تولی و تبری به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مهدویت (پرسش)|بانک جامع...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'آقای '''ابراهیم شفیعی سروستانی'''، در ' به 'آقای دکتر '''ابراهیم شفیعی سروستانی'''، در ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== پاسخ نخست== | == پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:13681061.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]]] | [[پرونده:13681061.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"[[تولی]]" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، یاوری و [[سرپرستی]] به کار میرود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای پذیرش [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش [[دوستی]]، مقدمه پذیرش [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه سر سپردن است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. "[[تبری]]" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: [[تولی]] و [[تبری]]؛ یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و [[جانشینان]] به [[حق]] آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.</ref>»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>. | ::::::«"[[تولی]]" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، یاوری و [[سرپرستی]] به کار میرود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای پذیرش [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش [[دوستی]]، مقدمه پذیرش [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه سر سپردن است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. "[[تبری]]" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: [[تولی]] و [[تبری]]؛ یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و [[جانشینان]] به [[حق]] آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.</ref>»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۹
تولی و تبری به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت |
تولی و تبری به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «چشم به راه» در اینباره گفته است:
- «"تولی" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنان که مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین، تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در آیات و روایات میتوان گفت که دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمه سر سپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید تسلیم او گردد[۱]. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن[۲] و دوری گزیدن آمده است[۳]. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: تولی و تبری؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۴]»[۵].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".
- ↑ باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.
- ↑ ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".
- ↑ ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.