یمن: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==[[الیمن]]== | ==[[الیمن]]== | ||
یمن سرزمینی است با مساحتی بالغ بر ۵۲۷۹۷۰ کیلومتر مربع در گوشه جنوب [[غربی]] شبه [[جزیره عربستان]] و در مجاورت کشورهای [[عربستان]] و عمان. این [[سرزمین]] در گذشته، ناحیهای بسیار وسیعتر از محدوده امروزی آن بوده به گونهای که تمامی نواحی جنوبی شبه جزیره را در بر میگرفته است. این محدوده شامل سرزمینی به وسعت از عمان تا [[نجران]] و از دریای [[عرب]] تا عدن و از آنجا تا [[شحر]] و سپس تا عمان میشده، در ابتدای حدود [[بینونه]] خاتمه مییافت.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref> برخی هم این حد را از [[تثلیث]] و بلندیهای آن تا صنعاء و پیرامون آن و از آنجا تا حضرموت و از شحر و عمان تا عدن [[أبین]] و آنچه از تهائم و نجود نزدیک آن است دانسته، به مجموع آن یمن اطلاق کردهاند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref> همچنین، در وجه [[تسمیه]] ی این سرزمین به این نام، آرا و [[عقاید]] مختلفی ابراز شده است. برخی علت نامگذاری آن را سکونت بنی یقطن بن عابر در یمن و میمنت و فرخندگی یافتن او از آن، گفتهاند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۸۵؛ ابن فقیه همدانی، البلدان، ص۹۱.</ref> بعضی هم این نام را برگرفته از [[تیمن بن قحطان]] دانسته،<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref> بعضی دیگر هم، دلیل این نامگذاری را واقع گردیدن در سمت راست [[خورشید]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref> و به [[نقلی]] دیگر وقوع در جانب راست [[مکه]] دانسته،<ref>ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛</ref> این امر را نشانه ی مبارکی و فرخندگی گفتهاند؛ چنانچه از [[ابن عباس]] نقل شده که چون [[قوم عرب]] از مکه بنای [[تفرق]] گذارد، اینان به طرف راست [[تمایل]] گردیده و سرزمین شان را به این مناسبت یمن خواندهاند.<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.</ref> از نظر برخی هم، یمن به سبب مبارکی و خوش [[یمنی]] آن بدین نام خوانده شده است، همچنانکه [[شام]] به دلیل [[شومی]] و نامبارکیش نام شام گرفته است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛ همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۵۰.</ref> یمن سرچشمه تمدنهای باستانی [[اعراب]] بوده کوچ [[عرب]] که مایه تشکیل آنچه که امروزه به عنوان [[جهان عرب]] شناخته میشود، از این بلاد صورت گرفته است. این منطقه، دارای شهرهای بسیار و شگفتیهای فراوان است که داستانهای بسیار از آن بر سر زبانهاست. از بزرگترین این [[شهرها]] و نواحی مهم و معروف آن - که هنوز هم به آثار شگفتشان | یمن سرزمینی است با مساحتی بالغ بر ۵۲۷۹۷۰ کیلومتر مربع در گوشه جنوب [[غربی]] شبه [[جزیره عربستان]] و در مجاورت کشورهای [[عربستان]] و عمان. این [[سرزمین]] در گذشته، ناحیهای بسیار وسیعتر از محدوده امروزی آن بوده به گونهای که تمامی نواحی جنوبی شبه جزیره را در بر میگرفته است. این محدوده شامل سرزمینی به وسعت از عمان تا [[نجران]] و از دریای [[عرب]] تا عدن و از آنجا تا [[شحر]] و سپس تا عمان میشده، در ابتدای حدود [[بینونه]] خاتمه مییافت.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref> برخی هم این حد را از [[تثلیث]] و بلندیهای آن تا صنعاء و پیرامون آن و از آنجا تا حضرموت و از شحر و عمان تا عدن [[أبین]] و آنچه از تهائم و نجود نزدیک آن است دانسته، به مجموع آن یمن اطلاق کردهاند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref> همچنین، در وجه [[تسمیه]] ی این سرزمین به این نام، آرا و [[عقاید]] مختلفی ابراز شده است. برخی علت نامگذاری آن را سکونت بنی یقطن بن عابر در یمن و میمنت و فرخندگی یافتن او از آن، گفتهاند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۸۵؛ ابن فقیه همدانی، البلدان، ص۹۱.</ref> بعضی هم این نام را برگرفته از [[تیمن بن قحطان]] دانسته،<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref> بعضی دیگر هم، دلیل این نامگذاری را واقع گردیدن در سمت راست [[خورشید]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref> و به [[نقلی]] دیگر وقوع در جانب راست [[مکه]] دانسته،<ref>ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛</ref> این امر را نشانه ی مبارکی و فرخندگی گفتهاند؛ چنانچه از [[ابن عباس]] نقل شده که چون [[قوم عرب]] از مکه بنای [[تفرق]] گذارد، اینان به طرف راست [[تمایل]] گردیده و سرزمین شان را به این مناسبت یمن خواندهاند.<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.</ref> از نظر برخی هم، یمن به سبب مبارکی و خوش [[یمنی]] آن بدین نام خوانده شده است، همچنانکه [[شام]] به دلیل [[شومی]] و نامبارکیش نام شام گرفته است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛ همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۵۰.</ref> یمن سرچشمه تمدنهای باستانی [[اعراب]] بوده کوچ [[عرب]] که مایه تشکیل آنچه که امروزه به عنوان [[جهان عرب]] شناخته میشود، از این بلاد صورت گرفته است. این منطقه، دارای شهرهای بسیار و شگفتیهای فراوان است که داستانهای بسیار از آن بر سر زبانهاست. از بزرگترین این [[شهرها]] و نواحی مهم و معروف آن - که هنوز هم به آثار شگفتشان مشهورند - میتوان از صعده، [[صنعا]]،، [[جرش]]، [[همدان]]، [[زبید]]، دمار، منکث، [[صهیب]] و [[نجران]] یاد کرد.<ref>مجهول، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> از پدیدههای شگفت انگیزش هم میتوان به نام [[دژ]] [[عظیم]] [[سلحین]] که گفته شده ساخت آن هفتاد سال به طول انجامیده،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۳۵.</ref> بنای عظیم [[غمدان]] در صنعاء،<ref>ابن فقیه، البلدان، ص۹۳؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۰.</ref> [[سد]] مشهور [[مأرب]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۵.</ref> و از گیاهان منحصر بفردش به ورس،<ref>گیاهی به شکل کنجد زرد رنگ که از آن رنگ زرد میگیرند.</ref> کندر،<ref>بخور</ref> خَطر<ref>گیاهی که بدان خضاب میکنند.</ref> و عَصب<ref>گونهای پارچه که بدان برد میگویند.</ref>-<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.</ref> و نیز وجود برخی مواضع و مناظر طبیعی شگرف آن<ref>ر. ک. ابن فقیه، البلدان، ص۹۳-۹۵.</ref> اشاره کرد. وجود اشجار کثیر و میوهها و زراعتهای فراوان در این منطقه موجب گردیده که برخی آن را «[[الیمن]] [[الخضراء]]» بنامند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷ به نقل از همدانی.</ref> ضمن این که بعضی دیگر هم در توصیف آن گفتهاند: «[[خاک]] یمن تن را [[ضعیف]] میکند، [[خواب]] از سر میپراند و رطوبت را کم میکند. مردمش بزرگ همتند و والا [[نسب]] و معتبر. چشمه سارهایش پر آب و اطرافش خشک است. هوایی منقلب دارد و مردمش [[اهل]] غافلگیری و کشتن غافلگیرنهاند و از [[زیبایی]] و ظرافت و [[فصاحت]] بهره ورند».<ref>ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۵.</ref> علاوه بر این منطقه مشهور، از آبی در [[الجواء]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۰.</ref> و نیز در موضعی نزدیک [[مکه]] با نام یمن یاد شده است. <ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref>.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۳۳۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۰
مقدمه
جنوب عربستان به علت خیر و برکتش، «یمن» نام گرفته است[۱]. این سرزمین از سرسبزترین و با برکتترین مناطق شبه جزیره عربستان، به شمار آمده و از گذشته اقتصادی و اجتماعی بسیار درخشانی، برخوردار بوده است. در گذشته یمن کل جنوب عربستان را شامل میشد و عمان، حضرموت، مهره، شحر، عدن، صنعا و دیگر بخشهای یمن را در بر میگرفت[۲].
حدود آن از سرین تا یلملم، از یلملم تا پشت طائف و از نجد یمن تا خلیج فارس در شرق عربستان میرسید[۳].[۴]
از زمانهای قدیم بین کشورهای بزرگ آن زمان بر سر تصرف آن ناحیه جنگ و اختلاف بوده است... ملوک «سبأ» در یمن، دولتی تشکیل دادند که بیش از ششصد سال حکومتشان طول کشید و از آثار و اکتشافاتی که اواخر به دست آمده و اکنون در موزههای اروپا نمونههای آن موجود است، معلوم شد که مردم سبأ از عالیترین تمدنها برخوردار بودهاند[۵].[۶]
حاکمان یمن
- حبیب بن منتجب: پس از اینکه عثمان کشته شد و مردم مسلمان با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند، آن حضرت مردی را به نام حبیب بن منتجب ـ که فرماندار و والی در اطراف یمن بود ـ بر ریاستش ابقا کرد و نامهای برای او نوشت[۷].
- عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب: عبیدالله فرزند عباس بن عبدالمطلب، پسر عموی پیامبر خدا (ص) و حضرت علی (ع) بود. وی همواره مورد علاقه و اعتماد حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود، از اینرو در صفر سال ۳۶ هجری او را به امارت یمن (صنعاء) برگزید[۸]. عبیدالله بن عباس در یمن مشغول به خدمت شد تا در سال چهل هجری که بسر بن ارطأه از جانب معاویه به یمن حمله کرد، او به کوفه فرار نمود[۹].
- سعید بن نمران همدانی: ایشان از اصحاب رسول خدا (ص) و از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین (ع) بود و حتی بعد از شهادت آن حضرت، دست از ایمان و اعتقادش برنداشت و همواره در راه ولایت امیرالمؤمنین (ع) ثابت قدم بود[۱۰]. علی(ع) وی را به عنوان کارگزار در جَنَد از نواحی یمن انتخاب کرد[۱۱].
الیمن
یمن سرزمینی است با مساحتی بالغ بر ۵۲۷۹۷۰ کیلومتر مربع در گوشه جنوب غربی شبه جزیره عربستان و در مجاورت کشورهای عربستان و عمان. این سرزمین در گذشته، ناحیهای بسیار وسیعتر از محدوده امروزی آن بوده به گونهای که تمامی نواحی جنوبی شبه جزیره را در بر میگرفته است. این محدوده شامل سرزمینی به وسعت از عمان تا نجران و از دریای عرب تا عدن و از آنجا تا شحر و سپس تا عمان میشده، در ابتدای حدود بینونه خاتمه مییافت.[۱۲] برخی هم این حد را از تثلیث و بلندیهای آن تا صنعاء و پیرامون آن و از آنجا تا حضرموت و از شحر و عمان تا عدن أبین و آنچه از تهائم و نجود نزدیک آن است دانسته، به مجموع آن یمن اطلاق کردهاند.[۱۳] همچنین، در وجه تسمیه ی این سرزمین به این نام، آرا و عقاید مختلفی ابراز شده است. برخی علت نامگذاری آن را سکونت بنی یقطن بن عابر در یمن و میمنت و فرخندگی یافتن او از آن، گفتهاند.[۱۴] بعضی هم این نام را برگرفته از تیمن بن قحطان دانسته،[۱۵] بعضی دیگر هم، دلیل این نامگذاری را واقع گردیدن در سمت راست خورشید[۱۶] و به نقلی دیگر وقوع در جانب راست مکه دانسته،[۱۷] این امر را نشانه ی مبارکی و فرخندگی گفتهاند؛ چنانچه از ابن عباس نقل شده که چون قوم عرب از مکه بنای تفرق گذارد، اینان به طرف راست تمایل گردیده و سرزمین شان را به این مناسبت یمن خواندهاند.[۱۸] از نظر برخی هم، یمن به سبب مبارکی و خوش یمنی آن بدین نام خوانده شده است، همچنانکه شام به دلیل شومی و نامبارکیش نام شام گرفته است.