مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
::::::وی، ادعا کرد وکیل [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. او نیابت نایب دوم [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ برساند، خیانت کرد<ref>  ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰</ref>.  
::::::وی، ادعا کرد وکیل [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. او نیابت نایب دوم [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ برساند، خیانت کرد<ref>  ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰</ref>.  
::::::نایب دوم، زمینه دیدار وی را با [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ فراهم کرد. [[امام]] به وی فرمان داد اموال را به نایبشان برگرداند؛ اما او در دشمنی و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیه مقدسه، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله حلاج و [[شلمغانی]]- صادر شد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص: ۳۸۳.</ref>.
::::::نایب دوم، زمینه دیدار وی را با [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ فراهم کرد. [[امام]] به وی فرمان داد اموال را به نایبشان برگرداند؛ اما او در دشمنی و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیه مقدسه، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله حلاج و [[شلمغانی]]- صادر شد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص: ۳۸۳.</ref>.
:::::*«محمد بن نصیر نمیری، یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که نیابت وی را قبول نداشت و خود مدعی نیابت بود.
::::::[[شیخ طوسی]]، در اصحاب [[امام جواد]]{{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است<ref>  شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳</ref>. و [[علامه حلی]] نیز، دو جا از او نام برده، می‌‏نویسد: "محمد بن نصیر نمیری کسی است که [[امام هادی]]{{ع}} او را لعن کرده است".
::::::در جای دیگر می‏‌نویسد: [[ابن غضائری]] درباره او گفته است: محمد بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای بصره بود و از نظر عقیدتی‏ ضعیف بود. فرقه "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او منسوب است<ref>علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷</ref>.
::::::در رجال کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر [[مرحوم کشی]] [[امام هادی]]{{ع}} سه نفر را لعن کرده که یکی از آن‏ها محمد بن نصیر نمیری است<ref>  کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. در جای دیگر از [[عبیدی]] نقل می‏‌کند: "[[امام عسکری]]{{ع}}- بدون این‏که من چیزی از او بپرسم- نامه‏ای برایم فرستاد و در آن نامه، از محمد بن نصیر نمیری و [[حسن بن محمد بن باباقمی]]، اعلان انزجار کرده، فرمود: "تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آن‏ها را لعن می‏‌کنم و لعنت خدا نیز بر آن‏ها باد! آنان از نام ما سوءاستفاده کرده و اموال مردم را می‏‌خورند و فتنه انگیزی می‏‌کنند. آنان ما و شیعیان ما را اذیت کردند. خداوند سبحانه و تعالی آن‏ها را اذیت کند و آنان را در فتنه‌‏ای که ایجاد کرده‌‏اند، مغلوب و نابود سازد"<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>.
::::::وی عقاید کفرآمیز و الحادی داشت که سعی می‏‌کرد آن را در بین عامّه مردم منتشر سازد. [[محمد بن موسی بن حسن بن فرات]] نیز اسباب کار او را فراهم و او را پشتیبانی می‌‏کرد<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸</ref>. ابن فرات از خاندان معروف به نوفرات بود. وی در بغداد و کوفه محدثی معروف بود و به نظر می‌‏رسد نخستین فرد از خاندان بنوفرات است که در حکومت عباسی مقامی به دست آورد<ref>  جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹</ref>. از این‏جا نقش حکومت در حمایت و پشتیبانی از خطوط انحرافی روشن می‌‏شود. عقاید نمیری در کتاب "الغیبة"، "رجال کشی" و "فرق الشیعه" بیان شده است.
::::::[[سعد بن عبد اللّه اشعری]] گوید: محمد بن نصیر نمیری مدعی بود [[پیغمبر]] است و [[امام هادی]]{{ع}} او را مبعوث کرده است. عقیده به تناسخ داشت و معتقد به خدایی [[امام هادی]]{{ع}} بود، نزدیکی با محارم را جایز می‌‏دانست و ....<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳</ref>. [[سعد بن عبد اللّه]] گوید: نمیری در آخر عمر بیمار شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: جانشین تو کیست؟ او با زبان ضعیف و گرفته‌‏ای گفت: احمد؛ ولی کسی نفهمید احمد کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب پیروان او شد؛ عده‏‌ای گفتند: مقصود نمیری، احمد فرزندش بوده است. جمعی گفتند: [[احمد بن محمد بن موسی بن فرات]] است. و گروهی گفتند: منظور وی [[احمد بن موسی بن فرات]] است. و فرقه‌‏ای گفتند: منظور وی [[احمد بن ابو الحسین بن بشر بن یزید]] است. این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص: ۳۸۵ - ۳۸۶.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۴۳: خط ۴۹:
::::::[[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو بار فرزند خویش، [[امام زمان]] {{ع}} را به او خبر داده است. این حدیث توسط‍‌ خود ایشان، در اصول کافی چنین آمده است که: محمد بن علی بن بلال می‌گوید: "از جانب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال پیش از وفاتش، پیامی به من رسید که از جانشین پس از خود به من خبر داد. بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی به من رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد"<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] می‌گوید: "ماجرای او با محمد بن عثمان، که با ادعای نیابت حضرت، اموالی را ضبط‍‌، و از تسلیم آن به وی خودداری نمود و ادعا کرد که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} در اخذ آن‌ها وکالت دارد، و دوری شیعیان از وی و لعن او -که از ناحیه مقدسه توقیع مبنی بر لعنت وی بیرون آمد- معروف است"<ref>غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.</ref>.
