مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / مدعیان دروغین سفارت و نیابت
مدخل اصلیاحمد بن هلال کرخی
تعداد پاسخ۳ پاسخ

مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بوده‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

خدامراد سلیمیان

حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

وی در سال ۱۸۰ ه‍‌. ق در "عبرتا" که روستایی بزرگ و از نواحی نهروان بغداد است متولد شد و در سال ۲۶۷ ه‍‌. ق از دنیا رفت[۲۳]. او قبل از انحرافش از شخصیت والایی برخوردار بوده و عالمی برجسته و عارفی متّقی محسوب می‌شده است. او از عصر امام رضا (ع) بوده تا هفت سال گذشته از غیبت صغری، و عبارات بعضی از علمای رجال دلالت بر مقام والای او دارد. نجاشی در رجال خویش می‌گوید: او "صالح الرّوایة" است و دو کتاب برای وی ذکر کرده است، کتاب "یوم و لیلة" و "نوادر"[۲۴].

احمد بن هلال پنجاه و چهار بار به حج رفته است و بیست نوبت از آن را با پای پیاده حج نموده است[۲۵].

در توقیعی از ناحیه مقدسه که به دست حسین بن روح -نایب سوم- صادر شد، حضرت وی را لعنت کرده و به شیعیان امر کرده بود که از وی دوری جویند[۲۶]. آیت الله خویی می‌نویسد: "شکی نیست که احمد بن هلال از نظر عقیده فاسد است و قابل‌اعتماد نیست، بلکه از زندگی او استفاده می‌شود که به چیزی پای‌بند نبوده است؛ لذا گاهی غلوّ می‌کرده و گاهی اعمال ناصبی بودن از او ظاهر می‌شده است... "[۲۷]»[۲۸].

امام حسن عسکری (ع) دو بار فرزند خویش، امام زمان (ع) را به او خبر داده است. این حدیث توسط‍‌ خود ایشان، در اصول کافی چنین آمده است که: محمد بن علی بن بلال می‌گوید: "از جانب امام حسن عسکری (ع) دو سال پیش از وفاتش، پیامی به من رسید که از جانشین پس از خود به من خبر داد. بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی به من رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد"[۳۲]. شیخ طوسی می‌گوید: "ماجرای او با محمد بن عثمان، که با ادعای نیابت حضرت، اموالی را ضبط‍‌، و از تسلیم آن به وی خودداری نمود و ادعا کرد که از طرف امام زمان (ع) در اخذ آن‌ها وکالت دارد، و دوری شیعیان از وی و لعن او -که از ناحیه مقدسه توقیع مبنی بر لعنت وی بیرون آمد- معروف است"[۳۳].

طبق روایت شیخ طوسی، محمد بن عثمان ملاقاتی سرّی میان امام دوازدهم و بلالی ترتیب داده بود تا به وی ثابت شود که او از جانب امام عمل می‌کند. ابو جعفر (محمد بن عثمان) او را به منزلی در جای نامعلوم برد و در آن‌جا گفته می‌شود، امام را ملاقات کردند. امام به بلالی دستور داد وجوهات را تسلیم ابو جعفر کند[۳۴]. ابو جعفر پس از ترتیب ملاقات بلافاصله به منزل بلالی رفت و در آن‌جا هواداران بلالی جمع شده بودند. ابو جعفر از بلالی پرسید: ای ابو طاهر! از تو می‌پرسم، تو را به خدا، آیا صاحب الزمان (ع) به تو دستور نداد وجوهات را که نزد توست به من رد کنی‌؟ بلالی پاسخ داد: آری. سپس ابو جعفر منزل را ترک کرد[۳۵]»[۳۶].

نایب امام زمان (ع) من هستم، اما خداوند او را رسوا گردانید؛ زیرا الحاد و نادانی وی آشکار گردید. محمد بن عثمان هم او را لعنت کرد و از وی دوری نمود و خود را از او پنهان نگاه داشت. نمیری پس از شریعی به دروغ ادعای نیابت کرد"[۳۷].

وی عقاید کفرآمیز و الحادی داشت و سعی می‌نمود آن را میان عامه مردم منتشر سازد. سعد بن عبدالله اشعری می‌گوید: "محمد بن نصیر نمیری مدعی بود که پیغمبر است و امام هادی (ع) او را مبعوث کرده است و عقیده به تناسخ داشت. وی معتقد به خدایی امام هادی (ع) بود. ازدواج با محارم را جایز می‌دانست و عمل لواط‍‌ را حلال کرده بود. نمیری این را موجب تواضع و فروتنی مفعول و لذت و کامرانی فاعل می‌دانست و می‌گفت: خدا هیچ‌یک از این‌ها را بر بندگانش حرام نکرده است"[۳۸].

