آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[پرونده:11670.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی]]]]
[[پرونده:11670.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' در این باره گفته است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' در این باره گفته است:  
::::::«خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».</ref>
::::::«خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».</ref>
::::::در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیر‌ استقلالی. انسان اگر [[علم غیب]] غیر‌ استقلالی هم داشته باشد {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}} تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون علم غیب ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}}﴾}} می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلما [[رسول خدا]] {{صل}} در زندگی و حیات عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[علم غیب مطلق]] امام قطعی است و نمی‌توان از آن دست برداشت».<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>.
::::::در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیر‌ استقلالی. انسان اگر [[علم غیب]] غیر‌ استقلالی هم داشته باشد {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}} تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون علم غیب ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{عربی|﴿{{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}}﴾}} می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلما [[رسول خدا]] {{صل}} در زندگی و حیات عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[علم غیب مطلق]] امام قطعی است و نمی‌توان از آن دست برداشت».<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۴۲: خط ۴۲:
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]]
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف [[غیب اضافی یا نسبی چیست؟ (پرسش)|غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.]] و غالب غیب‏‌ها از این قبیل است. و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.]] در قرآن کریم آمده: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}﴾}} <ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> <ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲]</ref>.
::::::«غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف [[غیب اضافی یا نسبی چیست؟ (پرسش)|غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.]] و غالب غیب‏‌ها از این قبیل است. و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.]] در قرآن کریم آمده: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}﴾}} <ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> <ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۵۰: خط ۵۰:
::::::«از مباحث مهم در ارتباط با منابع و قلمرو علوم [[معصومان]]{{عم}} این است که آیا [[علم غیب]] [[معصومان]]{{عم}} مطلق است یا مشروط و به سخن دیگر اینکه آیا [[معصومان]]{{عم}} همیشه به همه امور علم دارند که در این صورت فرق علم [[معصومان]]{{عم}} با خداوند در این خواهد بود که علم خداوند ذاتی است و علم آنها غیر ذاتی و یا اینکه [[علم غیب]] [[معصومان]]{{عم}} بستگی دارد به اراده آنان و مصلحت خداوند، در این مورد دو دیدگاه عمده وجود دارد:
::::::«از مباحث مهم در ارتباط با منابع و قلمرو علوم [[معصومان]]{{عم}} این است که آیا [[علم غیب]] [[معصومان]]{{عم}} مطلق است یا مشروط و به سخن دیگر اینکه آیا [[معصومان]]{{عم}} همیشه به همه امور علم دارند که در این صورت فرق علم [[معصومان]]{{عم}} با خداوند در این خواهد بود که علم خداوند ذاتی است و علم آنها غیر ذاتی و یا اینکه [[علم غیب]] [[معصومان]]{{عم}} بستگی دارد به اراده آنان و مصلحت خداوند، در این مورد دو دیدگاه عمده وجود دارد:
:::::# برخی از دانشمندان که قائل به علم مطلق و بدون شرط [[معصومان]]{{عم}} هستند و معتقدند که آنها به عنوان افراد برگزیده از سوی خداوند [[آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|به همه امور مربوط به حال، گذشته و آینده علم دارند و چیزی از آنها پوشیده نمی‌ماند.]]  که مطالبی که در این فصل بیان داشتیم همچون [[آیا علم به کتب و صحف پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به کتاب، علم به کتب انبیای پیشین]]، [[آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به زبان حیوانات]] و... دال بر این است که [[معصومان]]{{عم}} بر همه چیز علم دارند و قائلین به این دیدگاه مراد از روایات دال بر وابسته بودن [[علم غیب]] معصوم بر ارداه و خواست او را این می‌دانند که این خواستن و دانستن همیشگی می‌باشد.  
:::::# برخی از دانشمندان که قائل به علم مطلق و بدون شرط [[معصومان]]{{عم}} هستند و معتقدند که آنها به عنوان افراد برگزیده از سوی خداوند [[آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|به همه امور مربوط به حال، گذشته و آینده علم دارند و چیزی از آنها پوشیده نمی‌ماند.]]  که مطالبی که در این فصل بیان داشتیم همچون [[آیا علم به کتب و صحف پیامبران علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به کتاب، علم به کتب انبیای پیشین]]، [[آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به زبان حیوانات]] و... دال بر این است که [[معصومان]]{{عم}} بر همه چیز علم دارند و قائلین به این دیدگاه مراد از روایات دال بر وابسته بودن [[علم غیب]] معصوم بر ارداه و خواست او را این می‌دانند که این خواستن و دانستن همیشگی می‌باشد.  
:::::# قائلین به این دیدگاه معتقدند که [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)|آگاهی معصوم به غیب به خواست و اراده آنان وابسته می‌باشد]]، و عمده دلیل آنها روایاتی به این مضمون است که می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=100%|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»}} <ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref>. و از سویی [[معصومان]] در مقامی هستند که خواست آنها با اراده خداوند یکی می‌باشد و جز آنچه او می‌خواهد آنها نمی‌خواهند همچنان که [[معصوم]]{{ع}} می‌فرماید:{{عربی|اندازه=100%|«إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَيْئاً شَاءُوهُ»}}<ref>به تحقیق خداوند متعال قلوب امامان معصوم{{عم}} را جایگاهی برای اراده خود قرار داده است، پس اگر خداوند متعال چیزی بخواهد ایشان نیز آن را خواهند خواست.</ref>. این دیدگاه از سوی برخی نظر مشهور شیعه دانسته شده است. با توجه به این دیدگاه معصومان در هر زمان بر هر چیز [[علم غیب]] ندارند بلکه [[معصوم چگونه عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)|آنها می‌توانند در هر لحظه که اراده کنند، علم حاصل نمایند]]»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۲۰۳.</ref>.
:::::# قائلین به این دیدگاه معتقدند که [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)|آگاهی معصوم به غیب به خواست و اراده آنان وابسته می‌باشد]]، و عمده دلیل آنها روایاتی به این مضمون است که می‌فرمایند: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»}} <ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref>. و از سویی [[معصومان]] در مقامی هستند که خواست آنها با اراده خداوند یکی می‌باشد و جز آنچه او می‌خواهد آنها نمی‌خواهند همچنان که [[معصوم]]{{ع}} می‌فرماید:{{عربی|«إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَيْئاً شَاءُوهُ»}}<ref>به تحقیق خداوند متعال قلوب امامان معصوم{{عم}} را جایگاهی برای اراده خود قرار داده است، پس اگر خداوند متعال چیزی بخواهد ایشان نیز آن را خواهند خواست.</ref>. این دیدگاه از سوی برخی نظر مشهور شیعه دانسته شده است. با توجه به این دیدگاه معصومان در هر زمان بر هر چیز [[علم غیب]] ندارند بلکه [[معصوم چگونه عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)|آنها می‌توانند در هر لحظه که اراده کنند، علم حاصل نمایند]]»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۲۰۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان.}}
{{جمع شدن|۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان.}}

