امت وسط در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
ملتی که چنین باشد، [[شایسته]] است که [[رنج]] [[رسیدن به کمال]] مطلوب را با [[جان]] و [[دل]] پذیرا باشد و [[فداکاری]] و [[ایثار]] نماید؛ زیرا [[مقام]] [[پیشوایی]]، طبعاً رنج‌هایی هم در بر دارد و صدارت و [[سرپرستی]]، کم و بیش با آزارهایی همراه است؛ پس به ناچار باید چنین ملتی، پیش از گرفتار آمدن، آزموده شود و در کوره [[زمان]] گداخته گردد تا [[خلوص]] و یکرنگی او در برابر [[خداوند یکتا]]، بهتر و بیشتر نمایان گردد و [[آمادگی]] او برای ادامه [[راه کمال]]، بسی استوراتر هویدا گردد. این است که چنین امتی [[شایستگی]] [[الگو]] بودن را در تمام عرصه‌ها پیدا می‌کند و با [[تغییر]] و دگرگونی خود به سوی کمال حرکت می‌کند و [[جامعه]] را نیز به سوی آن جهت، به تغییر و دگرگونی وا میدارد<ref>فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. به این سان توجه به [[آیه شریفه]] [[ضرورت]] بیشتری پیدا می‌کند که: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، بی‌گمان، شما را امتی [[معتدل]] و میانه رو قرار داده‌ایم که نه در [[دین]] [[افراط]] و [[غلو]] می‌وزید و نه در آن [[تفریط]] و تعطیلی می‌شناسید، بلکه هم [[حق]] [[روح]] را رعایت می‌کنید و هم حق [[جسم]] را مراعات می‌دارید و در واقع شما آمیزه‌ای از حیوان و فرشته‌اید تا [[گواهان]] و الگوهایی بر [[مردم]] باشید و بر [[تفریط]] مادی‌گرایان طالب [[لذائذ]] [[جسمانی]] و [[روحانیت]] باخته و بر [[افراط]] تارکان [[دنیا]] و تارکان لذائذ جسمانی، ناظر بوده و خروج از هر دو دسته را از جاده [[اعتدال]] [[مشاهده]] نمایید. و [[پیامبر]] نیز بر شما [[گواه]] باشد تا چنان که دسته‌ای از شما راه او گیرد و یا گروهی از شما از جاده [[سیرت]] و [[شریعت]] او بیرون رود با [[آیین]] و [[کردار]] خویش بر آنان [[حجت]] و گواه باشد.
ملتی که چنین باشد، [[شایسته]] است که [[رنج]] [[رسیدن به کمال]] مطلوب را با [[جان]] و [[دل]] پذیرا باشد و [[فداکاری]] و [[ایثار]] نماید؛ زیرا [[مقام]] [[پیشوایی]]، طبعاً رنج‌هایی هم در بر دارد و صدارت و [[سرپرستی]]، کم و بیش با آزارهایی همراه است؛ پس به ناچار باید چنین ملتی، پیش از گرفتار آمدن، آزموده شود و در کوره [[زمان]] گداخته گردد تا [[خلوص]] و یکرنگی او در برابر [[خداوند یکتا]]، بهتر و بیشتر نمایان گردد و [[آمادگی]] او برای ادامه [[راه کمال]]، بسی استوراتر هویدا گردد. این است که چنین امتی [[شایستگی]] [[الگو]] بودن را در تمام عرصه‌ها پیدا می‌کند و با [[تغییر]] و دگرگونی خود به سوی کمال حرکت می‌کند و [[جامعه]] را نیز به سوی آن جهت، به تغییر و دگرگونی وا میدارد<ref>فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. به این سان توجه به [[آیه شریفه]] [[ضرورت]] بیشتری پیدا می‌کند که: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، بی‌گمان، شما را امتی [[معتدل]] و میانه رو قرار داده‌ایم که نه در [[دین]] [[افراط]] و [[غلو]] می‌وزید و نه در آن [[تفریط]] و تعطیلی می‌شناسید، بلکه هم [[حق]] [[روح]] را رعایت می‌کنید و هم حق [[جسم]] را مراعات می‌دارید و در واقع شما آمیزه‌ای از حیوان و فرشته‌اید تا [[گواهان]] و الگوهایی بر [[مردم]] باشید و بر [[تفریط]] مادی‌گرایان طالب [[لذائذ]] [[جسمانی]] و [[روحانیت]] باخته و بر [[افراط]] تارکان [[دنیا]] و تارکان لذائذ جسمانی، ناظر بوده و خروج از هر دو دسته را از جاده [[اعتدال]] [[مشاهده]] نمایید. و [[پیامبر]] نیز بر شما [[گواه]] باشد تا چنان که دسته‌ای از شما راه او گیرد و یا گروهی از شما از جاده [[سیرت]] و [[شریعت]] او بیرون رود با [[آیین]] و [[کردار]] خویش بر آنان [[حجت]] و گواه باشد.


