بحث:ابوهریره دوسی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== ابو هریره و احادیث اسرائیلیات == نام، اصل و نسب او بهطور دقیق روشن نیست و مورّخان در این جهت اختلاف دارند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۹۶؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۲. </ref>. حدود ۲۰ سال پیش از هجرت متولّد شد و در سال هفتم هجرت از [...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
وی نخستین راوی است که در اسلام مورد اتّهام قرار گرفت و بسیاری از [[اصحاب]] از جمله [[عمر]]، [[عثمان]]، [[عایشه]] او را به [[دروغگویی]] متّهم کردند و [[علی]] {{ع}} او را دروغگوترین [[مردم]] دانست<ref>اضواء علیالسنة المحمدیه، ص۲۰۰ ـ ۲۰۴. </ref>. وی روایاتی را از [[اهلکتاب]] گرفته و آن را به [[پیامبر]] و [[اصحاب]] نسبت میداد. به گفته برخی وی در میان [[صحابه]]، بیش از دیگران فریفته [[کعبالاحبار]] شده و به او اعتماد کرد. کعب با [[ذکاوت]] و [[حیلهگری]]، از [[سادگی]] [[ابوهریره]] بهره میبرد و هر [[خرافه]] و سخن باطلی را که میخواست وارد [[اعتقادات]] [[مسلمانان]] کند به او تلقین و برای تأکید بر این امر، خود [[روایت]] ابوهریره را [[تصدیق]] میکرد<ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸. </ref>. ابوهریره افزون بر تأثیرپذیری از کعبالاحبار، از القائات [[وهب ابن منبّه]] نیز متأثّر بوده است<ref>شیخ المضیره، ص۲۶۹. </ref> در اواخر عمر، از سوی [[معاویه]] [[والی مدینه]] شد و در سال ۵۹ هجری و در ۸۰ سالگی در قصر عقیق خود درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۱۸. </ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> | وی نخستین راوی است که در اسلام مورد اتّهام قرار گرفت و بسیاری از [[اصحاب]] از جمله [[عمر]]، [[عثمان]]، [[عایشه]] او را به [[دروغگویی]] متّهم کردند و [[علی]] {{ع}} او را دروغگوترین [[مردم]] دانست<ref>اضواء علیالسنة المحمدیه، ص۲۰۰ ـ ۲۰۴. </ref>. وی روایاتی را از [[اهلکتاب]] گرفته و آن را به [[پیامبر]] و [[اصحاب]] نسبت میداد. به گفته برخی وی در میان [[صحابه]]، بیش از دیگران فریفته [[کعبالاحبار]] شده و به او اعتماد کرد. کعب با [[ذکاوت]] و [[حیلهگری]]، از [[سادگی]] [[ابوهریره]] بهره میبرد و هر [[خرافه]] و سخن باطلی را که میخواست وارد [[اعتقادات]] [[مسلمانان]] کند به او تلقین و برای تأکید بر این امر، خود [[روایت]] ابوهریره را [[تصدیق]] میکرد<ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸. </ref>. ابوهریره افزون بر تأثیرپذیری از کعبالاحبار، از القائات [[وهب ابن منبّه]] نیز متأثّر بوده است<ref>شیخ المضیره، ص۲۶۹. </ref> در اواخر عمر، از سوی [[معاویه]] [[والی مدینه]] شد و در سال ۵۹ هجری و در ۸۰ سالگی در قصر عقیق خود درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۱۸. </ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref> | ||
==ابوهریره== | |||
ابوهریره به قدری رسواست که اگر همۀ عقلا و علمای عالم برای موجه جلوه دادن وی بکوشند، تلاششان نزد محققین و منصفین بیثمر خواهد بود. ابوهریره در [[دروغگویی]] و جعل و نسبت [[دروغ]] به [[رسول خدا]]{{صل}} مشهور است. خود او نیز اعتراف میکند که [[صحابه]] وی را [[دروغگو]] میدانند. در کتاب [[الجمع بین الصحیحین]]<ref>کتاب الجمع بین الصحیحین بین احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم جمع کرده است و از نظر اهل سنت کتاب بسیار معتبری است.</ref> آمده است: {{متن حدیث|خرج إلينا أبو هريرة، فضرب بيده على جبهته. فقال: ألا إنكم تحدثون على أني أكذب على رسول الله؟}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۳، حدیث ۵۶۱۸؛ الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۹۲، حدیث ۲۳۳۳.</ref>؛ ابوهریره به سوی ما آمد پس به پیشانی خود زد و گفت: آیا شما به همدیگر میگویید من به رسول خدا{{صل}} دروغ میبندم؟ | |||
