احمد بن رزق عمشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶۴: خط ۶۴:


[[علامه حلی]]<ref>خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰، ش۴۸. </ref> و [[ابن داود]]<ref>الرجال (إبن داود)، ص۲۸، ش۷۶.</ref> نیز به اعتبار توثیق [[نجاشی]]، نام وی را در قسم اول کتاب [[رجال]] خود، که به [[راویان]] [[ثقه]] و [[ممدوحین]] اختصاص دارد، ذکر کرده‌اند.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۲۶۵.</ref>
[[علامه حلی]]<ref>خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰، ش۴۸. </ref> و [[ابن داود]]<ref>الرجال (إبن داود)، ص۲۸، ش۷۶.</ref> نیز به اعتبار توثیق [[نجاشی]]، نام وی را در قسم اول کتاب [[رجال]] خود، که به [[راویان]] [[ثقه]] و [[ممدوحین]] اختصاص دارد، ذکر کرده‌اند.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۲۶۵.</ref>
==احمد بن رزق قسمانی ==
[[احمد بن رزق القسمانی]] تنها در سند یک [[روایت]] از [[روایات]] [[تفسیر کنز الدقائق]] و به نقل از [[کتاب الکافی]] واقع شده است:
{{متن حدیث|و فی الکافی: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ الْغُشَانِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَشَلِّ بَيَّاعِ الْأَنْمَاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَتْ قُرَيْشٌ تُلَطِّخُ الْأَصْنَامَ الَّتِي كَانَتْ حَوْلَ الْكَعْبَةِ بِالْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ وَ كَانَ يَغُوثُ قِبَالَ الْبَابِ وَ كَانَ يَعُوقُ عَنْ يَمِينِ الْكَعْبَةِ وَ كَانَ نَسْرٌ عَنْ يَسَارِهَا وَ كَانُوا إِذَا دَخَلُوا خَرُّوا سُجَّداً لِيَغُوثَ وَ لَا يَنْحَنُونَ ثُمَّ يَسْتَدِيرُونَ بِحِيَالِهِمْ إِلَى يَعُوقَ ثُمَّ يَسْتَدِيرُونَ بِحِيَالِهِمْ إِلَى نَسْرٍ ثُمَّ يُلَبُّونَ فَيَقُولُونَ- لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ إِلَّا شَرِيكٌ هُوَ لَكَ تَمْلِكُهُ وَ مَا مَلَكَ.
قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ ذُبَاباً أَخْضَرَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَجْنِحَةٍ فَلَمْ يَبْقَ مِنْ ذَلِكَ الْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ شَيْئاً إِلَّا أَكَلَهُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ}}<ref>«ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بی‌گمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمی‌توانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.</ref>}}<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۱۴۲ - ۱۴۳، به نقل از: الکافی، ج۴، ص۵۴۲، ح۱۱.</ref>.
به قرینه روایت [[عباس بن عامر]]، مراد از [[راوی]]، «[[احمد بن رزق الغمشانی]]» است. بنابراین کلمه «القسمانی» در این سند، [[مصحف]] «الغمشانی» است.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۲۶۶-۲۶۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۶

آشنایی اجمالی

احمد بن رزق العمشانی تنها یک بار در سند روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة واقع شده است:

«رَوَى أَيْضاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ الْغُمْشَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: وَلَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يَبْعَثِ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا بِهَا»[۱].

نام راوی در منبع اصلی، احمد بن رزق الغمشانی[۲] و در جای دیگر تفسیر کنز الدقائق احمد بن زریق الغمشانی[۳] و در کتاب بصائر الدرجات «الغشانی» - بدون میم - ثبت شده است. تحقیق در اسناد روایات، وقوع تصحیف در عنوان مذکور و صحت عنوان «احمد بن رزق الغمشانی» را تقویت و تأیید می‌کند.[۴]