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۴

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا علم غیب معصوم مطلق است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا علم غیب معصوم(ع) مطلق است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد حسن وکیلی

حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:

«خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: ﴿﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ[۱]
در این آیه هم علم غیب نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت علم غیب را استقلالی بدانند یا غیر‌ استقلالی. انسان اگر علم غیب غیر‌ استقلالی هم داشته باشد ﴿﴿لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون علم غیب ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق ﴿﴿مَسَّنِيَ السُّوءُ می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلما رسول خدا (ص) در زندگی و حیات عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. ائمه(ع) همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم علم غیب مطلق امام قطعی است و نمی‌توان از آن دست برداشت».[۲].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».
  2. علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
  3. پایگاه مطالعات کلام امامیه
  4. آن چیزی که لازم است امام(ع) نسبت به آن آگاه باشد علوم دینی و تشریعی می باشد. اما اطلاع و آگاهی از امور غیبی، یا موجودات گذشته و آینده ضرورتی ندارد. البته اگر خداوند متعال ایشان را نسبت به آنها مطلع سازد امری ممکن و جائز است.
  5. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  6. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  7. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
  8. اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.
  9. به تحقیق خداوند متعال قلوب امامان معصوم(ع) را جایگاهی برای اراده خود قرار داده است، پس اگر خداوند متعال چیزی بخواهد ایشان نیز آن را خواهند خواست.
  10. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۲۰۳.
  11. برای آشنایی به دلایل عقلی و نقلی این دیدگاه، ر.ک: محمد حسین مظفر، علم امام، ص۷۸ و ۷۹؛ سید عبدالحسین نجفی لاری، المعارف السلمانیه، ص۵۷-۱۳۷.
  12. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۵۸.
  13. محمد حسین مظفر، علم امام، ص۷۸ و ۷۹.
  14. وبگاه پرسمان