بنابراین همان‌گونه که شخص [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، الگوی تمام [[عیاری]] برای [[امت اسلامی]] و بلکه تمام انسان‌هاست، چنان که [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] بیان میدارد: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> می‌‌توان [[الگو]] بودن [[امت اسلام]] را برای دیگر [[امت‌ها]] به تبع الگو بودن پیامبر{{صل}} امری موجّه و بایسته دانست. البته [[بدیهی]] است که هر چند [[ضمیر]] «کُم» در جمله {{متن قرآن|جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً}} به ظاهر شامل تمام افراد و [[آحاد]] امت اسلامی می‌شود، ولی در [[مقام عمل]] و عینیت، این الگو بودن حاصل از اعتدال و [[میانه‌روی]]، تنها افراد خاص و برجسته و مهذب و [[وارسته]] را در عرصه [[ظهور]] و بروز، شامل می‌شود و هرگز افراد [[تبهکار]] و [[منحرف]] از راه [[راستی و درستی]] را در بر نمی‌گیرد و آنان همان کسانی هستند که در دعای [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} به عنوان {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً}}<ref>«و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref> شناخته می‌شوند.
بنابراین همان‌گونه که شخص [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، الگوی تمام [[عیاری]] برای [[امت اسلامی]] و بلکه تمام انسان‌هاست، چنان که [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] بیان میدارد: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> می‌‌توان [[الگو]] بودن [[امت اسلام]] را برای دیگر [[امت‌ها]] به تبع الگو بودن پیامبر{{صل}} امری موجّه و بایسته دانست. البته [[بدیهی]] است که هر چند [[ضمیر]] «کُم» در جمله {{متن قرآن|جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً}} به ظاهر شامل تمام افراد و [[آحاد]] امت اسلامی می‌شود، ولی در [[مقام عمل]] و عینیت، این الگو بودن حاصل از اعتدال و [[میانه‌روی]]، تنها افراد خاص و برجسته و مهذب و [[وارسته]] را در عرصه [[ظهور]] و بروز، شامل می‌شود و هرگز افراد [[تبهکار]] و [[منحرف]] از راه [[راستی و درستی]] را در بر نمی‌گیرد و آنان همان کسانی هستند که در دعای [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} به عنوان {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً}}<ref>«و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref> شناخته می‌شوند.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[امت وسط - کوشا (مقاله)|مقاله «امت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>
 
 
<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[امت وسط - کوشا (مقاله)|مقاله «امت»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۲

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امت وسط است. "امت وسط" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

راغب گوید: وسط به معنی «میان چیزی» است: هُوَ فِي‏ وَسَطِ القوِمِ؛ یعنی او در میانه قوم است. گاهی وسط به معنای حد اعتدال که بدون افراط و تقریط است به کار می‌رود؛ مانند: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا[۱]. به همین معناست آیه: ﴿قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ[۲]. همچنین این آیه به همین معنا آمده است: ﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ[۳] یا ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ[۴] که مراد از آن، بر اساس روایات فراوان، نماز عصر است که در میانه دو نماز در روز و دو نماز در شب واقع شده است[۵]. هر چند روایات و اقوال دیگری در این باره نقل شده است که تا به هفت قول می‌رسد، از جهت وضعی، نماز عصر به مفهوم «وُسطی» نزدیک‌تر است؛ ولی بعضی به اعتبار نیم روز، آن را نماز ظهر دانسته‌اند و برخی گفته‌اند: نماز مغرب است و آن بین نمازهای دو رکعتی و چهار رکعتی است، بعضی نیز گفته‌اند: مقصود از آن، نماز صبح است؛ زیرا بین نمازهایی است که در شب و روز خوانده می‌شود![۶].

