سخن گفتن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*یکی از روابط مهمی که [[انسان‌ها]] با هم دارند، تبادل اطلاعات و معلومات است که تماس بیشتری با ویژگی‌های انسانی و بعد [[عقلانی]] آن‌ها دارد. از این‌رو می‌توان گفت نسبت به دیگر [[روابط اجتماعی]]، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهره‌هایی که [[انسان‌ها]] از یکدیگر می‌برند واز بزرگ‌ترین [[منافع]] [[زندگی اجتماعی]] است، بهره‌های [[علمی]] و اطلاعاتی است؛ که مهم‌ترین ابزار [[نقل]] و انتقال آن رابطه گفت و شنود است. [[سخن گفتن]] یک پدیده [[اجتماعی]] است و اگر [[انسان]] به تنهایی [[زندگی]] می‌کرد، نه [[نیاز]] به حرف زدن داشت و نه انگیزه‌ای که او را به [[سخن گفتن]] وادار کند<ref> محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۷.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۰.</ref>.
*یکی از روابط مهمی که [[انسان‌ها]] با هم دارند، تبادل اطلاعات و معلومات است که تماس بیشتری با ویژگی‌های انسانی و بعد [[عقلانی]] آن‌ها دارد. از این‌رو می‌توان گفت نسبت به دیگر [[روابط اجتماعی]]، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهره‌هایی که [[انسان‌ها]] از یکدیگر می‌برند واز بزرگ‌ترین [[منافع]] [[زندگی اجتماعی]] است، بهره‌های [[علمی]] و اطلاعاتی است؛ که مهم‌ترین ابزار [[نقل]] و انتقال آن رابطه گفت و شنود است. سخن گفتن یک پدیده [[اجتماعی]] است و اگر [[انسان]] به تنهایی [[زندگی]] می‌کرد، نه [[نیاز]] به حرف زدن داشت و نه انگیزه‌ای که او را به سخن گفتن وادار کند<ref> محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۷.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۰.</ref>.
*[[سخن گفتن]] یکی از نعمت‌های بزرگی است که [[خداوند متعال]] به [[انسان]] [[مرحمت]] کرده است و گویا به همین مناسبت "[[ناطق]]" را به عنوان نشانه خاص و فصل ممیز [[انسان]] قرار داده‌اند و آن را مساوی [[عاقل]] بودن می‌دانند<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.</ref>.
*سخن گفتن یکی از نعمت‌های بزرگی است که [[خداوند متعال]] به [[انسان]] [[مرحمت]] کرده است و گویا به همین مناسبت "[[ناطق]]" را به عنوان نشانه خاص و فصل ممیز [[انسان]] قرار داده‌اند و آن را مساوی [[عاقل]] بودن می‌دانند<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.</ref>.
*زبان عضوی کوچک است و از عدم و وجود و اثبات و نفی خبر می‌دهد<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۲.</ref>.
*زبان عضوی کوچک است و از عدم و وجود و اثبات و نفی خبر می‌دهد<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۲.</ref>.
*و اگر کسی بخواهد از [[شر]] زبان ایمنی یابد بایستی آن را به زمام [[شرع]] مهار کند<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۳.</ref>.
*و اگر کسی بخواهد از [[شر]] زبان ایمنی یابد بایستی آن را به زمام [[شرع]] مهار کند<ref> ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۳.</ref>.
*وقتی [[آفریدگار]] [[حکیم]] مقرر فرمود که [[انسان]] در این [[جهان]] پر از [[نیاز]] [[زندگی]] کند، اسباب و ابزار رفع [[نیاز]] را نیز در [[اختیار]] او قرار داد. یکی از چیزهایی که [[انسان]] در این [[جهان]] بدان [[نیاز]] دارد، وسیله تفهیم مقاصد درونی به دیگران یعنی زبان است.
*وقتی [[آفریدگار]] [[حکیم]] مقرر فرمود که [[انسان]] در این [[جهان]] پر از [[نیاز]] [[زندگی]] کند، اسباب و ابزار رفع [[نیاز]] را نیز در [[اختیار]] او قرار داد. یکی از چیزهایی که [[انسان]] در این [[جهان]] بدان [[نیاز]] دارد، وسیله تفهیم مقاصد درونی به دیگران یعنی زبان است.