[[ابن قتیبه]] مینویسد: {{عربی|وقد أكذبه عمر وعثمان و علي وعائشة}}<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص۲۲؛ ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱.</ref>؛ علی{{ع}}، عمر، عثمان و [[عایشه]]، ابوهریره را [[تکذیب]] کردهاند. عمر علاوه بر تکذیب ابوهریره او را مورد [[اهانت]] و شتم هم قرار داده و هتک کرده است. [[زمخشری]] در کتاب الفائق فی [[غریب الحدیث]] مینویسد: {{عربی|استعمله عمر على البحرين، فلما قدم عليه قال له عمر: يا عدو الله وعدو رسوله، أسرقت من مال الله؟ فقال: لست بعدو الله ولا عدو رسوله ولكني عدو من عاداهما، ولكنها سهام اجتمعت ونتاج خيل. فأخذ منه عشرة آلاف درهم فألقاها في بيت المال}}<ref>الفائق، ج۱، ص۱۰۲.</ref>؛ عمر او را به [[ولایت بحرین]] [[منصوب]] کرده بود وقتی ابوهریره به [[مدینه]] آمد و بر عمر وارد شد. عمر به او گفت: ای [[دشمن خدا]] و [[دشمن]] رسول خدا! آیا از [[بیت المال]] [[دزدی]] کردهای؟! ابوهریره گفت من دشمن خدا و [[رسول]] او نیستم لکن با [[دشمنان]] آنها دشمنم و این [[اموال]] سهم و حصههایی است که جمع کردهام و اثر [[زاد و ولد]] اسبهاست، عمر ده هزار درهم از او گرفت و در [[بیت المال]] قرار داد. اگر این اقدام عمر صحیح و نسبتی که به او [[ابوهریره]] داده درست بوده است، فتلک [[مصیبة]] و اگر ابوهریره راست گفته باشد و عمر بدون دلیل و مجوز [[شرعی]] مرتکب این عمل شده است، {{عربی|فالمصيبة أعظم}}! | |||
مسائل فراوانی در مورد ابوهریره مطرح میباشد و کتابهای زیادی دربارۀ [[شخصیت]] وی نگاشته شده است. مرحوم شرف الدین و شیخ محمود ابوریه هر یک کتابی نوشتهاند و در شخصیت او بر اساس منابع خدشه کردهاند. هر چند در مقابل عدهای هم در صدد [[دفاع]] از ابوهریره برآمدهاند. اما چنان که گفتیم ابوهریره برای افراد منصف قابل توجیه نیست، و در [[طعن]] او همین مقدار کافی است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} او را [[تکذیب]] کرده است. تکذیب عمر، عثمان و [[عایشه]] نیز [[حجت]] خوبی برای [[اثبات]] [[دروغگویی]] ابوهریره نزد [[اهل سنت]] است؛ لذا [[اقرار]] اهل سنت به اینکه علی، عمر، عثمان و [[عائشه]]، ابوهریره را تکذیب کردهاند برای [[قدح]] او کفایت میکند<ref>ابوحنیفه، شافعی و بزرگان فقهای اهل سنت احادیث، ابوهریره را معتبر نمیدانند این بحث طولانی است و این جا مجال پرداختن به آن نیست. به عنوان نمونه از ابوحنیفه نقل شده است که: {{عربی|أقلد اقاويل جميع الصحابة الا ثلاثة منهم: أبو هريرة و...}}؛ اقوال همۀ صحابه را جمع کردم مگر سه نفر را: ابوهریره.... ر.ک: نفحات الازهار، ج۶، ص۳۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۳۵.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۶
ابو هریره و احادیث اسرائیلیات
نام، اصل و نسب او بهطور دقیق روشن نیست و مورّخان در این جهت اختلاف دارند[۱]. حدود ۲۰ سال پیش از هجرت متولّد شد و در سال هفتم هجرت از یمن نزد پیامبر آمد و اسلام را پذیرفت[۲].