::::::[[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو بار فرزند خویش، [[امام زمان]] {{ع}} را به او خبر داده است. این حدیث توسط‍‌ خود ایشان، در اصول کافی چنین آمده است که: محمد بن علی بن بلال می‌گوید: "از جانب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال پیش از وفاتش، پیامی به من رسید که از جانشین پس از خود به من خبر داد. بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی به من رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد"<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] می‌گوید: "ماجرای او با محمد بن عثمان، که با ادعای نیابت حضرت، اموالی را ضبط‍‌، و از تسلیم آن به وی خودداری نمود و ادعا کرد که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} در اخذ آن‌ها وکالت دارد، و دوری شیعیان از وی و لعن او -که از ناحیه مقدسه توقیع مبنی بر لعنت وی بیرون آمد- معروف است"<ref>غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.</ref>.
::::::طبق روایت شیخ طوسی، محمد بن عثمان ملاقاتی سرّی میان امام دوازدهم و بلالی ترتیب داده بود تا به وی ثابت شود که او از جانب امام عمل می‌کند. ابو جعفر (محمد بن عثمان) او را به منزلی در جای نامعلوم برد و در آن‌جا گفته می‌شود، امام را ملاقات کردند. امام به بلالی دستور داد وجوهات را تسلیم ابو جعفر کند<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>. ابو جعفر پس از ترتیب ملاقات بلافاصله به منزل بلالی رفت و در آن‌جا هواداران بلالی جمع شده بودند. ابو جعفر از بلالی پرسید: ای ابو طاهر! از تو می‌پرسم، تو را به خدا، آیا صاحب الزمان {{ع}} به تو دستور نداد وجوهات را که نزد توست به من رد کنی‌؟ بلالی پاسخ داد: آری. سپس ابو جعفر منزل را ترک کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۱.</ref>.
::::::طبق روایت شیخ طوسی، محمد بن عثمان ملاقاتی سرّی میان امام دوازدهم و بلالی ترتیب داده بود تا به وی ثابت شود که او از جانب امام عمل می‌کند. ابو جعفر (محمد بن عثمان) او را به منزلی در جای نامعلوم برد و در آن‌جا گفته می‌شود، امام را ملاقات کردند. امام به بلالی دستور داد وجوهات را تسلیم ابو جعفر کند<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>. ابو جعفر پس از ترتیب ملاقات بلافاصله به منزل بلالی رفت و در آن‌جا هواداران بلالی جمع شده بودند. ابو جعفر از بلالی پرسید: ای ابو طاهر! از تو می‌پرسم، تو را به خدا، آیا صاحب الزمان {{ع}} به تو دستور نداد وجوهات را که نزد توست به من رد کنی‌؟ بلالی پاسخ داد: آری. سپس ابو جعفر منزل را ترک کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۱.</ref>.
:::::*«در دوران [[محمد بن عثمان]]، به دروغ ادعای نیابت کرد. [[ابو العباس بن نوح]] می‌نویسد: "ابو نصر هبة الله بن محمد به من خبر داد که محمد بن نصیر نمیری، از اصحاب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. چون آن حضرت وفات یافت، مدعی منصب محمد بن عثمان شد و گفت:
نایب [[امام زمان]] {{ع}} من هستم، اما خداوند او را رسوا گردانید؛ زیرا الحاد و نادانی وی آشکار گردید. محمد بن عثمان هم او را لعنت کرد و از وی دوری نمود و خود را از او پنهان نگاه داشت. نمیری پس از شریعی به دروغ ادعای نیابت کرد"<ref>غیبة طوسی، ص ۳۹۸.</ref>.
::::::وی عقاید کفرآمیز و الحادی داشت و سعی می‌نمود آن را میان عامه مردم منتشر سازد. [[سعد بن عبدالله اشعری]] می‌گوید: "محمد بن نصیر نمیری مدعی بود که پیغمبر است و [[امام هادی]] {{ع}} او را مبعوث کرده است و عقیده به تناسخ داشت. وی معتقد به خدایی [[امام هادی]] {{ع}} بود. ازدواج با محارم را جایز می‌دانست و عمل لواط‍‌ را حلال کرده بود. نمیری این را موجب تواضع و فروتنی مفعول و لذت و کامرانی فاعل می‌دانست و می‌گفت: خدا هیچ‌یک از این‌ها را بر بندگانش حرام نکرده است"<ref>غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.</ref>.