*لازمه [[سخن گفتن]] این است که شنونده‌ای هم آن را بشنود، یعنی سخن باید رسا و قابلیت شنیده شدن را داشته باشد، براساس [[آموزه‌های دینی]] سخن در گوشی گفتن مجاز نیست مگر به هنگام [[اصلاح]] بین [[مردم]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۷۵.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۱.</ref>.
*لازمه سخن گفتن این است که شنونده‌ای هم آن را بشنود، یعنی سخن باید رسا و قابلیت شنیده شدن را داشته باشد، براساس [[آموزه‌های دینی]] سخن در گوشی گفتن مجاز نیست مگر به هنگام [[اصلاح]] بین [[مردم]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref> محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۷۵.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۱.</ref>.
*بدان که چون آفت زبان بسیار است و خویشتن از آن نگاه داشتن دشوار است، هیچ [[تدبیر]] نیکوتر از [[خاموشی]] نیست، چندان که بتوان... از جمله [[آفات زبان]] [[غیبت]]، [[جدال کردن]]، سخن در [[باطل]] گفتن، [[فحش]]، [[مزاح]]، [[استهزاء]]، [[دروغ]]، [[سخن‌چینی]] و... ([[امام محمد غزالی]] ۱۵ آفت بر زبان برشمرده است)<ref> محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۶۴ – ۱۰۵.</ref> [[فیض کاشانی]] در [[محجة البیضاء]] ۲۰ آفت از [[آفات زبان]] را برمی‌شمارد<ref> محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۵، ص۲۷۳ - ۳۹۲.</ref>.
*بدان که چون آفت زبان بسیار است و خویشتن از آن نگاه داشتن دشوار است، هیچ [[تدبیر]] نیکوتر از [[خاموشی]] نیست، چندان که بتوان... از جمله [[آفات زبان]] [[غیبت]]، [[جدال کردن]]، سخن در [[باطل]] گفتن، [[فحش]]، [[مزاح]]، [[استهزاء]]، [[دروغ]]، [[سخن‌چینی]] و... ([[امام محمد غزالی]] ۱۵ آفت بر زبان برشمرده است)<ref> محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۶۴ – ۱۰۵.</ref> [[فیض کاشانی]] در [[محجة البیضاء]] ۲۰ آفت از [[آفات زبان]] را برمی‌شمارد<ref> محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۵، ص۲۷۳ - ۳۹۲.</ref>.
*[[سخن گفتن]] دارای آدابی است که در کتب [[اخلاقی]] بحث‌های فراوانی در این خصوص توسط [[علما]] و [[دانشمندان]] [[اسلامی]] مطرح شده است<ref> جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب‌های، [[اخلاق]] ناصری [[خواجه نصیر]]، کیمیایی [[سعادت]] غزالی، محجة البیضاء [[فیض کاشانی]] [[رجوع]] شود. یکی از اصول مربوط به سخن گفتن «اصل [[حرمت]] جمع» است. رعایت [[احترام]] افرادی که در مجلس نشسته‌اند، از اولین [[آداب]] مجالس [[اسلامی]] است. [[عفت]] [[کلام]]، شیوه صحبت، شکل نشستن و [[احترام]] به [[اندیشه]] و گفتار دیگران، بلند شدن به [[احترام]] دیگران... از جلوه‌های [[احترام]] به هم‌نشینان در مجلس می‌باشد. از دیگر جلوه‌های [[احترام]] در مجالس، قطع نکردن [[کلام]] دیگران است. [[اسلام]] از ما خواسته است که نسبت به [[مردم]] رعایت [[احترام]] و [[ادب]] را بنماییم و در این امر حتی توصیه شده که در [[حق]] غیر [[مسلمان]] هم این جنبه را مراعات نماییم. [[خواجه نصیر]] در کتاب [[اخلاق]] ناصری در این‌باره می‌نویسید: «باید که بسیار نگویید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکنید و هر که حکایتی یا روایتی کند که او بر آن واقف باشد، وقوف خود بر آن‌ها اظهار نکند تا آن کس آن سخن به اتمام رساند. و چیزی را که از غیر او پرسند جواب نگوید و اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن [[جماعت]] بود، بر ایشان [[سبقت]] ننماید. استراق سمع ننماید، پس از پرسش پاسخ دهد، سخن مکرر نگوید...». [[امام سجاد]]{{ع}} در دعای بیست و چهارم و در عبارت ششم آن می‌فرمایند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِي، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِي، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِيكَتِي، وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي، وَ صَيِّرْنِي بِهِمَا رَفِيقاً، وَ عَلَيْهِمَا شَفِيقاً}}؛ «بارخدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما؛ و دلم را بر آن‌ها [[مهربان]] کن؛ و مرا به ایشان سازگار و بر آنان [[رحیم]] گردان». اگرچه این عبارت مربوط به نحوه سخن گفتن در برابر [[والدین]] آمده است لکن [[مسلم]] است که در برابر جمع نیز باید چنین باشد.