مشاغل: تفاوت میان نسخهها
(←تجارت) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۴
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مشاغل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- در زمان امام علی (ع) نیز مانند امروز مشاغل متعددی وجود داشت که در یک تقسیمبندی کلی میتوان مشاغل را زیر دو عنوان مشاغل آزاد و مشاغل دولتی تقسیمبندی کرد. امام (ع) در نهج البلاغه در یک تقسیمبندی، مشاغل آزاد را براساس شرایط زمانی و شکل فعالیت اقتصادی دستهبندی کردهاند. بر اساس این تقسیمبندی و با عنایت به فرماننامه امام (ع) به مالک اشتر، مشاغل آزاد اینگونه تقسیمبندی شدهاند[۱]:
کشاورزی
- امام برای کشاورزی اهمیت ویژهای قائل است، زیرا عامل اساسی در تأمین معاش، اعم از خوراک، پوشاک و دیگر وسایل زندگی، وابسته به آن است. پیامبر اکرم (ص) در کلامی نهال کاشته شده و محصول آن را صدقه برمیشمرد. این حدیث شریف حاکی از ارزشمندی فعالیتهای مختلف کشاورزی، از قبیل شخم زدن، کاشتن نهال، کود دادن، سم پاشیدن و دیگر کارهای کشاورزی است. هدف اصلی در کشاورزی تهیه امکانات زندگی برای انسان و حیوان است. از اینرو کشاورز در دین اسلام مورد تکریم و تمجید قرار میگیرد. امام صادق (ع) میفرماید: "کشاورزان گنجینههای الهی در زمیناند و هیچ کاری نزد خداوند محبوبتر از کشاورزی نیست. همه پیامبرانی را که خداوند برانگیخت کشاورز بودند، جز ادریس که خیاط بود." پیامبر اکرم (ص) پس از مهاجرت به مدینه به قریشان فرمود: ای جماعت قریش! شما دامپروری را بیشتر دوست دارید، از آن بکاهید. شما اکنون در سرزمینی قرار گرفتهاید که بارش کمتری دارد، پس زراعت کنید، زیرا که زراعت مایه برکت است و در آن از ابزار شخم زیاد استفاده کنید[۲].
- در سایه این راهنمایی پرمغز، فعالیت کشاورزی پیشرفت زیادی کرد. امام علی (ع) نیز با گفتار و کردار خویش از چنین سیاستی حمایت میکرد و در صحنه کار و تلاش نسبت به کشاورزی اهتمام میورزید و در تمام زمینههای مرتبط با کشاورزی اشتغال داشت[۳].
دامداری
- دامداری از نظر اهمیت، همشأن و همتراز کشاورزی است. پیامبر اکرم (ص) در دوران جوانی گوسفند پرورش میداد. با ظهور اسلام سرزمینهای زراعی فتح شدند و به قلمرو اسلام پیوستند. در نتیجه از اهمیت دامداری به شکلی که در جزیرةالعرب متداول بود، کاشته شد. پس از فتح عراق، مصر و ری هر خانوادهای صاحب زمین کشاورزی شد و با درآمدهای زیادی که از این رهگذر بهدست آمد، خانوادهها از پرداختن به دامداری و تحمل سختیهای آن بینیاز شدند و دیگر کسی حاضر نبود سختیهای دامپروری را بر خود آسان کند. از اینرو شیوه پرورش دام تغییر یافت. به موجب این تغییر (چنانکه در دستورات امام آمده است) مسلمانان میتوانستند به جای آنکه دام را به صحرا ببرند، در داخل مرزعه یا خانه به پرورش آن بپردازند[۴].
- امام علی (ع) میفرماید: "فرشتگان، خانهای را که در آن گوسفند باشد، مقدس میشمارند"[۵].
- با این شیوه جدید، دامداری جایگاه واقعی خود را بازیافت و از خطر نابودی و انقراض در امان ماند؛ خطری که با توجه به پیشرفت گسترده اقتصادی در اثر فتوحات اسالمی و روی آوردن مردم به کار در زمینهای کشاورزی، آن را تهدید میکرد. با این روش، امام (ع) این فعالیت اقتصادی را از نابودی رهانید[۶].
صنعت
- اعراب از صنعت دوری گزیده بودند و آن را فعالیتی بیارزش قلمداد میکردند. آنها معتقد بودند تنها اقشار فرودست جامعه به صنعت میپردازند، زیرا آنها در بایهنشینی ریشهدارتر و از اجتماع و تمدن که انسان را به صنایع و دیگر لوازم شهرنشینی جلب میکند، دورتر بودند. ولی با ظهور اسلام و شروع فعالیتهای جدید اقتصادی، شیوه زندگی در جزیرةالعرب دگرگون شد. رسول اکرم (ص) مردم را به پیروی از این شیوه فراخواند. درگیریهای نظامی با قریش، ساختن شمشیر، نیزه و دیگر ابزارهای دفاعی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این کار موجب شد دغدغه روحی که مانع از پرداختن مسلمانان به چنین فعالیتهایی میشد، از بین برود. از روشهایی که برای تشویق مردم بهکار میرفت تا به شغلهای صنعتی روی آورند، ذکر داستانهایی از زندگی پیامبران و کارهایشان بود. امام علی (ع) نیز برای یارانش زندگی حضرت داوود (ع) را نقل میکرد که به هنگام جنگ زره میساخت و به هنگام صلح، حصیر و زنبیلهایی از لیف خرما که برای حمل خرما از جایی بهجایی دیگر استفاده میشد[۷]. در ابتدا صنعت تنها محدود به رفع نیازهای ضروری بود و رونق کشاورزی و دامداری را نداشت[۸].