[۱۹] یمن سرچشمه تمدنهای باستانی اعراب بوده کوچ عرب که مایه تشکیل آنچه که امروزه به عنوان جهان عرب شناخته میشود، از این بلاد صورت گرفته است. این منطقه، دارای شهرهای بسیار و شگفتیهای فراوان است که داستانهای بسیار از آن بر سر زبانهاست. از بزرگترین این شهرها و نواحی مهم و معروف آن - که هنوز هم به آثار شگفتشان مشهورند - میتوان از صعده، صنعا،، جرش، همدان، زبید، دمار، منکث، صهیب و نجران یاد کرد.[۲۰] از پدیدههای شگفت انگیزش هم میتوان به نام دژ عظیم سلحین که گفته شده ساخت آن هفتاد سال به طول انجامیده،[۲۱] بنای عظیم غمدان در صنعاء،[۲۲] سد مشهور مأرب[۲۳] و از گیاهان منحصر بفردش به ورس،[۲۴] کندر،[۲۵] خَطر[۲۶] و عَصب[۲۷]-[۲۸] و نیز وجود برخی مواضع و مناظر طبیعی شگرف آن[۲۹] اشاره کرد. وجود اشجار کثیر و میوهها و زراعتهای فراوان در این منطقه موجب گردیده که برخی آن را «الیمن الخضراء» بنامند.[۳۰] ضمن این که بعضی دیگر هم در توصیف آن گفتهاند: «خاک یمن تن را ضعیف میکند، خواب از سر میپراند و رطوبت را کم میکند. مردمش بزرگ همتند و والا نسب و معتبر. چشمه سارهایش پر آب و اطرافش خشک است. هوایی منقلب دارد و مردمش اهل غافلگیری و کشتن غافلگیرنهاند و از زیبایی و ظرافت و فصاحت بهره ورند».[۳۱] علاوه بر این منطقه مشهور، از آبی در الجواء[۳۲] و نیز در موضعی نزدیک مکه با نام یمن یاد شده است. [۳۳].[۳۴]
منابع
پانویس
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۲۶.
- ↑ اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۴.
- ↑ اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، وضعیت جغرافیایی و طبیعی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۷۳.
- ↑ محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۵۴۹؛ و ر.ک: المیزان، ج۱۶، ص۵۶۹.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص۳۲۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۱۵-۲۲۳.
- ↑ تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۳، ص۴۶۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۰۳؛ دینوری، أخبار الطوال، ص۱۴۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۵۰-۹۵۱؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۲.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۸۵؛ ابن فقیه همدانی، البلدان، ص۹۱.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.
- ↑ ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛
- ↑ ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛ همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۵۰.
- ↑ مجهول، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۳۵.
- ↑ ابن فقیه، البلدان، ص۹۳؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۰.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۵.
- ↑ گیاهی به شکل کنجد زرد رنگ که از آن رنگ زرد میگیرند.
- ↑ بخور
- ↑ گیاهی که بدان خضاب میکنند.
- ↑ گونهای پارچه که بدان برد میگویند.
- ↑ ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.
- ↑ ر. ک. ابن فقیه، البلدان، ص۹۳-۹۵.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷ به نقل از همدانی.
- ↑ ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۵.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۰.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.
- ↑ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۳۳۹.