ابوشجره سلمی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
این شخص به [[کنیه]] مشهور و در نام و نسبش [[اختلاف]] است. او را [[عبدالله]]، [[عمرو]] و [[سلیم بن عبدالعزی]] از [[قبیله]] [[بنی سلیم]] گفتهاند<ref>ابن حجر، ج۳، ص۱۴۱ و ج۴، ص۵۴۴ و ج۵، ص۵۲ و ج۷، ص۱۷۱.</ref>. وی از [[شجاعان]] و [[شاعران]] مخضرم [[عرب]] بود. وی در [[بادیه]] [[زندگی]] میکرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۳.</ref>. صحابهنگاران به [[دیدار]] او با [[پیامبر]] اشاره نکردهاند، ولی از اینکه [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.</ref> او را در بخش اول الاصابه (صحابه) آورده، برمی آید که این دیدار روی داده است. او در [[زمان]] [[ابوبکر]] [[مرتد]] شد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.</ref>. [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۱، ص۱۱۶.</ref> و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.</ref> خبر درگیری [[خالد]] را در منطقه قُراقُر<ref>در دیار کلب؛ ر.ک: بکری، ج۳، ص۱۰۵۷.</ref> یا نقره با [[مرتدین]] بنی سلیم آورده است که ابوشجره [[فرمانده]] آنان بود. سپس ابوشجره بار دیگر [[اسلام]] آورد. چون [[عمر]] به [[نیازمندان]] هدایایی میداد، ابوشجره نزد او آمد و درخواست [[عطا]] کرد، ولی عمر با یادآوری اشعاری که بر [[ضد]] [[مسلمانان]] خوانده بود، خواست با تازیانه او را براند که ابوشجره گفت: اسلام این امور را محو کرده است.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشجره سلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۹.</ref> | این شخص به [[کنیه]] مشهور و در نام و نسبش [[اختلاف]] است. او را [[عبدالله]]، [[عمرو]] و [[سلیم بن عبدالعزی]] از [[قبیله]] [[بنی سلیم]] گفتهاند<ref>ابن حجر، ج۳، ص۱۴۱ و ج۴، ص۵۴۴ و ج۵، ص۵۲ و ج۷، ص۱۷۱.</ref>. وی از [[شجاعان]] و [[شاعران]] مخضرم [[عرب]] بود. وی در [[بادیه]] [[زندگی]] میکرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۳.</ref>. صحابهنگاران به [[دیدار]] او با [[پیامبر]] اشاره نکردهاند، ولی از اینکه [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.</ref> او را در بخش اول الاصابه (صحابه) آورده، برمی آید که این دیدار روی داده است. او در [[زمان]] [[ابوبکر]] [[مرتد]] شد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.</ref>. [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۱، ص۱۱۶.</ref> و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.</ref> خبر درگیری [[خالد]] را در منطقه قُراقُر<ref>در دیار کلب؛ ر.ک: بکری، ج۳، ص۱۰۵۷.</ref> یا نقره با [[مرتدین]] بنی سلیم آورده است که ابوشجره [[فرمانده]] آنان بود. سپس ابوشجره بار دیگر [[اسلام]] آورد. چون [[عمر]] به [[نیازمندان]] هدایایی میداد، ابوشجره نزد او آمد و درخواست [[عطا]] کرد، ولی عمر با یادآوری اشعاری که بر [[ضد]] [[مسلمانان]] خوانده بود، خواست با تازیانه او را براند که ابوشجره گفت: اسلام این امور را محو کرده است.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشجره سلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۹.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوشجره سلمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | # [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوشجره سلمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۲
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
این شخص به کنیه مشهور و در نام و نسبش اختلاف است. او را عبدالله، عمرو و سلیم بن عبدالعزی از قبیله بنی سلیم گفتهاند[۱]. وی از شجاعان و شاعران مخضرم عرب بود. وی در بادیه زندگی میکرد[۲]. صحابهنگاران به دیدار او با پیامبر اشاره نکردهاند، ولی از اینکه ابن حجر[۳] او را در بخش اول الاصابه (صحابه) آورده، برمی آید که این دیدار روی داده است. او در زمان ابوبکر مرتد شد[۴]. بلاذری[۵] و ابن حجر[۶] خبر درگیری خالد را در منطقه قُراقُر[۷] یا نقره با مرتدین بنی سلیم آورده است که ابوشجره فرمانده آنان بود. سپس ابوشجره بار دیگر اسلام آورد. چون عمر به نیازمندان هدایایی میداد، ابوشجره نزد او آمد و درخواست عطا کرد، ولی عمر با یادآوری اشعاری که بر ضد مسلمانان خوانده بود، خواست با تازیانه او را براند که ابوشجره گفت: اسلام این امور را محو کرده است.[۸]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، ج۳، ص۱۴۱ و ج۴، ص۵۴۴ و ج۵، ص۵۲ و ج۷، ص۱۷۱.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۳.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.
- ↑ بلاذری، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۲.
- ↑ در دیار کلب؛ ر.ک: بکری، ج۳، ص۱۰۵۷.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «ابوشجره سلمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۶۹.