- در نامه امام (ع) به مالکاشتر در خصوص صنعتگران آمده است: درباره بازرگان و صنعتگران سفارش مرا بپذیر و به دیگران بسپار که با آنان به نیکی رفتار کنند. این گروه مردم، چه آنان که مقیماند و چه آنان که کالایشان را میگردانند و دستفروشند و بعضی که کارگرند و با تلاش بدن کسب روزی میکنند، مایههای سودند و ابزارهای راحتی و آسایش زندگی را فراهم میآورند[۹]. دیری نپایید که صنعت، جلودار فعالیتهای اقتصادی شد، تا آنجا که پیشرفت یا عقبماندگی یک کشور را با حجم درآمدهای صنعتی آن میسنجند. صنعت توانست با کمک ابزارهای ماشین، جای خود را در کشاورزی باز کند و آن را از حالت سنتی به کشاورزی پیشرفته و مدرن (از نظر حجم و کیفیت تولید) درآورد[۱۰].
تجارت
- وقتی که پیامبر (ص) پیمان برادری را بین مهاجران و انصار برقرار کرد، مسلمانان بر شریانهای اقتصادی مدینه مسلط شدند. انصار به کشاورزی پرداختند و مهاجرین به تجارت. از این پس تجارت در میان مسلمانان پیشرفت زیادی کرد. وقتی قلمرو حکومت اسلامی رو به گسترش نهاد و ثروتهای زیادی در دست مسلمانان قرار گرفت، تجارت علاوه بر آنکه عامل سودورزی بود، دو هدف دیگر را نیز دنبال میکرد[۱۱]:
- بهرهبرداری مناسب از ثروتها و جلوگیری از انباشت، رکود و بیمصرف ماندن اموال؛
- تجارت بهعنوان عاملی برای صدور اسلام به سرزمینهایی که با اسلام آشنایی نداشتند.
- ثمره این تفکر اسلام آوردن بسیاری از کشورهای اسلامی مانند اندونزی بهدست تاجران مسلمان بود[۱۲].
- بر همین اساس، اسلام به تجارت اهمیت داد و افزون بر ویژگی اقتصادی به آن وجهه دینی و تبلیغی نیز بخشید. این دو ویژگی اقتصادی و تبلیغی، چنان به هم گره خوردند که جایی بین آنان ممکن نبود، زیرا تجارت نیازمند روابط اجتماعی بین کشورها بود و اسلام موجب میشد که تاجران مسلمان در آن کشورها پایگاه اقتصادی پیدا کنند[۱۳].
- امام علی (ع) به پیروی از سنت رسول اکرم (ص) به تجارت اهمیت میداد و مسلمانان را به آن تشویق میکرد: "به تجارت بپردازید که شما را از آنچه در دست مردم است، بینیاز میگرداند." امام علی (ع) مسلمانان غیرعرب را نیز به تجارت وامیداشت، زیرا آنان از ویژگی کشورهای دیگر آگاهی داشتند. از اینرو میتوانستند به تجارت بپردازند. امام (ع) خطاب به آنان میفرماید: "تجارت کنید. خداوند به شما خیر و برکت دهد. من از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: روزی ده جزء دارد که نه جزء آن در تجارت است و یک جزء در دیگر کارها." امام در بخشی از سخنان خویش به زیبایی کار تجارت اشاره دارد که چگونه تاجر برای تجارت به دریا سفر میکند و به سیاحت جهان هستی میپردازد. امام (ع) در فرماننامه خود به مالک در حمایت از تاجران میفرماید: آنان مایههای سودند و ابزار راحتی و آسایش را برای مردم فراهم میآورند و از دیار دور و نزدیک کشورت، خشکی و دریا و سرزمینهای ناهموار و کوهستانهای صعب العبور را درمینوردند؛ جاهایی که مردم با آنها آشنا نیستند و جرأت رفتن بدانجا را ندارند و آن کالاها را که در دسترس مردم نیست فراهم میآورند[۱۴][۱۵].
- البته باید توجه داشت که روحیه تجارتپیشگی همواره با سودجویی و انحصارطلبی نیز همراه است. از اینرو امام در سفارشهای خود به مالک اشتر به موضوع سودجویی، احتکار و عدم پاکدامنی در کسب اشاره میکند و او را به مراقبت از احوال تجار فرا میخواند[۱۶].
خدمات اجتماعی
- در جامعه اسلامی فعالیتهایی جریان دارد که نسبت به فعالیتهای اقتصادی مذکور فعالیت ثانوی بهشمار میآیند، مانند بافندگی، دوزندگی، جمعآوری هیزم و نظایر آنها این کارها تا زمانی که به حرام آلوده نشوند و خدماتی را به مردم ارائه دهند، جزء اعمال صالحاند؛ چنان که در احادیث وارد شده، امام علی (ع) این کارها را در خانه خود انجام میدادند بهخصوص جارو زدن. با این همه برای جمعآوری هیزم (خواه برای استفاده شخصی یا فروش آن) به صحرا میرفتند[۱۷].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 692.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 693.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 693.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
- ↑ نک خطبه ۱۸۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
- ↑ «ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ، وَأَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ، وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ، وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَجُلاَّبُهَا»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
- ↑ «فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَجُلّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَالْمَطَارِحِ، فِي بَرِّکَ وَبَحْرِکَ وَسَهْلِکَ وَجَبَلِکَ، وَحَيْثُ لاَ يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَلاَ يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.