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۲.</ref>
*سخن گفتن دارای آدابی است که در کتب [[اخلاقی]] بحث‌های فراوانی در این خصوص توسط [[علما]] و [[دانشمندان]] [[اسلامی]] مطرح شده است<ref> جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب‌های، [[اخلاق]] ناصری [[خواجه نصیر]]، کیمیایی [[سعادت]] غزالی، محجة البیضاء [[فیض کاشانی]] [[رجوع]] شود. یکی از اصول مربوط به سخن گفتن «اصل [[حرمت]] جمع» است. رعایت [[احترام]] افرادی که در مجلس نشسته‌اند، از اولین [[آداب]] مجالس [[اسلامی]] است. [[عفت]] [[کلام]]، شیوه صحبت، شکل نشستن و [[احترام]] به [[اندیشه]] و گفتار دیگران، بلند شدن به [[احترام]] دیگران... از جلوه‌های [[احترام]] به هم‌نشینان در مجلس می‌باشد. از دیگر جلوه‌های [[احترام]] در مجالس، قطع نکردن [[کلام]] دیگران است. [[اسلام]] از ما خواسته است که نسبت به [[مردم]] رعایت [[احترام]] و [[ادب]] را بنماییم و در این امر حتی توصیه شده که در [[حق]] غیر [[مسلمان]] هم این جنبه را مراعات نماییم. [[خواجه نصیر]] در کتاب [[اخلاق]] ناصری در این‌باره می‌نویسید: «باید که بسیار نگویید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکنید و هر که حکایتی یا روایتی کند که او بر آن واقف باشد، وقوف خود بر آن‌ها اظهار نکند تا آن کس آن سخن به اتمام رساند. و چیزی را که از غیر او پرسند جواب نگوید و اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن [[جماعت]] بود، بر ایشان [[سبقت]] ننماید. استراق سمع ننماید، پس از پرسش پاسخ دهد، سخن مکرر نگوید...». [[امام سجاد]]{{ع}} در دعای بیست و چهارم و در عبارت ششم آن می‌فرمایند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِي، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِي، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِيكَتِي، وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي، وَ صَيِّرْنِي بِهِمَا رَفِيقاً، وَ عَلَيْهِمَا شَفِيقاً}}؛ «بارخدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما؛ و دلم را بر آن‌ها [[مهربان]] کن؛ و مرا به ایشان سازگار و بر آنان [[رحیم]] گردان». اگرچه این عبارت مربوط به نحوه سخن گفتن در برابر [[والدین]] آمده است لکن [[مسلم]] است که در برابر جمع نیز باید چنین باشد.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۲.</ref>
*از [[امام سجاد]]{{ع}} پرسیدند [[کلام]] و [[سکوت]] کدام [[افضل]] است؟ فرمود: هریک که از آن‌ها دارای آفاتی است که اگر شخص از آن‌ها سالم بماند [[کلام]] [[افضل]] از [[سکوت]] خواهد بود. کسی پرسید سبب این معنی چیست؟ فرمود: "برای اینکه [[خدای متعال]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] را امر نفرمود تا در میان [[مردم]] با [[سکوت]] و [[آرامش]] به‌سر برند بلکه به آنان فرمود تا با [[مردم]] سخن گویند و حقایق را برای آن‌ها [[آشکار]] سازند و نیز می‌دانیم که هیچ فردی از راه [[سکوت]] [[مستحق]] [[محبت]] و [[دوستی]] [[خدا]] نمی‌شود..."<ref> محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۴۷.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۳.</ref>