تعبیر ﴿جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا[۷]، حاکی از الگو بودن امت اسلامی برای تمام ملت‌ها و امت‌هاست؛ زیرا ملت مسلمان، ملت میانه‌رویی است که بر همه مردم گواهی می‌دهد و میانشان عدالت و دادگری را بر پا می‌دارد و میزان‌ها و ارزش‌ها را برایشان وضع می‌کند. در همان حال که او این‌گونه بر مردم گواهی می‌دهد، کسی که بر او گواهی می‌دهد شخص پیامبر اکرم(ص) است؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) برای چنین ملتی میزان و ارزش معین می‌کند و درباره اعمال و عادات آنها داوری می‌نماید و آنچه را از ایشان سر می‌زند می‌سنجد تا خود را بشناسند و به اهمیت خویش پی ببرند و اندازه نقش خویش را چنان که باید درک کنند و به گونه شایسته خود را نشان دهند.

ملت مسلمان، ملت وسطی است با تمام معانیی که وسط دارد، چه از جهت وساطت به معنی حُسن و فضل باشد، یا به معنی اعتدال و میانه‌روی، یا به معنی وسط مادی و حسی. ﴿أُمَّةً وَسَطًا؛ یعنی ملت وسط و میانه‌رویی است که در جهان‌بینی و اعتقاد، نه در جنبه‌های معنوی صرف، غلو و افراط می‌کند و نه در مادیات صرف؛ بلکه از فطرت پیروی می‌کند. چنین ملتی می‌کوشد تا به وجود دو بُعدی مادی و معنوی خود، حق کاملی از هر نوع توشه‌ای که لازم دارد عطا کند و به تکاپو می‌پردازد تا زندگی را رفعت بخشد و بدون هیچ‌گونه افراط و تفریط حیات طیبه داشته باشد.

«امت وسط» ملت میانه‌رویی است در اندیشه و احساس، بر دانسته‌های راکد و ایستا نمی‌ماند و درهای تجربه و معرفت و آزمایش و دانش را بر روی خود نمی‌بندد و به دنبال هر صدا و ندایی رهسپار نمی‌شود و کورکورانه دست به تقلید نمی‌زند؛ بلکه به اندیشه‌ها و برنامه‌ها و اصولی که خودش دارد چنگ می‌زند، سپس به محصول و فراورده‌های فکر و تجربه می‌نگرد و از روی ثبوت و یقین به گلچینی و استفاده بخردانه می‌پردازد و شعار همیشگی او این است که حقیقت، گمشده مؤمن است، هر کجا بیابدش، آن را بر می‌دارد. «امت وسط» ملت میانه‌رویی است در سر و سامان بخشیدن و هماهنگ و همنوا کردن همه چیز، زندگی را تنها به دست احساسات و نفسانیات نمی‌سپارد و آن را هم تنها در دست قانون‌گذاری و تنبیه‌سازی رها نمی‌کند. به تعبیر دیگر، نه مردم را به دست تازیانه سلطان می‌سپارد و نه ایشان را به الهام وجدان وا می‌گذارد بلکه آمیزه‌ای از این و آن، بر آنان فرمان می‌راند.

«امت وسط» ملت میانه‌روی است در رابطه‌ها و پیوستگی‌ها، نه شخصیت فرد و ارکان او را نادیده می‌گیرد و نه شخصیت او را در شخصیت جامعه با دولت محو می‌گرداند. همچنین او را رها نمی‌سازد تا به فرد خودخواه و حریصی تبدیل شود که به فکر کسی و چیزی جز خود نباشد. بلکه از تکالیف فردی، تنها به آن اندازه برای فرد مقرر می‌دارد که او را خدمتگزار جامعه نماید و جامعه را هم ضامن و مسئول فرد می‌کند و در نتیجه فرد و جامعه را هماهنگ و همگام می‌گرداند.