::::::فرقه "نمیریّه" منسوب به محمد بن نصیر نمیری است. "نمیریّه" فرقه‌ای از قائلین به [[امامت]] [[امام هادی]] {{ع}} در زمان حیات او بودند و بعدا منحرف شدند و قائل به [[نبوت]] محمد بن نصیری نمیری شدند و ادعا کردند که محمد بن نصیر را [[امام هادی]] {{ع}} مبعوث کرده است<ref>فرق الشیعه، ص ۱۰۲.</ref>. چون نمیری جزء شیعیان نبود، ادعاهای وی نه موقعیت محمد بن عثمان را تضعیف کرد و نه هیچ‌یک از پیروانش را به جانب خود کشانید. از این‌رو نفوذ وی عمدتا به غلات محدود می‌شد<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
{{جمع شدن|۲. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}

نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۱

الگو:پرسش غیرنهایی

مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری
مدخل اصلیمدعیان دروغین سفارت و نیابت
مدخل وابسته؟

مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

خدامراد سلیمیان
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:
  • «احمد بن هلال، اهل روستای بزرگی از منطقه "نهروان" بود که میان واسط و بغداد قرار دارد. گفته شده است وی از یاران حضرت هادی(ع) یا امام عسکری(ع) بود. وی مشهور به غلو و مورد لعن و نفرین ابدی است[۱].
نخست از افراد مورد اطمینان حضرت عسکری(ع) و از اصحاب ویژه و روایت ‏کننده از امامان معصوم(ع) بود. ۵۴ بار به زیارت خانه خدا رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار کژی شد؛ به گونه‏ای که حضرت عسکری(ع) او را بسیار نکوهش کرد و درباره‏‌اش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"[۲].
برخی نیز این جمله را در نکوهش او، از جانب حضرت مهدی(ع) دانسته‌‏اند که در هرحال نشانگر پلیدی و گمراهی این مرد است. او تا زمان نیابت محمد بن عثمان زیست و با سماجت بسیار، سفارت آن جناب را انکار کرد. از حضرت مهدی(ع) درباره لعن و نفرین بر او و لزوم بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد[۳].
بیشتر کتاب‌‏های رجالی، به او لقب "عبرتایی" داده‏‌اند[۴]. شیخ طوسی در کتاب "الغیبة" وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "بغدادی" نیز گفته شده است.
احمد بن هلال تا آخر سفارت نایب نخست، دچار کژی نشده بود؛ ولی پس از وفات عثمان بن سعید، در نایب دوم شک کرد و نیابت او را نپذیرفت[۵].
شیعیان هم پس از برکناری، او را نفرین شده دانسته و از وی دوری جستند. پس از مرگ وی، توقیعی از ولی عصر(ع) صادر شد: خداوند سبحانه و تعالی از فرزند هلال نگذرد که بدون هماهنگی و خشنودی ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل می‌‏کرد، تا آن‏که پروردگار، با نفرین ما زندگی‏اش را به انجام رساند. ما در زمان زندگی‌‏اش نیز انحرافش را به شیعیان خاص خود گوشزد کردیم. این را به هرکس که درباره او می‏‌پرسد، برسانید. هیچ یک از شیعیان ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما نقل می‌‏کنند، تردید کند؛ زیرا می‌‏دانند ما اسرار خود را با آنان می‏‌گوییم.
آن حضرت در توقیعی دیگر فرمود: ابن هلال، ایمان خود را پایدار نداشت و با آن‏که مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به کفر دگرگون ساخت و خدا نیز او را کیفر داد[۶]»[۷].
  • «ابو طاهر محمد بن علی بن بلال در ابتدا نزد امام حسن عسکری(ع) فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت نقل کرده است؛ ولی رفته ‏رفته به سبب پیروی از هوای نفس، راه انحراف در پیش گرفت و مورد سرزنش خاندان وحی واقع شد.
وی، ادعا کرد وکیل حضرت مهدی(ع)‏ است. او نیابت نایب دوم حضرت مهدی(ع)‏ را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به حضرت مهدی(ع)‏ برساند، خیانت کرد[۸].
نایب دوم، زمینه دیدار وی را با حضرت مهدی(ع)‏ فراهم کرد. امام به وی فرمان داد اموال را به نایبشان برگرداند؛ اما او در دشمنی و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیه مقدسه، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله حلاج و شلمغانی- صادر شد[۹]»[۱۰].
