عصمت فرشتگان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'حسن یوسفیان، احمد حسین شریفی، [[پژوهشی' به 'یوسفیان، حسن، شریفی، احمد حسین، [[پژوهشی') |
جز (جایگزینی متن - 'حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، [[پژوهشی') |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | # [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | ||
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]] | # [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']] | ||
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی| محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']] | # [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی| محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']] | ||
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] | # [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] |
نسخهٔ ۱۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۵
عصمت فرشتگان از جمله مباحث مهم کلامی است، چه اینکه یکی از موجودات دارای مقام عصمت، فرشتگان الهی هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای تکلیف و مسئولیت بدانیم، زیرا در غیر این صورت سخن از عصمت آنها منطقی و بجا نخواهد بود. غالب متکلمان، عصمت فرشتگان از گناه و خطا را امری اختیاری دانسته و منشأ آن را علم ویژه آنان به خداوند و افعال و صفات او دانسته و معتقدند: فرشتگان مرتکب معصیت نمیشوند؛ زیرا آنها از عجایب آفرینش الهی و آثار هیبت او، چیزهایی را مشاهده میکنند که آنان را از انجام معصیت و قصد آن، باز میدارد. جهت اثبات عصمت فرشتگان علاوه بر ادله عقلی به برخی ادله نقلی همچون آیات و روایاتی که فرشتگان را موجوداتی مطیع امر الهی و بندگانی تکریم شده و معصوم معرفی نموده، استناد شده است.
معناشناسی
عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
منشأ عصمت فرشتگان
در زمینه تکلیف و اختیار فرشتگان، اختلافاتی وجود دارد. طبیعتاً کسانی که این موجودات آسمانی را فاقد اختیار میدانند، عصمت آنان را جبری میشمارند[۱۱]. چنانکه یکی از نویسندگان در این باره گفته است: فرشتگان مکلف نیستند و در نتیجه، حساب و کتاب ندارند. آنان همانند انسان نیستند که آزاد بوده. بین نیک و بد، دست به انتخاب بزنند، بلکه اعمال خیر را تنها به صورت جبری انجام میدهند[۱۲].
عده دیگری نیز با تأکید بر اینکه اسباب ارتکاب گناه، یعنی قوای غضبیه و شهویه، در ملائکه وجود ندارد، معتقدند که فرشتگان بیش از یک راه پیش روی خود نمیبینند[۱۳].
در مقابل، کسانی هستند که عصمت فرشتگان را همچون عصمت انسانهای معصوم اختیاری دانسته، در بیان حقیقت عصمت آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در عصمت انبیا و ائمه (ع) گفته شده است، بیان میدارند[۱۴]. به عنوان مثال، برخی منشأ عصمت فرشتگان را علم ویژه آنان به خداوند و افعال و صفات او دانسته و گفتهاند: فرشتگان مرتکب معصیت نمیشوند؛ زیرا آنها از عجایب آفرینش الهی و آثار هیبت او، چیزهایی را مشاهده میکنند که آنان را از انجام معصیت و قصد آن، باز میدارد[۱۵].
گفتنی است برخی از روایات، برای گزینش فرشتگان، انبیا و ائمه (ع) و برخورداری ایشان از موهبتهای الهی، دلیلی مشترک و یکسان ذکر کرده و منشأ این انتخاب را علم خداوند به شایستگیهای آنان شمردهاند. امام حسن عسکری (ع) از رسول اکرم (ص) نقل میکنند که فرمودند: «أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا مَعَاشِرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اخْتَارَ النَّبِيِّينَ وَ اخْتَارَ الْمَلَائِكَةَ الْمُقَرَّبِينَ، وَ مَا اخْتَارَهُمْ إِلَّا عَلَى عَلْمٍ مِنْهُ بِهِمْ أَنَّهُمْ لَا يُوَاقِعُونَ مَا يَخْرُجُونَ بِهِ عَنْ وَلَايَتِهِ، وَ يَنْقَطِعُونَ بِهِ عَنْ عِصْمَتِهِ»[۱۶].[۱۷]
اقسام فرشتگان
فرشتگان اقسامی دارند. برخی مأمور دریافت و ارسال وحی به انبیا هستند که از آنها با عنوان فرشته وحی یا امین وحی نام برده شده است؛ گروهی فرشته رحمتاند و گروهی مسئول عذاب و دستهای حافظ انسانها و سایر موجودات، تمام امور عالم توسط آنها به انجام میرسد، تا جایی که حتّی یک قطره باران نیز از این قاعده مستثنی نیست. دستهای نیز تنها به عبادت حق تعالی مشغولاند[۱۸].