«امت وسط»، ملت میانه‌ای است که در میانه‌ترین سرزمین‌ها و نواحی کره زمین، بین شرق و غرب و جنوب و شمال قرار گرفته است. و پیوسته با این موقعیتی که دارد، همه مردم را می‌بیند و بر همه آنان گواهی می‌دهد و آنچه دارد به همه مردم زمین عطا می‌کند و از همین راه، میوه‌ها و محصولات طبیعی و میوه‌های روح و اندیشه از اینجا به آنجا می‌رود. «امت وسط» ملت میانه‌ای است که زمان و روزگار کودکی بشریت را پشت سر می‌نهد و دوره رشد عقلانی انسانیت را طی می‌کند و در میانه گذشته و آینده میایستند و از انسان، گرد و غبار اوهام و خرافات دوران کودکی بشریت را که بر او نشسته است می‌تکاند و پاکیزه‌اش می‌گرداند و او را از گرفتار آمدن به آشوب و گمراهی و کفر و ضلالت به سبب پیروی از آرزوهای طول و دراز باز می‌دارد و میراث روحی بشریت را که از دوران پیامبران بر جای مانده است با پشتوانه عقلانی او که پیوسته در حال رشد و فزونی است، آمیزش می‌دهد و کاروان بشریت را بر جاده راست و درستی که میان این و آن قرار دارد راه می‌برد.

ملتی که چنین باشد، شایسته است که رنج رسیدن به کمال مطلوب را با جان و دل پذیرا باشد و فداکاری و ایثار نماید؛ زیرا مقام پیشوایی، طبعاً رنج‌هایی هم در بر دارد و صدارت و سرپرستی، کم و بیش با آزارهایی همراه است؛ پس به ناچار باید چنین ملتی، پیش از گرفتار آمدن، آزموده شود و در کوره زمان گداخته گردد تا خلوص و یکرنگی او در برابر خداوند یکتا، بهتر و بیشتر نمایان گردد و آمادگی او برای ادامه راه کمال، بسی استوراتر هویدا گردد. این است که چنین امتی شایستگی الگو بودن را در تمام عرصه‌ها پیدا می‌کند و با تغییر و دگرگونی خود به سوی کمال حرکت می‌کند و جامعه را نیز به سوی آن جهت، به تغییر و دگرگونی وا میدارد[۸]. به این سان توجه به آیه شریفه ضرورت بیشتری پیدا می‌کند که: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا[۹]، بی‌گمان، شما را امتی معتدل و میانه رو قرار داده‌ایم که نه در دین افراط و غلو می‌وزید و نه در آن تفریط و تعطیلی می‌شناسید، بلکه هم حق روح را رعایت می‌کنید و هم حق جسم را مراعات می‌دارید و در واقع شما آمیزه‌ای از حیوان و فرشته‌اید تا گواهان و الگوهایی بر مردم باشید و بر تفریط مادی‌گرایان طالب لذائذ جسمانی و روحانیت باخته و بر افراط تارکان دنیا و تارکان لذائذ جسمانی، ناظر بوده و خروج از هر دو دسته را از جاده اعتدال مشاهده نمایید. و پیامبر نیز بر شما گواه باشد تا چنان که دسته‌ای از شما راه او گیرد و یا گروهی از شما از جاده سیرت و شریعت او بیرون رود با آیین و کردار خویش بر آنان حجت و گواه باشد.

بنابراین همان‌گونه که شخص پیامبر اکرم(ص)، الگوی تمام عیاری برای امت اسلامی و بلکه تمام انسان‌هاست، چنان که قرآن کریم به صراحت بیان میدارد: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۱۰] می‌‌توان الگو بودن امت اسلام را برای دیگر امت‌ها به تبع الگو بودن پیامبر(ص) امری موجّه و بایسته دانست. البته بدیهی است که هر چند ضمیر «کُم» در جمله ﴿جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً به ظاهر شامل تمام افراد و آحاد امت اسلامی می‌شود، ولی در مقام عمل و عینیت، این الگو بودن حاصل از اعتدال و میانه‌روی، تنها افراد خاص و برجسته و مهذب و وارسته را در عرصه ظهور و بروز، شامل می‌شود و هرگز افراد تبهکار و منحرف از راه راستی و درستی را در بر نمی‌گیرد و آنان همان کسانی هستند که در دعای ابراهیم خلیل(ع) به عنوان ﴿وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً[۱۱] شناخته می‌شوند.[۱۲]

منابع

پانویس

  1. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  2. «برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستأیید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟» سوره قلم، آیه ۲۸.
  3. «بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  4. «بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.
  5. جامع البیان، ج۲، ص۳۴۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۵۶ ذیل آیه.
  6. پرتوی از قرآن، ذیل این آیه.
  7. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  8. فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۰۰.
  9. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  10. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  11. «و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
  12. کوشا، محمد علی، مقاله «امت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم