پیشینه غیبت رهبران الهی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
جز (جایگزینی متن - 'الاهی' به 'الهی')
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«شناخت پیشینه تاریخی [[غیبت]]، دو اثر مثبت را به همراه دارد: یکی محسوس شدن موضوع برای سهولت پذیرش مردم یعنی تبیین این مسأله که [[غیبت]] یک پدیده جدید و نوظهور نیست تا کسی بگوید این مسأله غیرعادی است و با عقل سازگار نمی‌باشد و دوم، اتصال حوادث مشابه در سلسله تاریخ و استفاده از تجربه و حوادث گذشته در فهم مسائل آینده. بی‌شک موضوع [[غیبت]] و پنهان زیستی، پدیده‌ای بدیع و بی‌سابقه نیست که برای اولین بار و تنها درباره آخرین حجت الهی روی داده باشد؛ بلکه این پدیده قبلاً نیز در میان اولیای الهی سابقه داشته است. از روایات فراوان استفاده می‌شود که تعدادی از پیامبران بزرگ الاهی، بخشی از زندگی خود را پنهانی و در [[غیبت]] به سر برده‌اند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایی بوده است، نه یک خواسته شخصی یا مصلحت خانوادگی. بر اساس آیات و روایات، موضوع [[غیبت]] یکی از سنت‌های دیرینه خداوندی بوده است که گاه گاه در مقاطعی از تاریخ زندگی برخی [[انبیا]] و اولیا دیده شده است. [[قرآن کریم]] در آیات متعددی به جاری شدن این سنت الهی در زندگی برخی از پیامبران گذشته اشاره کرده است<ref>سوره غافر، آیه ۵۸؛ سوره فتح، آیه ۲۳؛ سوره اسراء، آیه ۷۷.</ref>. روایات نیز از وقوع [[غیبت]] در زندگی برخی از [[انبیا]] خبر داده‌اند؛ پیامبرانی چون: [[حضرت ادریس|ادریس]]، [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت صالح|صالح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت یوسف|یوسف]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت شعیب|شعیب]]، [[حضرت الیاس|الیاس]]، [[حضرت سلیمان|سلیمان]]، [[حضرت دانیال|دانیال]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]{{عم}} و...<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۴ - ۳۰۰.</ref>. برای مثال، [[حضرت یونس]]{{ع}} بعد از آن که امتش را انذار کرد و آنها هدایت نشدند، آنها را نفرین کرد؛ در حالی که اولی این بود که سعه صدر به کار برد و تحمل کند. خداوند هم به جهت این ترک اولی، او را کیفر کرد و در شکم ماهی گرفتار نمود. از این‌رو، [[حضرت یونس]]{{ع}} مدت زیادی از قومش غائب بود. [[حضرت صالح]]{{ع}} نیز مدتی طولانی از میان مردم غائب بود و چون شکل و قیافه آن حضرت پس از بازگشتن به جامعه تغییر کرده بود، مردم در قبال ایشان به سه دسته تقسیم شدند؛ یک عده منکر رسالت و نبوت حضرت شدند، یک عده درباره ایشان شک کردند و یک عده هم ایشان را پذیرفتند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص:۸۷ - ۸۸.</ref>.
:::::*«شناخت پیشینه تاریخی [[غیبت]]، دو اثر مثبت را به همراه دارد: یکی محسوس شدن موضوع برای سهولت پذیرش مردم یعنی تبیین این مسأله که [[غیبت]] یک پدیده جدید و نوظهور نیست تا کسی بگوید این مسأله غیرعادی است و با عقل سازگار نمی‌باشد و دوم، اتصال حوادث مشابه در سلسله تاریخ و استفاده از تجربه و حوادث گذشته در فهم مسائل آینده. بی‌شک موضوع [[غیبت]] و پنهان زیستی، پدیده‌ای بدیع و بی‌سابقه نیست که برای اولین بار و تنها درباره آخرین حجت الهی روی داده باشد؛ بلکه این پدیده قبلاً نیز در میان اولیای الهی سابقه داشته است. از روایات فراوان استفاده می‌شود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را پنهانی و در [[غیبت]] به سر برده‌اند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایی بوده است، نه یک خواسته شخصی یا مصلحت خانوادگی. بر اساس آیات و روایات، موضوع [[غیبت]] یکی از سنت‌های دیرینه خداوندی بوده است که گاه گاه در مقاطعی از تاریخ زندگی برخی [[انبیا]] و اولیا دیده شده است. [[قرآن کریم]] در آیات متعددی به جاری شدن این سنت الهی در زندگی برخی از پیامبران گذشته اشاره کرده است<ref>سوره غافر، آیه ۵۸؛ سوره فتح، آیه ۲۳؛ سوره اسراء، آیه ۷۷.</ref>. روایات نیز از وقوع [[غیبت]] در زندگی برخی از [[انبیا]] خبر داده‌اند؛ پیامبرانی چون: [[حضرت ادریس|ادریس]]، [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت صالح|صالح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت یوسف|یوسف]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت شعیب|شعیب]]، [[حضرت الیاس|الیاس]]، [[حضرت سلیمان|سلیمان]]، [[حضرت دانیال|دانیال]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]{{عم}} و...<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۴ - ۳۰۰.</ref>. برای مثال، [[حضرت یونس]]{{ع}} بعد از آن که امتش را انذار کرد و آنها هدایت نشدند، آنها را نفرین کرد؛ در حالی که اولی این بود که سعه صدر به کار برد و تحمل کند. خداوند هم به جهت این ترک اولی، او را کیفر کرد و در شکم ماهی گرفتار نمود. از این‌رو، [[حضرت یونس]]{{ع}} مدت زیادی از قومش غائب بود. [[حضرت صالح]]{{ع}} نیز مدتی طولانی از میان مردم غائب بود و چون شکل و قیافه آن حضرت پس از بازگشتن به جامعه تغییر کرده بود، مردم در قبال ایشان به سه دسته تقسیم شدند؛ یک عده منکر رسالت و نبوت حضرت شدند، یک عده درباره ایشان شک کردند و یک عده هم ایشان را پذیرفتند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص:۸۷ - ۸۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۹

الگو:پرسش غیرنهایی

پیشینه غیبت رهبران الهی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

پیشینه غیبت رهبران الهی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

نجم‌الدین طبسی
آیت‌الله نجم‌الدین طبسی، در کتاب «تا ظهور ج۱» در این‌باره گفته است:
«اینگونه غیبت‌ها، برای بسیاری از پیامبران به وقوع پیوسته است:
  1. حضرت ادریس(ع): او، پس از جریانی که میان وی و ستمگران زمانش به وقوع پیوست، مدت بیست سال، غایب گشت[۱] و پس از آن، ظاهر شد و به پیروان خود نوید گشایش و قیام قائم از فرزندان خود، یعنی حضرت نوح را داد و سپس از نظرها غایب شد. خداوند، او را به آسمان برد و پیروان او، قرن‌ها و نسل‌ها، پیوسته، منتظر قیام نوح بودند، تا اینکه حضرت نوح ظاهر گشت[۲].
  2. حضرت نوح(ع)؛ وی نیز تا سن چهارصد و شصت سالگی، یعنی پیش از بعثت، غیبت در او محقق بود[۳].
  3. حضرت صالح(ع)؛ وی نیز برهه‌ای از زمان، از قوم خود غایب گردید و هنگامی که بازگشت، او را نشناختند و مردم، به سه گروه منکر و اهل تردید و اهل یقین، تقسیم شدند[۴].
  4. حضرت ابراهیم(ع)؛ شیخ صدوق می‌گوید: غیبت حضرت ابراهیم، شبیه غیبت حضرت مهدی(ع) است؛ بلکه از آن نیز شگفت‌انگیزتر است. وی از هنگام انعقاد نطفه تا زمانی که مأمور به تبلیغ شد، در مخفیگاه بسر می‌برد. و پس از آن، دو غیبت دیگر نیز داشت. بار سوم، او به تنهایی، در شهرها سیر و سیاحت می‌کرد[۵].
  5. حضرت یوسف(ع)؛ مدت غیبت وی، بیست سال بود. سه روز در چاه و چند سال در زندان و باقی آن را در پادشاهی گذراند[۶].
  6. حضرت موسی(ع)؛ مدت بیست و هشت سال از قوم خود ناپدید شد و پس از آنکه او را شناختند، بار دیگر مدتی فراتر از پنجاه سال، غایب گردید[۷].
  7. حضرت شعیب(ع)؛ مدتی طولانی از قوم خود غایب شد و سپس بازگشت[۸].
  8. حضرت اسماعیل(ع)؛ او نیز مدت یک سال از قوم خود غایب شد[۹].
  9. حضرت الیاس(ع)؛ وی مدت هفت و یا ده سال، از قوم خود غایب و در بیابان‌ها متواری بود[۱۰].
  10. حضرت سلیمان(ع)؛ او نیز مدتی طولانی از قوم خود غایب بود[۱۱].
  11. حضرت دانیال(ع)؛ وی، مدت نود سال، از قوم خود ناپدید و در دست بخت النصر، اسیر بود[۱۲].
  12. حضرت لوط و عزیر (ع)[۱۳]؛
  13. حضرت عیسی (ع)؛ او، غیبت‌های متعددی داشت که در شهرها به سیاحت می‌پرداخت. و قوم او، از وی بی‌خبر بودند. یکبار، غیبت او، در مصر و شام، دوازده سال به طول انجامید. مجموع غیبات آن حضرت را تا دویست و پنجاه سال نیز گفته‌اند[۱۴]»[۱۵].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. کمال الدین، از ص ۱۲۷ به بعد؛ الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۸۰.
  2. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۲۷.
  3. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۳۵؛ الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۸۵.
  4. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۳۶؛ الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۸۵.
  5. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۳۹؛ الشیعة و الرجعة، ص ۲۸.
  6. الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۵۴؛ الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۸۸.
  7. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۴۴؛ الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۸۸.
  8. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۳۹۰.
  9. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۰.
  10. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۲؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۱۵۴، دار احیاء التراث العربی.
  11. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۳.
  12. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۶.
  13. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۶- ۲۹۸؛ فیض در کتاب وافی، ج ۲، ص ۴۱۸ روایتی مفصل و مناسب مقام نقل کرده و شیخ طوسی نیز بحث مشروحی را در این زمینه مطرح نموده است. الغیبة، ص ۹۷.
  14. الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۹.
  15. طبسی، نجم‌الدین، تا ظهور، ج۱، ص۳۹-۴۱ .
  16. سوره غافر، آیه ۵۸؛ سوره فتح، آیه ۲۳؛ سوره اسراء، آیه ۷۷.
  17. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۴ - ۳۰۰.
  18. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۸۷ - ۸۸.
  19. قرآن کریم در سوره‌های متعددی از جمله غافر، آیه ۵۸؛ فتح، آیه ۲۳ و اسراء، آیه ۷۷ از سنّت الهی سخن گفته است. از مجموع این‌ها استفاده می‌شود که مقصود از سنّت الهی، قوانین ثابت و اساسی و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد (تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۳۵، با تلخیص).
  20. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب اول تا هفتم، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰.
  21. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۲، ح ۶، ص ۳۲۶.
  22. بالادستان، محمد امین،حائری‌‎پور، محمد مهدی،یوسفیان، مهدی؛ نگین آفرینش، ج۱، ص ۹۶ - ۹۸.