آیا در تاریخ کسانی هستند که مدعیان نیابت خاصه بوده باشند؟ (پرسش)
آیا در تاریخ کسانی هستند که مدعیان نیابت خاصه بوده باشند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
آیا در تاریخ کسانی هستند که مدعیان نیابت خاصه بوده باشند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / مدعیان دروغین سفارت و نیابت |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«آری، عدهای هم دعوی نیابت خاصّه از ناحیه مقدّسه حضرت ولی عصر (ع) نمودهاند که به ذکر بعضی از آنها اکتفا میشود:
- الشریعی ابو محمد الحسن، که از اصحاب حضرت عسکری (ع) بوده و اوّلین کسی است که ادّعای این مقام را نموده، و مطالبی را به امامان نسبت داده، و در حقّ آن بزرگواران غلو کرده است. سپس توقیع شریف در حقّ او صادر شد که مشتمل بر لعن و الحاد و کفر او بود.
- محمد بن نصیر النمیری، که از اصحاب حضرت عسکری (ع) بوده و بعد از شریعی ادّعای نیابت کرده است.
- ابو طاهر محمد بن علی بن بلال که از اصحاب امام عسکری (ع) بوده و قضیه او؛ عمری نایب اوّل امام زمان (ع) در کتب رجال آمده است.
- احمد بن هلال کرخی که از اصحاب حضرت عسکری (ع) بوده است.
- حسین بن منصور حلاج، صوفی مشهور، که در ابتدای امر، دعوی نیابت خاصّه نموده، ولی بعد از آن پا فراتر گذارده و از او مطالب و ادّعاهایی صادر شد که موجب قتل او گردید.
- ابن ابی غرافر محمد بن علی شلمغانی.
- ابودلف مجنون، که اوّل ادّعای نیابت خاصّه نمود، بعد غلو کرد و سپس مجنون شد.
- ابوبکر بغدادی که از دوستان ابو دلف مجنون بوده است.
- محمد بن سعد، شاعر کوفی که در سال ۵۴۰ وفات کرد.
- احمد بن حسین رازی که در سال ۶۷۰ از دنیا رفت.
- حسین بن علی اصفهانی که در سال ۸۵۳ از دنیا رفت.
- علی بن محمد سجستانی که در سال ۸۶۰ وفات یافت.
- سید محمد هندی، شاعر و ادیبی که در مشهد مقدّس میزیسته و در سال ۹۸۷ از دنیا رفته است.
- شیخ محمد مشهدی که در سال ۱۰۹۰ وفات کرد.
- سید علی مشهدی که در زمان شاه سلیمان صفوی پنهانی دعوی نیابت خاصّه نمود، ولی بالاخره از عقیده او خبردار شدند و به همین جهت به قتل رسید.
- شیخ محمد فاسی مغربی که در سال ۱۰۹ از دنیا رفت.
- میرزا محمد هروی، اهل هرات که به هندوستان منتقل شده است. در اوایل حکومت مرحوم خاقان ذی شأن فتحعلی شاه قاجار دعوی نیابت خاصّه نموده و قبل از تقویت و نفوذ امر، به قتل رسید[۱]»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای تونهای (پژوهشگر معاررف مهدویت)؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«"حلاج" صوفی معروف و نامش "حسین بن منصور حلاج بیضاوی" است. او یکی از مدعیان نیابت و وکالت بوده که در آغاز، خود را رسول امام غایب (ع) و وکیل و باب آن حضرت معرفی کرد. از اینرو علمای علم رجال او را از مدعیان بابیت شمردهاند[۳]. درباره شهر و محل تولد او اختلاف است. خراسان، نیشابور، مرو، طالقان، ری و کوهستان اقوال مختلفی است که بهعنوان زادگاهش ذکر شده. ابو ریحان بیرونی درباره الحاد و ارتداد او مینویسد: حلاج، ابتدا مردم را به سوی مهدی دعوت میکرد و چنان به مردم القا میکرد که او از طالقان ظهور خواهد کرد. او را گرفتند و به شام بردند و یک ماه حبس کردند، تا اینکه به حیله خود را آزاد کرد. او مردی شعبه باز و ساحر بود و با هرکس مجالست میکرد، ابتدا با اعتقاد او همراهی میکرد، پس دعوی حلول و اتّحاد نمود و گفت: "روح القدس در من حلول کرده". خود را به نام خدا معرفی میکرد و میگفت: من خدای شما هستم. در نامههایی که به اصحاب خود مینوشت، تصریح به خدایی خود میکرد. پیروانش را از ذکر نام خدا بازمیداشت و میگفت: گفتن لا اله الا الله ممنوع است[۴]. فقهای مالکی در بغداد، در روزگار حکومت المقتدر، به اتفاق آراء نتیجه گرفتند وی را به این دلائل، به قتل برسانند: به سبب ادعای الوهیت، به سبب قول به حلول، برای بیان "انا الحق" و اینکه قبول توبه او را مشروع ندانستند. بالاخره او به دار آویخته شد و سپس جسد او را سوزاندند و سرش را بر چوبی بالای پل بغداد زدند. بدینترتیب او در سال ٣٠٩ به جرم ادعای باطل و کفر و الحاد به قتل رسید. وی از نظر شیعه مطرود و ملعون است، هرچند برخی مانند شیخ عطار در "تذکرة الاولیاء" و جامی در "نفحات الانس" کرامات فراوانی برای او نقل کردهاند، که این مطالب به درد خرقهپوشان میخورد و قهرمانپروریهای شاعرانه است[۵]»[۶]. |
پانویس
- ↑ مرحوم آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، به نقل از کتاب ادیان و مهدویت، محمّد بهشتی، ص ۸۴
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۷ تا ۹۹.
- ↑ آخرین امید، داوود الهامی، ص ۱۴۴.
- ↑ همان، ص ۱۵۱.
- ↑ همان، ص ۱۵۴.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۸۶.