فرقه "نمیریّه" منسوب به محمد بن نصیر نمیری است. "نمیریّه" فرقه‌ای از قائلین به امامت امام هادی (ع) در زمان حیات او بودند و بعدا منحرف شدند و قائل به نبوت محمد بن نصیری نمیری شدند و ادعا کردند که محمد بن نصیر را امام هادی (ع) مبعوث کرده است[۳۹]. چون نمیری جزء شیعیان نبود، ادعاهای وی نه موقعیت محمد بن عثمان را تضعیف کرد و نه هیچ‌یک از پیروانش را به جانب خود کشانید. از این‌رو نفوذ وی عمدتا به غلات محدود می‌شد[۴۰]»[۴۱].

  • ابو عبد الله باقطانی در زمان عثمان بن سعید از مدّعیان دروغین نیابت بوده، ولی در زمان محمد بن عثمان از ادّعای خود دست برداشته و یکی از نزدیکان محمد بن عثمان به شمار می‌رفت. در کتب رجالی، تصریح به ادّعای دروغین نیابت وی نیست. فقط‍‌ حدیثی در بحار الانوار وجود دارد که از آن حدیث، نیابت دروغین وی و "اسحاق احمر" فهمیده می‌شود[۴۲][۴۳].
۲. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است: «شروع تزویر در امر سفارت به عصر سفیر دوّم محمد بن عثمان عمری باز می‌گردد؛ زیرا پدر او عثمان بن سعید به قدری معروف بود که هیچ کس جرأت معارضه با او را نداشت. اول کسی که ادعای سفارت دروغین نمود ابومحمد شریعی بود[۴۴]. و بعد از او محمد بن نصیر نمیری[۴۵] و احمد بن هلال کرخی[۴۶] و ابوطاهر محمد بن علی بن بلال بلالی[۴۷] و ابوبکر محمد بن احمد بن عثمان بغدادی و اسحاق احمر[۴۸] و مردی معروف به باقطانی. برخی از آنان در ابتدا از مردان صالح بودند ولی به جهات مختلف راه انحراف را پیشه نمودند. سفیر دوم با تمام قدرت به مقابله با آنها پرداخت، و نیز از ناحیه مقدسه توقیعات و بیانات شدید در لعن و تبری از آنان صادر شد که دلالت بر دروغگویی و سوء باطن آنان داشت. در زمان سفارت حسین بن روح -سفیر سوم- مصیبت در این زمینه بیشتر شد، زیرا شخصی به نام محمد بن علی شلمغانی عزاقری ادعای سفارت نمود و بیشترین تأثیر را در انحراف جامعه به جای گذاشت[۴۹]. او گر چه در ابتدای امر، مردی مؤمن به نظر می‌رسید و وکیل حسین بن روح بود، ولی عاقبت به انحراف کشیده شد. آخرین کسی که ادعای دروغین سفارت داشت ابودلف کاتب بود که بر این ادعای خود تا بعد از وفات سمری - سفیر چهارم - باقی بود»[۵۰].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹
  2. " احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّع‏‏"؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰
  3. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
  4. ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲
  5. سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲
  6. محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹ -۴۰.
  8. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰
  9. طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۸۳.
  11. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳
  12. علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷
  13. کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
  14. کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
  15. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸
  16. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹
  17. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳
  18. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳
  19. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۸۵ - ۳۸۶.
  20. فهرست، ص ۵۰؛ رجال طوسى، ص ۴۱۰.
  21. غیبة طوسى، ص ۳۹۹.
  22. رجال طوسى، ص ۴۱۰.
  23. فهرست، ص ۵۰؛ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸
  24. رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸.
  25. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۱۶
  26. غیبة طوسى، ص ۳۹۹
  27. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۴۸.
  28. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۷.
  29. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  30. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۷.
  31. غیبة طوسی، ص ۴۰۰.
  32. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.
  33. غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.
  34. غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
  35. غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
  36. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۱.
  37. غیبة طوسی، ص ۳۹۸.
  38. غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.
  39. فرق الشیعه، ص ۱۰۲.
  40. آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.
  41. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۲.
  42. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  43. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۷.
  44. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
  45. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
  46. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۸
  47. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹
  48. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۰۱
  49. الغیبه، طوسی، ص ۳۰۳
  50. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۵۸.