اثبات عصمت فرشتگان
دلیل عقلی
متکلمان صرفا جهت اثبات عصمت فرشتگان وحی به ادله عقلی استناد کردهاند که تقریر آن چنین است: برای اثبات عصمت فرشتگان در مقام دریافت پیام الهی و ابلاغ آن به انبیا (ع) میتوان به براهین عقلی استدلال کرد. ... هر گونه دلیل عقلی که برای اثبات عصمت انبیا در مقام تلقی و ابلاغ وحی اقامه شده، لزوم عصمت ملائکه وحی را نیز به اثبات میرساند.
غرض اصلی از خلقت آدمی، رسیدن به کمال نهایی و سعادت ابدی است و از طرفی، ابزار و وسایلی که برای درک و شناخت در اختیار انسانها قرار داده شده است؛ یعنی حس و عقل، برای این منظور کفایت نمیکنند، از این رو عقل با توجه به حکمت خداوند در مییابد که حتماً باید راه دیگری در اختیار آدمیان قرار گیرد و آن، راه وحی و نبوت است. طبیعی است که برای حصول و تحقق این منظور باید پیام خداوند به طور کامل و بدون هیچ دستبردی در اختیار انسانها قرار گیرد و این جز با عصمت و مصونیت فرشتگان امکانپذیر نیست؛ چرا که اگر پیام الهی توسط فرشتگان وحی دچار تحریف و تغییر شود؛ یعنی آنها در ابلاغ پیام خداوند معصوم نباشند، در این صورت نقض غرض خواهد شد[۱۹].
دلایل نقلی
برای اثبات عصمت فرشتگان وحی در اموری که مربوط به دریافت ابلاغ وحی نیست و همچنین عصمت سایر فرشتگانی که با مقوله وحی ارتباطی ندارند ـ مانند ملائکهای که مأمور کتابت اعمال آدمیان و یا مأمور نزول برکات آسمانی و مانند آن هستند ـ هر چند که به دلیل کمبود اطلاعات از کیفیت وجودی آنها، نمیتوان برهان عقلی اقامه کرد؛ اما آیات و روایات بسیاری به خوبی بر عصمت این موجودات پاک و ارجمند دلالت دارند.
آیات قرآن کریم
از نظر قرآن کریم، ایمان به ملائکه الهی از ارکان ایمان به غیب بوده و از شرایط ایمان مؤمن محسوب میشود. حدود ۲۰۰ آیه در قرآن در مورد ملائکه، ایمان به آنها، صفات، وظایف و تکالیفشان آمده است. یکی از صفاتی که قرآن برای فرشتگان معرّفی مینماید، عصمت است، میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۲۰].
در مورد این آیه به دو نکته باید توجه کرد: اولاً آیه بر اطاعت محض و عدم عصیان ملائکه صراحت دارد. ثانیاً فرشتگان عذاب خصوصیّتی ندارند؛ بلکه نفس فرشته بودن چنین خصوصیتی را لازم میآورد و به اصطلاح باید از ملائکه عذاب بودن، الغاء خصوصیت کرد.
در جای دیگر میفرماید: ﴿وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ﴾[۲۱].
این آیات نیز بر عصمت فرشتگان دلالت دارد. در چند آیه قبل میفرماید: ﴿وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ ﴾[۲۲]. که در این آیات نیز اشاره به قدس و پاکی و عبودیّت فرشتگان شده است.
در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن مقام و جایگاه خود تخطّی نمیکنند، میفرماید: ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ﴾[۲۳]. در مجموع آنچه از روح قرآن به طور عام به دست میآید این است که، فرشتگان - موجوداتی پاک و معصوم هستند - امکان خطا و اشتباه و نافرمانی در آنها نیست، مراتب و مسئولیتهای متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، کارگزاران خدای تعالی در ربوبیت و تدبیر و اراده عالم میباشند. هیچ یک به اندازه ذرهای از وظیفه خود تخطّی نمیکنند، بعضی مقرّبتر و به اصطلاح «مطاع» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره جبرئیل (ع) میفرماید: ﴿إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴾[۲۴].
از آیات قرآن کریم سه مطلب عمده و اساسی درباره ملائکه میتوان استفاده کرد[۲۵]:
- فرشتگان موجودات ارجمند و با ارزشی هستند که واسطه بین خداوند و عالم مشهود میباشند؛ به عبارت دیگر، هیچ حادثهای، کوچک یا بزرگ، نیست، مگر اینکه ملائکه در آن دخالت دارند و فرشته یا فرشتگانی بر انجام آن موکلند.