  • «محمد بن نصیر نمیری، یکی از رقبای محمد بن عثمان بود که نیابت وی را قبول نداشت و خود مدعی نیابت بود.
شیخ طوسی، در اصحاب امام جواد(ع) دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است[۱۱]. و علامه حلی نیز، دو جا از او نام برده، می‌‏نویسد: "محمد بن نصیر نمیری کسی است که امام هادی(ع) او را لعن کرده است".
در جای دیگر می‏‌نویسد: ابن غضائری درباره او گفته است: محمد بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای بصره بود و از نظر عقیدتی‏ ضعیف بود. فرقه "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او منسوب است[۱۲].
در رجال کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر مرحوم کشی امام هادی(ع) سه نفر را لعن کرده که یکی از آن‏ها محمد بن نصیر نمیری است[۱۳]. در جای دیگر از عبیدی نقل می‏‌کند: "امام عسکری(ع)- بدون این‏که من چیزی از او بپرسم- نامه‏ای برایم فرستاد و در آن نامه، از محمد بن نصیر نمیری و حسن بن محمد بن باباقمی، اعلان انزجار کرده، فرمود: "تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آن‏ها را لعن می‏‌کنم و لعنت خدا نیز بر آن‏ها باد! آنان از نام ما سوءاستفاده کرده و اموال مردم را می‏‌خورند و فتنه انگیزی می‏‌کنند. آنان ما و شیعیان ما را اذیت کردند. خداوند سبحانه و تعالی آن‏ها را اذیت کند و آنان را در فتنه‌‏ای که ایجاد کرده‌‏اند، مغلوب و نابود سازد"[۱۴].
وی عقاید کفرآمیز و الحادی داشت که سعی می‏‌کرد آن را در بین عامّه مردم منتشر سازد. محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز اسباب کار او را فراهم و او را پشتیبانی می‌‏کرد[۱۵]. ابن فرات از خاندان معروف به نوفرات بود. وی در بغداد و کوفه محدثی معروف بود و به نظر می‌‏رسد نخستین فرد از خاندان بنوفرات است که در حکومت عباسی مقامی به دست آورد[۱۶]. از این‏جا نقش حکومت در حمایت و پشتیبانی از خطوط انحرافی روشن می‌‏شود. عقاید نمیری در کتاب "الغیبة"، "رجال کشی" و "فرق الشیعه" بیان شده است.
سعد بن عبد اللّه اشعری گوید: محمد بن نصیر نمیری مدعی بود پیغمبر است و امام هادی(ع) او را مبعوث کرده است. عقیده به تناسخ داشت و معتقد به خدایی امام هادی(ع) بود، نزدیکی با محارم را جایز می‌‏دانست و ....[۱۷]. سعد بن عبد اللّه گوید: نمیری در آخر عمر بیمار شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: جانشین تو کیست؟ او با زبان ضعیف و گرفته‌‏ای گفت: احمد؛ ولی کسی نفهمید احمد کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب پیروان او شد؛ عده‏‌ای گفتند: مقصود نمیری، احمد فرزندش بوده است. جمعی گفتند: احمد بن محمد بن موسی بن فرات است. و گروهی گفتند: منظور وی احمد بن موسی بن فرات است. و فرقه‌‏ای گفتند: منظور وی احمد بن ابو الحسین بن بشر بن یزید است. این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد[۱۸]»[۱۹].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹
  2. " احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّع‏‏"؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰
  3. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
  4. ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲
  5. سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲
  6. محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص:۳۹ -۴۰.
  8. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰
  9. طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۳۸۳.
  11. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳
  12. علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷
  13. کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
  14. کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
  15. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸
  16. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹
  17. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳
  18. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳
  19. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۳۸۵ - ۳۸۶.
  20. فهرست، ص ۵۰؛ رجال طوسى، ص ۴۱۰.
  21. غیبة طوسى، ص ۳۹۹.
  22. رجال طوسى، ص ۴۱۰.
  23. فهرست، ص ۵۰؛ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸
  24. رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸.
  25. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۱۶
  26. غیبة طوسى، ص ۳۹۹
  27. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۴۸.
  28. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۷۷.
  29. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  30. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۱۵۷.
  31. غیبة طوسی، ص ۴۰۰.
  32. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.
  33. غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.
  34. غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
  35. غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
  36. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۲۱.
  37. غیبة طوسی، ص ۳۹۸.
  38. غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.
  39. فرق الشیعه، ص ۱۰۲.
  40. آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.
  41. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۲۲.
  42. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
  43. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
  44. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۸
  45. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹
  46. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۰۱
  47. الغیبه، طوسی، ص ۳۰۳
  48. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۵۸.