دولت حیره: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ذکر' به 'ذکر') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*منذریان را از تبار "لخمیان" | *منذریان را از تبار "لخمیان"ذکر کردهاند. آنان اصالتی [[یمنی]] داشتند و همراه برخی دیگر از [[قبایل]] [[یمنی]] به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند تا آنکه مورد توجه دربار ساسانی قرار گرفتهاند<ref>ابن قتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۴۵؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۹۵ ۱۹۶.</ref>. آنان از اواخر [[قرن سوم]] پس از میلاد بر [[حیره]] و سرزمینهای مجاور آن [[حکومت]] میکردند. [[دولت]] [[حیره]] همچون سدّی بین صحرا و متصرفات [[ایران]] قرار گرفته بود. [[پادشاهان]] آن از یک طرف، [[مانع]] [[نفوذ]] بیابانیها به سرزمین ساسانی بودند و از طرفی به پاری [[ایرانیان]]، با غسّانیان متحد امپراتوری [[روم]]، میجنگیدند. | ||
*از مشاهیر [[ملوک]] [[حیره]]، "نعمان بن [[منذر]]" است. او از سوی [[پادشاه ایران]]، [[حاکم]] [[حیره]] شد<ref>عبدالرحمان ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. [[حسن]] [[تدبیر]] و عملکرد بجا و شایستهاش، [[اعتماد]] دربار [[ایران]] را به خود جلب کرد تا حدی که یزدگرد اول پسرش [[بهرام]] را بدو سپرد تا او را بپرورد و [[آداب]] شاهی بیاموزد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۰۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۹-۷۰؛ ابو علی مسکویه، تجارت الامم، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. | *از مشاهیر [[ملوک]] [[حیره]]، "نعمان بن [[منذر]]" است. او از سوی [[پادشاه ایران]]، [[حاکم]] [[حیره]] شد<ref>عبدالرحمان ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. [[حسن]] [[تدبیر]] و عملکرد بجا و شایستهاش، [[اعتماد]] دربار [[ایران]] را به خود جلب کرد تا حدی که یزدگرد اول پسرش [[بهرام]] را بدو سپرد تا او را بپرورد و [[آداب]] شاهی بیاموزد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۰۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۹-۷۰؛ ابو علی مسکویه، تجارت الامم، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. | ||
*درخشانترین دوران [[حکومت]] "مناذره" عصر "[[منذر بن نعمان]]" است. در این زمان، منذریان به اوج [[قدرت]] خود رسیدند<ref>لوسکایا، پیگل، اعراب مرزهای روم شرقی و...، ص۲۵۲.</ref>. [[نفوذ]] وی در دربار [[ایران]] به حدی بود که بعد از [[مرگ]] یزگرد، موبدان [[ایران]] ناچار شدند، نظر او را در به [[حکومت]] رسیدنِ [[بهرام]]، پذیرا باشند<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳؛ ابن قتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۵۴-۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۷۰-۷۱.</ref>. | *درخشانترین دوران [[حکومت]] "مناذره" عصر "[[منذر بن نعمان]]" است. در این زمان، منذریان به اوج [[قدرت]] خود رسیدند<ref>لوسکایا، پیگل، اعراب مرزهای روم شرقی و...، ص۲۵۲.</ref>. [[نفوذ]] وی در دربار [[ایران]] به حدی بود که بعد از [[مرگ]] یزگرد، موبدان [[ایران]] ناچار شدند، نظر او را در به [[حکومت]] رسیدنِ [[بهرام]]، پذیرا باشند<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳؛ ابن قتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۵۴-۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۷۰-۷۱.</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۳
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث دولتهای عرب جاهلی است. "دولت حیره" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دولت حیره (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- منذریان را از تبار "لخمیان"ذکر کردهاند. آنان اصالتی یمنی داشتند و همراه برخی دیگر از قبایل یمنی به عراق مهاجرت کردند تا آنکه مورد توجه دربار ساسانی قرار گرفتهاند[۱]. آنان از اواخر قرن سوم پس از میلاد بر حیره و سرزمینهای مجاور آن حکومت میکردند. دولت حیره همچون سدّی بین صحرا و متصرفات ایران قرار گرفته بود. پادشاهان آن از یک طرف، مانع نفوذ بیابانیها به سرزمین ساسانی بودند و از طرفی به پاری ایرانیان، با غسّانیان متحد امپراتوری روم، میجنگیدند.