وی نخستین راوی است که در اسلام مورد اتّهام قرار گرفت و بسیاری از اصحاب از جمله عمر، عثمان، عایشه او را به دروغگویی متّهم کردند و علی (ع) او را دروغگوترین مردم دانست[۳]. وی روایاتی را از اهلکتاب گرفته و آن را به پیامبر و اصحاب نسبت میداد. به گفته برخی وی در میان صحابه، بیش از دیگران فریفته کعبالاحبار شده و به او اعتماد کرد. کعب با ذکاوت و حیلهگری، از سادگی ابوهریره بهره میبرد و هر خرافه و سخن باطلی را که میخواست وارد اعتقادات مسلمانان کند به او تلقین و برای تأکید بر این امر، خود روایت ابوهریره را تصدیق میکرد[۴]. ابوهریره افزون بر تأثیرپذیری از کعبالاحبار، از القائات وهب ابن منبّه نیز متأثّر بوده است[۵] در اواخر عمر، از سوی معاویه والی مدینه شد و در سال ۵۹ هجری و در ۸۰ سالگی در قصر عقیق خود درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون شد[۶].[۷]
ابوهریره
ابوهریره به قدری رسواست که اگر همۀ عقلا و علمای عالم برای موجه جلوه دادن وی بکوشند، تلاششان نزد محققین و منصفین بیثمر خواهد بود. ابوهریره در دروغگویی و جعل و نسبت دروغ به رسول خدا(ص) مشهور است. خود او نیز اعتراف میکند که صحابه وی را دروغگو میدانند. در کتاب الجمع بین الصحیحین[۸] آمده است: «خرج إلينا أبو هريرة، فضرب بيده على جبهته. فقال: ألا إنكم تحدثون على أني أكذب على رسول الله؟»[۹]؛ ابوهریره به سوی ما آمد پس به پیشانی خود زد و گفت: آیا شما به همدیگر میگویید من به رسول خدا(ص) دروغ میبندم؟
ابن قتیبه مینویسد: وقد أكذبه عمر وعثمان و علي وعائشة[۱۰]؛ علی(ع)، عمر، عثمان و عایشه، ابوهریره را تکذیب کردهاند. عمر علاوه بر تکذیب ابوهریره او را مورد اهانت و شتم هم قرار داده و هتک کرده است. زمخشری در کتاب الفائق فی غریب الحدیث مینویسد: استعمله عمر على البحرين، فلما قدم عليه قال له عمر: يا عدو الله وعدو رسوله، أسرقت من مال الله؟ فقال: لست بعدو الله ولا عدو رسوله ولكني عدو من عاداهما، ولكنها سهام اجتمعت ونتاج خيل. فأخذ منه عشرة آلاف درهم فألقاها في بيت المال[۱۱]؛ عمر او را به ولایت بحرین منصوب کرده بود وقتی ابوهریره به مدینه آمد و بر عمر وارد شد. عمر به او گفت: ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا! آیا از بیت المال دزدی کردهای؟! ابوهریره گفت من دشمن خدا و رسول او نیستم لکن با دشمنان آنها دشمنم و این اموال سهم و حصههایی است که جمع کردهام و اثر زاد و ولد اسبهاست، عمر ده هزار درهم از او گرفت و در بیت المال قرار داد. اگر این اقدام عمر صحیح و نسبتی که به او ابوهریره داده درست بوده است، فتلک مصیبة و اگر ابوهریره راست گفته باشد و عمر بدون دلیل و مجوز شرعی مرتکب این عمل شده است، فالمصيبة أعظم!
مسائل فراوانی در مورد ابوهریره مطرح میباشد و کتابهای زیادی دربارۀ شخصیت وی نگاشته شده است. مرحوم شرف الدین و شیخ محمود ابوریه هر یک کتابی نوشتهاند و در شخصیت او بر اساس منابع خدشه کردهاند. هر چند در مقابل عدهای هم در صدد دفاع از ابوهریره برآمدهاند. اما چنان که گفتیم ابوهریره برای افراد منصف قابل توجیه نیست، و در طعن او همین مقدار کافی است که امیرالمؤمنین(ع) او را تکذیب کرده است. تکذیب عمر، عثمان و عایشه نیز حجت خوبی برای اثبات دروغگویی ابوهریره نزد اهل سنت است؛ لذا اقرار اهل سنت به اینکه علی، عمر، عثمان و عائشه، ابوهریره را تکذیب کردهاند برای قدح او کفایت میکند[۱۲].[۱۳]
پانویس
- ↑ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۹۶؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۲.
- ↑ الاعلام، ج۳، ص۳۰۸؛ حلیهالاولیاء، ج۱، ص۳۷۶؛ اسرائیلیات در تفاسیر، ص۱۴۱.
- ↑ اضواء علیالسنة المحمدیه، ص۲۰۰ ـ ۲۰۴.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸.
- ↑ شیخ المضیره، ص۲۶۹.
- ↑ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۱۸.
- ↑ معرفت، محمد هادی، مقاله «اسرائیلیات»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳.
- ↑ کتاب الجمع بین الصحیحین بین احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم جمع کرده است و از نظر اهل سنت کتاب بسیار معتبری است.
- ↑ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۳، حدیث ۵۶۱۸؛ الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۹۲، حدیث ۲۳۳۳.
- ↑ تأویل مختلف الحدیث، ص۲۲؛ ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱.
- ↑ الفائق، ج۱، ص۱۰۲.
- ↑ ابوحنیفه، شافعی و بزرگان فقهای اهل سنت احادیث، ابوهریره را معتبر نمیدانند این بحث طولانی است و این جا مجال پرداختن به آن نیست. به عنوان نمونه از ابوحنیفه نقل شده است که: أقلد اقاويل جميع الصحابة الا ثلاثة منهم: أبو هريرة و...؛ اقوال همۀ صحابه را جمع کردم مگر سه نفر را: ابوهریره.... ر.ک: نفحات الازهار، ج۶، ص۳۵۰.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۲۳۵.