احمد بن رزق غمشانی

احمد بن رزق الغمشانی[۵] تنها یک بار در سند روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب الکافی واقع شده است:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ اَلْغُمْشَانِيِّ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْأَشَلِّ بَيَّاعِ اَلْأَنْمَاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كَانَتْ قُرَيْشٌ تُلَطِّخُ اَلْأَصْنَامَ اَلَّتِي كَانَتْ حَوْلَ اَلْكَعْبَةِ بِالْمِسْكِ وَ اَلْعَنْبَرِ وَ كَانَ يَغُوثُ قُبَالَةَ اَلْبَابِ وَ كَانَ يَعُوقُ عَنْ يَمِينِ اَلْكَعْبَةِ وَ كَانَ نَسْرٌ عَنْ يَسَارِهَا وَ كَانُوا إِذَا دَخَلُوا خَرُّوا سُجَّداً لِيَغُوثَ وَ لاَ يَنْحَنُونَ ثُمَّ يَسْتَدِيرُونَ بِحِيَالِهِمْ إِلَى يَعُوقَ ثُمَّ يَسْتَدِيرُونَ بِحِيَالِهِمْ إِلَى نَسْرٍ ثُمَّ يُلَبُّونَ فَيَقُولُونَ لَبَّيْكَ اَللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ إِلاَّ شَرِيكٌ هُوَ لَكَ تَمْلِكُهُ وَ مَا مَلَكَ قَالَ فَبَعَثَ اَللَّهُ ذُبَاباً أَخْضَرَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَجْنِحَةٍ فَلَمْ يَبْقَ مِنْ ذَلِكَ اَلْمِسْكِ وَ اَلْعَنْبَرِ شَيْئاً إِلاَّ أَكَلَهُ وَ أَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يٰا أَيُّهَا اَلنّٰاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ اَلَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبٰاباً وَ لَوِ اِجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ اَلذُّبٰابُ شَيْئاً لاٰ يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ اَلطّٰالِبُ وَ اَلْمَطْلُوبُ »[۶].

نسخه‌ها در ضبط نام راوی متفاوت است. در بعضی نسخه‌ها، «الغمشانی»[۷]، در برخی دیگر «القسمانی»[۸]، در نسخه‌ای «الغشانی»[۹]، در نسخه دیگر «القمشانی»[۱۰] و در بعضی «العمشانی»[۱۱] ثبت شده است.

علامه حلی دو ضبط برای نام راوی ذکر کرده است؛ یکی «الغمشانی» و دیگری «العمشانی». در کتاب الخلاصه نوشته است: "أحمد بن رزق الغمشانی - بالغین المعجمة المضمومة، و الشین المعجمة، و النون بعد الألف"[۱۲]؛ و در کتاب ایضاح الاشتباه چنین گفته: "أحمد بن رزق - بالراء، ثم الزای، ثم القاف - العمشانی: بضم العین، و الشین المعجمة، و النون بعد الألف"[۱۳]، و بعد از عبارت "بضم العین"، کلمة "المهملة" را نیاورده است؛ این در حالی است که عادت ایشان در کتاب إیضاح الاشتباه در حروف بی‌نقطه، تصریح به آن با کلمه «المهملة» است؛ بر این اساس ضبط «الغمشانی» درست‌تر است.

فخرالدین طریحی در مجمع البحرین ذیل ماده «غمش»، نام راوی را ذکر کرده و نوشته است:"بضم الغین، من رواة الحدیث"[۱۴].

محقق زنجانی بعد از اشاره به ضبط «الغمشانی» توسط علامه حلی در خلاصة الأقوال نوشته است: "و الموجود فی الطرق بإهماله، و عندی هما بمعنی، و الرجل کثیراً ما یذکر من غیر وصف و قد یوصف بالعمشانی تارة و بالکوفی أخری..."[۱۵].

درباره علت توصیف راوی به «الغمشانی» (با غین)، یا «العمشانی» (با عین) و یا «القشمانی» (با قاف)، در کتب انساب و رجال مطلبی بیان نشده است.

خلیل بن احمد فراهیدی برای واژه «عمش» (با عین)، سه معنا بیان کرده است: "عمش: رجل أعمش، و امرأة عمشاء، أی: لا تزال عینها تسیل دمعاً، ولا تکاد تبصر بها. و قد عمش عمشاً. و طعام عمش لک، أی: موافق صالح. و العمش: ما یکون فیه صلاح للبدن. و الختان عمش للغلام لأنه یری فیه بعد ذلک زیادة"[۱۶].

جوهری در الصحاح تنها به معنای اول اشاره کرده[۱۷]، ولی در معجم مقاییس اللغة[۱۸] و نیز در لسان العرب[۱۹]، به سه معنای مذکور اشاره کرده است. همچنین در لسان العرب در عنوانی مستقل، کلمه «الغمش» (با غین) را آورده و در معنای آن می‌نویسد: "غمش: الغمش: إظلام البصر من جوع أو عطش، و قد غمش بصره غمشاً، فهو غمش، و العین لغة، و زعم یعقوب أنها بدل. و الغمش: سوء البصر. و الغمش: عارض ثم یذهب"[۲۰].

