومی، المصباح المنیر، ج‏۲، ص۶۷۲.</ref>. که می‌توان از آن به «اتصال و پیوند دو شیء» تعبیر کرد.
علاوه بر این دو معنا، برای کلمه "ولی‌" اسم مصدر و مشتقات آن، معانی گوناگون دیگری در کتاب‌های لغت ذکر گردیده، به‌گونه‌ای که برخی این معانی را تا ٢۱ معنا نیز دانسته‌اند.<ref>تاج العروس، ج۲۰، ص۳۱۰، کلمه ولی. معانی‌ای همانندِ [[محب]]، [[صدیق]]، مالک، [[ناصر]]، صهر، [[عبد]]، ابن عم، معتَق، معتِق، حلیف، [[عقید]]، [[امارت]]، خطّه، [[سلطان]]، تابع، [[منعم علیه]] و...<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۳؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۴۲.</ref>.  
علاوه بر این دو معنا، برای کلمه "ولی‌" اسم مصدر و مشتقات آن، معانی گوناگون دیگری در کتاب‌های لغت ذکر گردیده، به‌گونه‌ای که برخی این معانی را تا ٢۱ معنا نیز دانسته‌اند.<ref>تاج العروس، ج۲۰، ص۳۱۰، کلمه ولی. معانی‌ای همانندِ [[محب]]، [[صدیق]]، مالک، [[ناصر]]، صهر، [[عبد]]، ابن عم، معتَق، معتِق، حلیف، [[عقید]]، [[امارت]]، خطّه، [[سلطان]]، تابع، [[منعم علیه]] و...<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۳؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۴۲.</ref>.  
افزون بر معنای ذکر شده، معانی دیگری نیز برای [[ولایت]] ذکر کرده‌اند. از قبیل: تسلّط، [[قدرت]]، [[فرمانروایی]]، [[محبّت]] و [[دوستی]]، کمک و [[یاری]]، عهده‌دار شدن کاری با [[مسئولیت]] و سمتی، [[حکم]]، [[سلطنت]]، [[پشتیبانی]]، [[زمامداری]]، [[سرپرستی]] و تصرّف در اشیا و امور [[انسان‌ها]]<ref>اقرب الموارد، ج۵، (ل - ی)، ص۸۳۲-۸۳۳، ماده «ولی»، فرهنگ نوین، ص۸۱۵، ماده «ولی»؛ مجمع البحرین، ج۲، النهایة، ج۵، ماده «ولی»؛ المختار من صحاح اللغة، ص۵۸۴، مادّه «ولی».</ref>.
افزون بر معنای ذکر شده، معانی دیگری نیز برای [[ولایت]] ذکر کرده‌اند. از قبیل: تسلّط، [[قدرت]]، [[فرمانروایی]]، [[محبّت]] و [[دوستی]]، کمک و [[یاری]]، عهده‌دار شدن کاری با [[مسئولیت]] و سمتی، [[حکم]]، [[سلطنت]]، [[پشتیبانی]]، [[زمامداری]]، [[سرپرستی]] و تصرّف در اشیا و امور [[انسان‌ها]]<ref>اقرب الموارد، ج۵، (ل - ی)، ص۸۳۲-۸۳۳، ماده «ولی»، فرهنگ نوین، ص۸۱۵، ماده «ولی»؛ مجمع البحرین، ج۲، النهایة، ج۵، ماده «ولی»؛ المختار من صحاح اللغة، ص۵۸۴، مادّه «ولی».</ref>.
۱۱٬۳۴۶

ویرایش