- از مشاهیر ملوک حیره، "نعمان بن منذر" است. او از سوی پادشاه ایران، حاکم حیره شد[۲]. حسن تدبیر و عملکرد بجا و شایستهاش، اعتماد دربار ایران را به خود جلب کرد تا حدی که یزدگرد اول پسرش بهرام را بدو سپرد تا او را بپرورد و آداب شاهی بیاموزد[۳].
- درخشانترین دوران حکومت "مناذره" عصر "منذر بن نعمان" است. در این زمان، منذریان به اوج قدرت خود رسیدند[۴]. نفوذ وی در دربار ایران به حدی بود که بعد از مرگ یزگرد، موبدان ایران ناچار شدند، نظر او را در به حکومت رسیدنِ بهرام، پذیرا باشند[۵].
- کثرت استعمال نام "منذر بن ماء السماء" در اشعار جاهلی، حکایت از آن دارد که حیره، دوران درخشانی را در زمان حکومت او تجربه کرده است[۶]. وی در ابتدای حکومتش، روابط تیرهای با قباد، شاه ایران داشت که احتمالاً، علتش، مزدکی شدنِ قباد بود [۷]. قباد، او را از حکومت برکنار و "حارث بن عمرو کندی" را جانشین کرد[۸]. طولی نکشید که "انوشیروان" به حکومت رسید، ورق برگشت و منذر، دوباره به حکومت رسید. منذر، حارث و پنجاه تن از بزرگان خویشاوندش را کشت[۹].
- مرگ حارث، قدرت کندیان را در عراق در هم شکست. منذر با تفرقهافکنی بین فرزندان حارث، اسباب جنگ و خونریزی را بین آنان فراهم آورد. مرگِ فرزندان حارث، فرجام کار دولت "کنده" را رقم زد[۱۰].
- منذر، جنگهای پیروزمندانه بسیاری با رومیان و غساسنه انجام داد تا اینکه سرانجام در سال ۵۵۴ م در نبرد "یوم حلیمه" مغلوب حارث؛ امیر قدرتمند غسانی شده، کشته شد[۱۱]. آخرین امیر قدرتمند آلمنذر، "نعمان سوم" ملقب به "ابوقابوس" است[۱۲].
- او اولین مسیحی از سلسله امیران بتپرست حیره است[۱۳]. قلمرو حکومت وی تا بحرین و عمان امتداد داشت[۱۴]. بعد از او آفتاب دولت حیره، غروب کرد. با قتل او به دست خسرو پرویز، ساسانیان هیچ کس از خاندان منذر را به حکومت حیره منسوب نکردند[۱۵]. سرانجام در سال ۶۱۱ م عملاً امور حکومت، به دست ایرانیان افتاد[۱۶][۱۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن قتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۴۵؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۹۵ ۱۹۶.
- ↑ عبدالرحمان ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۴.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۰۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۹-۷۰؛ ابو علی مسکویه، تجارت الامم، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ لوسکایا، پیگل، اعراب مرزهای روم شرقی و...، ص۲۵۲.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳؛ ابن قتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۵۴-۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۷۰-۷۱.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵ ص۵۶.
- ↑ عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۴؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۶۸.
- ↑ عمادالدین ابی الفداء، المختصر فی أخبارالبشر، ج۱ و ۲، ص۷۴.
- ↑ عمادالدین ابی الفداء، المختصر فی أخبارالبشر، ج۱ و ۲، ص۵۶.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۱۶-۰۲۱۷
- ↑ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۴۷؛ عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۲۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۱۳.
- ↑ عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۵۴.
- ↑ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۳، ص۲۰۶؛ عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولتهای عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۳۷۸-۳۷۹.