بنابراین، مقتضای این تحقیق آن است که عنوان «الغمشانی» بیان صفتی است در پیکر و بدن راوی و چه بسا این وصف و ویژگی، در یکی از اجداد او ایجاد شده و فرزندان او نیز به آن ملقب گشته‌اند. در هر صورت، عنوان صحیح در لقب راوی «الغمشانی» است[۲۱].[۲۲]

شرح حال راوی

نجاشی نوشته است: "أحمد بن رزق الغمشانی بجلی، ثقة، له کتاب یرویه عنه جماعة أخبرنا أحمد بن علی و الحسین بن عبیدالله عن ابن أبی رافع قال: حدثنا علی بن محمد بن یعقوب قال: حدثنا علی بن الحسن (حسن) بن فضال، قال: حدثنا عباس بن عامر، قال: حدثنا أحمد بن رزق به"[۲۳].

شیخ طوسی در الفهرست نوشته است: "أحمد بن رزق الغمشانی (العمشانی). له کتاب، أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبی محمد هارون بن موسی التلعکبری، عن أحمد بن محمد بن سعید، عن یحیی بن زکریا بن شیبان و علی بن الحسن بن فضال، عن العباس بن عامر القصبانی، عن أحمد بن رزق"[۲۴].

و در کتاب الرجال، با عنوان «أحمد بن رزق الکوفی» از ایشان یاد کرده است[۲۵].

یادآوری می‌شود که وصف «الکوفی» در رجال شیخ طوسی، با وصف «البجلی» در رجال نجاشی هماهنگ است؛ زیرا از بررسی کتب رجال و انساب معلوم می‌گردد که بسیاری از کسانی که به «البجلی» منسوب گشته‌اند، کوفی‌اند.[۲۶]

طبقه راوی

احمد بن رزق به طور مستقیم از معصوم(ع) روایت ندارد؛ بدان جهت، نجاشی و شیخ طوسی به روایت وی از معصوم(ع) اشاره‌ای نکرده‌اند، ولی شیخ طوسی در کتاب رجال وی را در اصحاب امام صادق(ع) ذکر کرده است.

آیة الله بروجردی هنگام تعیین طبقه این راوی در طبقات رجال الکافی می‌نویسد: "من السادسة أو الخامسة"[۲۷]، و در طبقات رجال التهذیب، او را از طبقه ششم[۲۸] دانسته است.[۲۹]

استادان و شاگردان راوی

از جمله اساتید وی در اسناد روایات عبارتند از: محمد بن عبدالرحمن ام سعید احمسیة، اسحاق بن عمار، معاویة بن عمار، عبدالرحمن بن اشل[۳۰]، یحیی بن علاء رازی، عاصم بن عبدالواحد مدائنی، معاویة بن وهب، مهزم بن ابوبردة اسدی، ابواسامة، ابوموسی بناء و فضیل بن یسار[۳۱].

و از شاگردان معروف راوی، عباس بن عامر قصبانی[۳۲] است که به تصریح نجاشی[۳۳] و شیخ طوسی[۳۴]، راوی کتابش بوده و فراوان از او حدیث نقل کرده است؛ و از دیگر شاگردانش می‌‌توان به محمد بن یزید[۳۵] و احمد بن عثمان[۳۶] اشاره کرد.[۳۷]

مذهب و گرایش فکری راوی

با توجه به ذکر نام راوی در رجال نجاشی باید او را از راویان امامی به حساب آورد، چنان که مضامین روایات وی نیز آن را تأیید می‌کند؛ از جمله:

  1. «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ الْغُمْشَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: وَلَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِهَا»[۳۸].
  2. «حَدَّثَنِي أَبِي وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ الْغُمْشَانِيِّ عَنْ أُمِّ سَعِيدٍ الْأَحْمَسِيَّةِ قَالَتْ دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ فَاكْتَرَيْتُ حِمَاراً عَلَى أَنْ أَطُوفَ عَلَى قُبُورِ الشُّهَدَاءِ فَقُلْتُ لَا بُدَّ أَبْدَأُ بِابْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَأَدْخُلُ عَلَيْهِ فَأَبْطَأْتُ عَلَى الْمُكَارِي قَلِيلًا فَهَتَفَ بِي- فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا هَذَا يَا أُمَّ سَعِيدٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ تَكَارَيْتُ حِمَاراً لِأَدُورَ عَلَى قُبُورِ الشُّهَدَاءِ قَالَ أَ فَلَا أُخْبِرُكَ بِسَيِّدِ الشُّهَدَاءِ قُلْتُ بَلَى قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) قُلْتُ وَ إِنَّهُ لَسَيِّدُ الشُّهَدَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَا لِمَنْ زَارَهُ قَالَ حِجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ وَ مِنَ الْخَيْرِ هَكَذَا وَ هَكَذَا»[۳۹].
  3. «حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْحَاشِرِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَيْرِ الْقُرَشِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ عَامِرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ رِزْقٍ الْغُمْشَانِيُّ، عَنْ يَحْيَى بْنِ الْعَلَاءِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)، قَالَ: كُلُّ مُؤْمِنٍ شَهِيدٌ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ، فَهُوَ شَهِيدٌ، وَ هُوَ كَمَنْ مَاتَ فِي عَسْكَرِ الْقَائِمِ(ع). قَالَ: أَ يَحْبِسُ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ لَا يُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ!»[۴۰].
  4. «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ يَحْيَى بْنِ الْعَلَاءِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)، قَالَ: قَالَ لِيَ: ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ، وَ أَنَا ضَامِنٌ لَكَ حَاجَتَكَ عَلَى اللَّهِ: اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِيُّ نِعْمَتِي، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى طَلِبَتِي، قَدْ تَعْلَمُ حَاجَتِي، فَأَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا قَضَيْتَهَا»[۴۱].[۴۲]

جایگاه حدیثی راوی

چنان که گذشت نجاشی، رجالی بزرگ شیعه، به وثاقت وی تصریح کرده و یادآوری کرده که کتاب[۴۳] وی را گروهی روایت کردند که بر اعتبار کتاب و روایات او دلالت دارد.

علامه حلی[۴۴] و ابن داود[۴۵] نیز به اعتبار توثیق نجاشی، نام وی را در قسم اول کتاب رجال خود، که به راویان ثقه و ممدوحین اختصاص دارد، ذکر کرده‌اند.[۴۶]

احمد بن رزق قسمانی

احمد بن رزق القسمانی تنها در سند یک روایت از روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب الکافی واقع شده است:

«و فی الکافی: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ الْغُشَانِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَشَلِّ بَيَّاعِ الْأَنْمَاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كَانَتْ قُرَيْشٌ تُلَطِّخُ الْأَصْنَامَ الَّتِي كَانَتْ حَوْلَ الْكَعْبَةِ بِالْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ وَ كَانَ يَغُوثُ قِبَالَ الْبَابِ وَ كَانَ يَعُوقُ عَنْ يَمِينِ الْكَعْبَةِ وَ كَانَ نَسْرٌ عَنْ يَسَارِهَا وَ كَانُوا إِذَا دَخَلُوا خَرُّوا سُجَّداً لِيَغُوثَ وَ لَا يَنْحَنُونَ ثُمَّ يَسْتَدِيرُونَ بِحِيَالِهِمْ إِلَى يَعُوقَ ثُمَّ يَسْتَدِيرُونَ بِحِيَالِهِمْ إِلَى نَسْرٍ ثُمَّ يُلَبُّونَ فَيَقُولُونَ- لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ إِلَّا شَرِيكٌ هُوَ لَكَ تَمْلِكُهُ وَ مَا مَلَكَ. قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ ذُبَاباً أَخْضَرَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَجْنِحَةٍ فَلَمْ يَبْقَ مِنْ ذَلِكَ الْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ شَيْئاً إِلَّا أَكَلَهُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى- ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ[۴۷]»[۴۸].

به قرینه روایت عباس بن عامر، مراد از راوی، «احمد بن رزق الغمشانی» است. بنابراین کلمه «القسمانی» در این سند، مصحف «الغمشانی» است.[۴۹]

