تقدیس: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[حقیقت]] [[تسبیح]] و تفاوت آن با تقدیس==
==مقدمه==
تسبیح و تقدیس هر دو به یک معنا و آن دور دانستن [[خدا]] از هرگونه [[بدی]] است و از همین رو تقدیس به تسبیح [[تفسیر]] شده است<ref>تفسیر صدر المتألهین، ج‌۲، ص‌۳۱۴؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۲۵؛ فتح القدیر، ج‌۱، ص‌۶۴.</ref>؛ ولی برخی بین آن دو چنین فرق گذارده‌اند که تسبیح [[تنزیه]] از [[شرک]]، عجز و [[نقص]]، و تقدیس تنزیه از آنها و نیز از تعلق به [[جسم]]، قبول [[انفعال]]، شوائب امکان و قوّه، و تعدد "تکثر" در ذات و صفات است، بنابراین تقدیس از تسبیح اعم است<ref>الفروق اللغویة، ص‌۱۲۴.</ref>. در نظری دیگر تسبیح منزه دانستن خدا از نقایص امکانی و تقدیس منزه دانستن وی از نقص یا کمال نسبی محدود دانسته شده و بر این اساس تقدیس از تسبیح اخص است<ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۲۵؛ شرح فصوص الحکم، ص‌۳۶۸، ۵۴۱.</ref>. برخی تسبیح را منزه دانستن خدا در مرتبه جمع و تقدیس را منزه دانستن وی در مرتبه جمع و تفصیل <ref>المصطلحات الکلامیه، ص‌۷۸.</ref> و بعضی تسبیح را تنزیه ذات و تقدیس را تنزیه [[صفات]]<ref>ممد الهمم، ص‌۲۶.</ref> یا تسبیح را تنزیه [[حق]] به اعتبار [[مقام]] واحدیت و تقدیس را تنزیه وی به اعتبار مقام احدیت دانسته‌اند <ref>بیان السعاده، ج‌۱، ص‌۷۴.</ref>. برخی دیگر تسبیح را منزه دانستن [[خداوند]] از [[تشبیه]]، و تقدیس را منزه دانستن او از [[تشبیه و تنزیه]] معرفی کرده‌اند<ref>شرح فصوص الحکم، ص‌۳۶۸، ۵۴۱.</ref>. تفاوتهای دیگری نیز بین آن دو ذکر شده است؛ مانند اینکه تسبیح [[نفی]] امور ناسازگار با خدایی، و تقدیس [[اثبات]] اوصاف مناسب خداست<ref>المصطلحات الکلامیه، ص‌۷۸.</ref> یا اینکه  تقدیس ویژه [[خداوند سبحان]] نیست و درباره [[انسان‌ها]] و حتی غیر انسان‌ها{{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref> ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید؛ سوره مائده، آیه:۲۱.</ref> نیز به کار می‌رود؛ ولی [[تسبیح]] به [[خداوند]] اختصاص دارد<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۲۵.</ref><ref>[[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.</ref>.
[[تقدیس]] بر وزن تفعیل از ریشه "ق ـ د ـ س" به معنای [[پاکی]] [[معنوی]]<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۲۱۰، "قدس".</ref> و [[مبارک]] بودن است <ref> المنجد، ص ۶۱۲.</ref> و تقدیس به معنای [[پاک]] شمردن و مبارک دانستن است <ref> لسان العرب، ج ۱۱، ص ۶۱؛ التحقیق، ج ۹، ص ۲۱۰، "قدس".</ref> و در اصطلاح [[علوم عقلی]] و [[عرفانی]] منزه دانستن خداست از آنچه لایق آن جناب نیست؛ خواه آن چیز [[نقص]] باشد یا کمال نسبی محدود،<ref> فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۲۵۳؛ المصطلحات الکلامیه، ص ۷۸؛ التعریفات، ص ۸۹.</ref> از این رو به رغم آنکه برخی تقدیس را به [[تسبیح]] [[تفسیر]] کرده‌اند <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۳۱۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۱۲۵؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۶۴.</ref>


در برخی [[آیات]] تسبیح همراه با [[حمد]] آمده؛ مانند {{متن قرآن|نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ }}<ref> ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref> و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر است؛ سوره رعد، آیه: ۱۳.</ref> قرین شدن تسبیح به حمد برای جبران [[نقص]] حمد حامدان است؛ زیرا [[شناخت]] [[انسان‌ها]] از کنه [[اسما]] و [[صفات خدا]] ناقص  است، از این رو حمد آنان نیز ناقص خواهد بود <ref>المیزان، ج‌۱، ص‌۲۰.</ref><ref>سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.</ref>.
[[اهل معرفت]] آن را اخص از تسبیح دانسته‌اند، چرا که تسبیح به نظر آنان منزه دانستن [[خدا]] از نقایص امکانی است.<ref>شرح شطحیات، ص ۲۱۳؛ مصطلحات جامع العلوم، ص ۲۷۹؛ شرح فصوص الحکم، ص ۳۶۸، ۵۴۱.</ref> برخی تسبیح را منزه دانستن خدا در مرتبه جمع و تقدیس را منزه دانستن وی در مرتبه جمع و تفصیل <ref>المصطلحات الکلامیه، ص ۷۸.</ref> و بعضی تسبیح را [[تنزیه]] ذات و تقدیس را تنزیه [[صفات]]<ref>ممدّ الهمم، ص ۲۶.</ref> یا تسبیح را تنزیه [[حق]] به اعتبار [[مقام]] "واحدیت" و تقدیس را تنزیه وی به اعتبار مقام "احدیت" دانسته‌اند.<ref>بیان السعاده، ج ۱، ص ۷۴.</ref> برخی دیگر نیز تسبیح را منزه دانستن [[خداوند]] از [[تشبیه]]، و تقدیس را منزه دانستن او از [[تشبیه و تنزیه]] معرفی کرده‌اند.<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۶۸، ۵۴۱.</ref> تفاوت‌های دیگری نیز بین آن دو ذکر شده است؛ مانند اینکه تسبیح [[نفی]] چیزهایی است که لایق خدا نیست و تقدیس [[اثبات]] اوصاف مناسب خداست <ref>المصطلحات الکلامیه، ص ۷۸.</ref> یا اینکه تقدیس مختص به [[خداوند سبحان]] نیست و در حق [[انسان‌ها]] و غیر انسان‌ها مانند [[زمین]] {{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.</ref>، وادی {{متن قرآن|إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref> و غیره نیز به کار می‌‌رود؛ ولی [[تسبیح]] ویژه خداست.<ref>الفروق اللغویه، ص ۱۲۵.</ref>
 
به گفته برخی تسبیح با [[تحمید]]، [[تهلیل]] و [[تکبیر]] گرچه [[اختلاف]] مفهومی دارد؛ ولی از [[وحدت]] مصداقی برخوردار است، زیرا حمد تنها در برابر [[منعم]] بودن [[خدا]] نیست، بلکه همه اسما و صفات و کلمات [[تکوینی]] و تدوینی او را نیز شامل می‌شود؛ خواه اثر و مقتضای آن اوصاف به غیر برسد یا نرسد و بازگشت این مطلب به آن است که حمد تنها در برابر [[جمال]] خدا نیست، بلکه شامل جلال او نیز می‌شود، از این رو در [[قرآن‌کریم]] می‌فرماید: [[ستایش]] از آن خدایی است که از فرزند، [[شریک]] و مددکار منزه و مبرّاست: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref> و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!؛ سوره اسراء، آیه:۱۱۱.</ref>؛ به بیان دیگر افزون بر آنکه کمال و [[جمال]] [[خدای سبحان]] قابل [[ستایش]] است، [[مقدس]] و منزه بودن او نیز جای [[حمد]] دارد. [[تحمید]] نه تنها از چنین گستره‌ای برخوردار است، بلکه همه مصادیق [[تسبیح]]، [[تهلیل]]، و [[تکبیر]] را نیز شامل می‌شود، پس تسبیح، تهلیل و تکبیر خدای سبحان همه از مصادیق تحمید و ستایش اوست، چنان که در مقابل، تحمید، تهلیل و تکبیر همه از مصادیق تسبیح [[ذات اقدس خداوند]] است. یکی از شواهد [[وحدت]] مصداقی آن است که به مجموع اینها در [[اذکار]] [[نماز]] "تسبیحات اربعه" گویند. [[شاهد]] دیگر اقتران حمد و تسبیح در [[قرآن‌کریم]] است: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا }}<ref> آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است؛ سوره اسراء، آیه:۴۴.</ref> و سومین شاهد روایاتی است که در [[تبیین]] {{عربی|" اللَّهُ‏ أَكْبَرُ ‏"}} آن را به تسبیح باز گردانده‌اند<ref>تسنیم، ج‌۱، ص‌۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> در برخی [[جوامع روایی]] نیز بابی به [[فضل]] تهلیل و تسبیح و [[دعا]] اختصاص داده شده‌است<ref>صحیح مسلم، ج‌۹، ص‌۹۲.</ref><ref>[[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۹

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تقدیس (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

تقدیس بر وزن تفعیل از ریشه "ق ـ د ـ س" به معنای پاکی معنوی[۱] و مبارک بودن است [۲] و تقدیس به معنای پاک شمردن و مبارک دانستن است [۳] و در اصطلاح علوم عقلی و عرفانی منزه دانستن خداست از آنچه لایق آن جناب نیست؛ خواه آن چیز نقص باشد یا کمال نسبی محدود،[۴] از این رو به رغم آنکه برخی تقدیس را به تسبیح تفسیر کرده‌اند [۵]

اهل معرفت آن را اخص از تسبیح دانسته‌اند، چرا که تسبیح به نظر آنان منزه دانستن خدا از نقایص امکانی است.[۶] برخی تسبیح را منزه دانستن خدا در مرتبه جمع و تقدیس را منزه دانستن وی در مرتبه جمع و تفصیل [۷] و بعضی تسبیح را تنزیه ذات و تقدیس را تنزیه صفات[۸] یا تسبیح را تنزیه حق به اعتبار مقام "واحدیت" و تقدیس را تنزیه وی به اعتبار مقام "احدیت" دانسته‌اند.[۹] برخی دیگر نیز تسبیح را منزه دانستن خداوند از تشبیه، و تقدیس را منزه دانستن او از تشبیه و تنزیه معرفی کرده‌اند.[۱۰] تفاوت‌های دیگری نیز بین آن دو ذکر شده است؛ مانند اینکه تسبیح نفی چیزهایی است که لایق خدا نیست و تقدیس اثبات اوصاف مناسب خداست [۱۱] یا اینکه تقدیس مختص به خداوند سبحان نیست و در حق انسان‌ها و غیر انسان‌ها مانند زمین ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۱۲]، وادی ﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى[۱۳] و غیره نیز به کار می‌‌رود؛ ولی تسبیح ویژه خداست.[۱۴]

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. التحقیق، ج ۹، ص ۲۱۰، "قدس".
  2. المنجد، ص ۶۱۲.
  3. لسان العرب، ج ۱۱، ص ۶۱؛ التحقیق، ج ۹، ص ۲۱۰، "قدس".
  4. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۲۵۳؛ المصطلحات الکلامیه، ص ۷۸؛ التعریفات، ص ۸۹.
  5. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۳۱۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۱۲۵؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۶۴.
  6. شرح شطحیات، ص ۲۱۳؛ مصطلحات جامع العلوم، ص ۲۷۹؛ شرح فصوص الحکم، ص ۳۶۸، ۵۴۱.
  7. المصطلحات الکلامیه، ص ۷۸.
  8. ممدّ الهمم، ص ۲۶.
  9. بیان السعاده، ج ۱، ص ۷۴.
  10. شرح فصوص الحکم، ص ۳۶۸، ۵۴۱.
  11. المصطلحات الکلامیه، ص ۷۸.
  12. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  13. «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
  14. الفروق اللغویه، ص ۱۲۵.