- ملائکه هیچگاه از اوامر الهی سرپیچی نکرده. به غیر خواسته خداوند تن در نمیدهند؛ یعنی اراده آنها مستقل و بریده از اراده و خواست خداوند نیست، از این رو هیچ گاه در انجام فرمانی که از ناحیه خداوند به آنها ارائه شود، سستی و درنگ نکرده، هیچ دستوری از دستورهای الهی را تغییر نمیدهند؛ نه بر آن میافزایند و نه از آن میکاهند: ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۲۶]. این، کمال و نهایت عبودیت است که اراده و اعمال موجودی، همگی، مملوک خداوند باشد و ذرهای از فرمان الهی تخلف نکند[۲۷].
- ملائکه مغلوب هیچ نیرو و اراده دیگری واقع نمیشوند. یعنی اگر بخواهند کاری را انجام دهند، آن را بدون کم و کاستی، انجام داده و در این بین هیچ نیرویی قادر به ایجاد خلل و انحراف در کار آنها نیست؛ زیرا که تمامی اعمال و رفتار آنها به امر و اراده خداوند انجام میگیرد: ﴿وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾[۲۸]. و اوامر و خواستههای باری تعالی را انجام میدهند: ﴿وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۲۹]. خداوند هم مغلوب هیچ قدرتی واقع نمیشود: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ﴾[۳۰]. قرآن کریم از زبان ملائکه میفرماید: ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا﴾[۳۱]. این آیه حکایت از احاطه همهجانبه قدرت خداوند نسبت به ملائکه دارد؛ به نحوی که اراده و قدرتی جز به اذن و مشیت خداوند در آنها تأثیرگذار نیست[۳۲].
از مجموع این ویژگیها که به صورت مطلق بیان شده و اختصاص به گونه خاصی از فرشتگان ندارند، بر میآید که هیچ عاملی، چه از درون و چه از برون، فرشتگان را از انجام تکالیفشان باز نمیدارد. بنابراین همه فرشتگان، معصومند.
روایات
از انبوه روایاتی که عصمت همه فرشتگان را آشکار میکند، به نمونههایی بسنده میکنیم:
- امیرالمؤمنین علی (ع) در مورد خلقت ملائکه خطاب به خداوند عرض میکند: «وَ مَلَائِكَةٌ خَلَقْتَهُمْ وَ أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ- فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ، هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ...»[۳۳].
- علی (ع) در نهجالبلاغه در خطبه معروف به اشباح درباره آفرینش فرشتگان مطالب بسیار گرانقدر و شگفتانگیزی میفرماید که قسمتهایی از آن را که تناسب بیشتری با بحث ما دارد، در اینجا میآوریم: آنان را در مقامها که دارند، امینِ وحی خود ساخت، و رساندن امر و نهیش را به پیامبران به گردن ایشان انداخت. از دو دلی و ناباوری نگاهشان داشت... نه تیر ناباوری از کمان دو دلی، ایمان استوارشان را نشانه ساخت، و نه سپاه بدگمانی بر اردوی ایمان آنان تاخت و نه بیماری کینه و رشک در آنان رخنه نمود... یقین بدو چنان آنان را از جز خدا بریده که شیفته اویند، تنها آنچه نزد اوست میخواهند، و از دیگری نمیجویند... غفلت، عزم استوارشان را سست نکند، و فریبِ شهوت راهِ همتشان را نزند[۳۴].
- امام زین العابدین (ع) در دعای سوم صحیفه سجادیه درباره ملائکه به خداوند عرض میکند: «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِينَ لا يَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِيحِكَ... وَ لَا يُؤْثِرُونَ التَّقْصِيرَ عَلَى الْجِدِّ فِي أَمْرِكَ... وَ جِبْرِيلُ الْأَمِينُ عَلَى وَحْيِكَ... فَصَلِّ عَلَيْهِمْ، وَ عَلَى الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِمْ... الَّذِينَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُءُوبٍ... وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِيحِكَ الشَّهَوَاتُ، وَ لَا يَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِيمِكَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ»[۳۵].