منابع

پانویس

  1. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۷۰ - ۷۱، به نقل از: تأویل الآیات الظاهرة، ص۵۴۷ -۵۴۸.
  2. تأویل الآیات الظاهرة، ص۱۶۱ و ۵۴۷ - ۵۴۸.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۱۶۶.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۵۷.
  5. ر. ک: رجال النجاشی، ص۹۸، ش۲۴۳؛ رجال الطوسی، ص۱۵۵، ش۱۷۰۸؛ الفهرست (طوسی)، ص۸۳، ش۱۰۶؛ معالم العلماء، ص۲۱، ش۹۶؛ الرجال (إبن داود)، ص۲۸، ش۷۶؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰، ش۴۸؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۲۴، ش۲۳۱؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۰؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۶۵، ش۱۴۹؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۷۷، ش۱۸۶۰؛ شعب المقال، ص۴۶، ش۳۷؛ تنقیح المقال، ج۶، ص۱۳۰، ش۹۹۱؛ اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۸۸، ش۳۷۷۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۱۴، ش۹۶۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۲۳، ش۵۶۶؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۴۶۹، ش۳۷۱.
  6. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۵۹، به نقل از: الکافی، ج۴، ص۵۴۲، ح۱۱.
  7. ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۹۰۸، ح۷۴۲۰؛ ج۵، ص۴۹۹، ح۱۱۱۰۹؛ تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۴۲۶، ح۲۳؛ الوافی، ج۱۴، ص۱۳۱۰، ح۱۴۳۲۵؛ بحارالأنوار، ج۳، ص۲۵۳، ح۱۱.
  8. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۱۴۲.
  9. ر. ک: الکافی، ج۴، ص۵۴۲، ح۱۱.
  10. ر. ک: مستدرک الوسائل، الخاتمة ج۶، ص۴۲، ش۵۰.
  11. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۷۰.
  12. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، (ط. مؤسسة نشر الفقاهة)، ص۷۲، ش۴۸.
  13. إیضاح الإشتباه، ص۱۱۰، ش۸۱.
  14. مجمع البحرین، ج۴، ش۱۴۶، ماده «غمش».
  15. الجامع فی الرجال، ج۱، ص۲۴۵، ش۶۵۹.
  16. کتاب العین، ج۱، ص۲۶۷، ماده «عمش».
  17. ر. ک: الصحاح، ج۳، ص۱۰۱۲، ماده «عمش».
  18. ر. ک: معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۱۴۳، ماده «عمش».
  19. ر. ک: لسان العرب، ج۶، ص۳۲۰، ماده «عمش».
  20. ر. ک: لسان العرب، ج۶، ص۳۲۵، ماده «غمش».
  21. ر. ک: الکافی (ط. دارالحدیث)، ج۹، ص۲۲۷، ح۸۰۶۲؛ وسائل الشیعة، ج۳۰، ص۳۰۷؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۲۴، ش۵۶؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۰؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۸۰، ش۲۵۲؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۴۶۹، ش۳۷۱.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۵۸-۲۶۱.
  23. رجال النجاشی، ص۹۸، ش۲۴۳.
  24. الفهرست (طوسی)، ص۸۳، ش۱۰۶.
  25. رجال الطوسی، ص۱۵۵، ش۱۷۰۸.
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۶۱-۲۶۲.
  27. ر. ک: الموسوعة الرجالیة، ج۴، ش۴۲.
  28. ر. ک: الموسوعة الرجالیة، ج۷، ش۵۷.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۶۲.
  30. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۷۰ - ۷۱؛ کامل الزیارات، ص۱۱۰، ح۵؛ الأمالی (مفید)، ص۱۷۷، ح۷؛ تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۰۳، ح۸۸۲؛ الکافی، ج۴، ص۵۴۲، ح۱۱.
  31. الأمالی (طوسی)، ص۶۷۱، ح۱۴۱۴، ۶۷۲، ح۱۴۱۶- ۱۴۱۸، ۶۷۳، ح۱۴۱۹ و ۱۴۲۰ و ۶۷۵، ح۳.
  32. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۷۰ - ۷۱.
  33. نجاشی درباره‌اش نوشته است: العباس بن عامر بن رباح أبوالفضل الثقفی القصبانی، الشیخ الصدوق الثقة کثیر الحدیث. له کتب؛ رجال النجاشی، ص۲۸۱، ش۷۴۴.
  34. ر. ک: رجال النجاشی، ص۹۸، ش۲۴۳؛ الفهرست (طوسی)، ص۸۰۳، ش۱۰۶.
  35. الأمالی (مفید)، ص۳۴، ح۹.
  36. الغیبة (طوسی)، ص۱۸۸.
  37. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۶۳.
  38. الکافی، ج۱، ص۴۳۷، ح۳.
  39. کامل الزیارات، ص۱۱۰، ح۵.
  40. الأمالی (طوسی)، ص۶۷۶، ح۱۴۲۶.
  41. الأمالی (طوسی)، ص۶۷۶، ح۱۴۳۰.
  42. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۶۳-۲۶۵.
  43. ثقة، له کتاب یرویه عنه جماعة؛ رجال النجاشی، ص۹۸، ش۲۴۳.
  44. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰، ش۴۸.
  45. الرجال (إبن داود)، ص۲۸، ش۷۶.
  46. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۶۵.
  47. «ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بی‌گمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمی‌توانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.
  48. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۱۴۲ - ۱۴۳، به نقل از: الکافی، ج۴، ص۵۴۲، ح۱۱.
  49. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۶۶-۲۶۷.