*از [[امام سجاد]]{{ع}} پرسیدند [[کلام]] و [[سکوت]] کدام [[افضل]] است؟ فرمود: هریک که از آن‌ها دارای آفاتی است که اگر شخص از آن‌ها سالم بماند [[کلام]] [[افضل]] از [[سکوت]] خواهد بود. کسی پرسید سبب این معنی چیست؟ فرمود: "برای اینکه [[خدای متعال]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] را امر نفرمود تا در میان [[مردم]] با [[سکوت]] و [[آرامش]] به‌سر برند بلکه به آنان فرمود تا با [[مردم]] سخن گویند و حقایق را برای آن‌ها [[آشکار]] سازند و نیز می‌دانیم که هیچ فردی از راه [[سکوت]] [[مستحق]] [[محبت]] و [[دوستی]] [[خدا]] نمی‌شود..."<ref> محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۴۷.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۱۷۳.</ref>



نسخهٔ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سخن گفتن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

آفات زبان

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۷.
  2. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۱۷۰.
  3. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۲۸.
  4. ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۲.
  5. ملامحسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص۴۳.
  6. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۷۵.
  7. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۱۷۱.
  8. محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۶۴ – ۱۰۵.
  9. محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۵، ص۲۷۳ - ۳۹۲.
  10. جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب‌های، اخلاق ناصری خواجه نصیر، کیمیایی سعادت غزالی، محجة البیضاء فیض کاشانی رجوع شود. یکی از اصول مربوط به سخن گفتن «اصل حرمت جمع» است. رعایت احترام افرادی که در مجلس نشسته‌اند، از اولین آداب مجالس اسلامی است. عفت کلام، شیوه صحبت، شکل نشستن و احترام به اندیشه و گفتار دیگران، بلند شدن به احترام دیگران... از جلوه‌های احترام به هم‌نشینان در مجلس می‌باشد. از دیگر جلوه‌های احترام در مجالس، قطع نکردن کلام دیگران است. اسلام از ما خواسته است که نسبت به مردم رعایت احترام و ادب را بنماییم و در این امر حتی توصیه شده که در حق غیر مسلمان هم این جنبه را مراعات نماییم. خواجه نصیر در کتاب اخلاق ناصری در این‌باره می‌نویسید: «باید که بسیار نگویید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکنید و هر که حکایتی یا روایتی کند که او بر آن واقف باشد، وقوف خود بر آن‌ها اظهار نکند تا آن کس آن سخن به اتمام رساند. و چیزی را که از غیر او پرسند جواب نگوید و اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود، بر ایشان سبقت ننماید. استراق سمع ننماید، پس از پرسش پاسخ دهد، سخن مکرر نگوید...». امام سجاد(ع) در دعای بیست و چهارم و در عبارت ششم آن می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِي، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِي، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِيكَتِي، وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي، وَ صَيِّرْنِي بِهِمَا رَفِيقاً، وَ عَلَيْهِمَا شَفِيقاً»؛ «بارخدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما؛ و دلم را بر آن‌ها مهربان کن؛ و مرا به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان». اگرچه این عبارت مربوط به نحوه سخن گفتن در برابر والدین آمده است لکن مسلم است که در برابر جمع نیز باید چنین باشد.
  11. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۱۷۲.
  12. محسن فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۴۷.
  13. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۱۷۳.