- امام حسن عسکری (ع) میفرمایند:«إِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمْ:»[۳۶]؛ ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۳۷].[۳۸]
دیدگاهها درباره عصمت فرشتگان
در این زمینه اقوال و آرای متعددی از سوی علمای اسلامی ابراز شده است که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- قول به توقف: برخی از علمای اهل سنت (اشاعره) در این زمینه توقف نمودهاند[۳۹]؛ یعنی بعد از آنکه دلایل مخالفان و موافقان را نارسا و غیر برهانی پنداشتهاند، بهتر آن دیدهاند که در این زمینه سخنی نگفته، علم آن را به اهلش واگذارند.
- فقط ملائکه وحی، معصومند: پارهای از علما بر این عقیدهاند که تنها ملائکه وحی- آنها که برای رساندن پیام خاصی از سوی خداوند مأمور میشوند – معصومند[۴۰].
- همه فرشتگان معصومند: نظریه سوم که رأی اکثریت علمای اسلامی و از جمله اجماع علمای شیعه بر آن میباشد، این است که همه فرشتگان، چه ملائکه وحی و چه غیر آنها، از هر گونه نافرمانی و خطایی در اجرای اوامر الهی معصوم و مصون میباشند[۴۱].[۴۲]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ العقائد الاسلامیه، صو ۹۸-۹۹؛ ر. ک: عالم الملائکة الابرار، ص۳۳؛ نورالافهام، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲.
- ↑ من العقیدة الی الثورة، ج۴، ص۱۹۴-۱۹۵.
- ↑ کشف المراد، ص۳۶؛ العقائد الاسلامیة، ص۹۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۳۳.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۴۳۳.
- ↑ «خداوند - عز وجل - ما آل محمد و پیامبران فرشتگان مقرّب را [از بین سایر خلایق] برگزید. و چیزی باعث این گزینش نشد، جز اینکه میدانست اینان عملی که به واسطه آن از ولایت [خاص] الهی خارج شده، از عصمت او جدا گردند، مرتکب نمیشوند» بحارالانوار، ج۵۶، ص۳۲۲.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۳۴۰.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۱۴.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص ۳۳۵.
- ↑ «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ «و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش میکنند در حالی که سستی نمیورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صفزدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی میستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.
- ↑ «که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج۱۷، ص۱۲-۱۳.
- ↑ «که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۲۷۵.
- ↑ «و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.
- ↑ «و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ «و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمانها و زمین او را به ستوه آورد» سوره فاطر، آیه ۴۴.
- ↑ «و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۸۳.
- ↑ «و فرشتگانی که آنها را آفریدی و در آسمانها جایشان دادی، پس نه سستی در آنها وجود دارد، و نه غفلت میورزند و نه معصیتی از آنها صادر میشود. ایشان از همه آفریدههایت شناخت بیشتری به تو دارند». بحارالانوار، ج۵۶، ص۱۷۵، حدیت ۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۱، ترجمه سید جعفر شهیدی.
- ↑ «بارالها، درود فرست بر حاملان عرشت که در ستایش تو سستی نمیورزند... و در انجام فرمانت، کوتاهی را بر تلاش بر نمیگزینند... و بر جبرئیل که امین وحی تو است... و بر سایر فرشتگان... آنها که تلاش زیاد، دلتنگشان نمیسازد و خواستهها [ی نفسانی] از ثناگویی تو، بازشان نمیدارد و غفلتها از بزرگداشت تو منعشان نمیکند».
- ↑ «فرشتگان خدا، با [کمک] الطاف الهی، از کفر و امور ناپسند، معصوم و در امانند. [چنانکه] خداوند - عز وجل - درباره آنها میفرماید:» بحارالانوار، ج۵۶، ص۳۲۱.
- ↑ «که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۳۳۷ ـ ۳۴۰.
- ↑ المواقف، ص۳۶۷؛ شرح المواقف، ج۸ ص۲۸۳.
- ↑ عالم الملائکة الأبرار، ص۳۱. این نظریه را از برخی علمای اسلامی نقل میکند.
- ↑ تفسیر فخر رازی، ج۱، ص۳۸۲؛ گوهر مراد، ص۴۲۵ و ص۴۲۷؛ المیزان، ج۱۴، ص۸۳؛ نورالافهام (شرح الأرجوزة فی علم الکلام)، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۹۱-۹۲ و ج۶، ص۴۳۳- ۴۳۴؛ عالم الملائکة الأبرار، ص۳۱؛ من العقیدة الی الثورة، ج۴، ص۱۹۴-۱۹۵؛ معالم اصول الدین، ص۷۷-۷۸؛ تبسیط العقائد الاسلامیه، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۳۴.