خطبههای امام حسین: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اثبات ولایت فقیه]] | [[رده:اثبات ولایت فقیه]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۹
خطبه مکیه امام حسین
خطابه مشهوری را امام حسین(ع) در "منی" پیرامون امر به معروف و نهی از منکر بیان فرموده و خواسته است در آخرین دیدار خود از مکّه ضمن استفاده از موقعیت کنگره حج، تکلیف مردم را در قبال دستگاه یزیدی روشن کند و علل قیام خود را بر ضد دولت اموی تبیین نماید. در این خطابه آمده است: "جریان امور (حکومتی و اجتماعی و سرنخ کارها) به دست دانشمندان الهی است که امین بر حلال و حرام خدا هستند"[۱].
براساس این سخن امام(ع)، عالم به خدا کسی است که امین احکام و قوانین الهی باشد و این تعبیر شامل فقها و علما در عصر غیبت هم میشود. امام مقام زعامت و رهبری امت را مربوط به علما میداند و طبعاً در زمان حضور امام، منصب زعامت مربوط به ایشان است و با وجود امام که اعلم مردم است، نوبت به بقیه نمیرسد و اگر امام معصوم حاضر نبود، علما به اطلاق روایت متصدی زعامت خواهند شد[۲].
خطبه امام حسین در برابر لشکر ابن زیاد
وقتی سپاه دشمن به امام حسین(ع) نزدیک شدند او مرکبش را خواست و سوارش شد و با صدای بلند به طوری که اکثر مردم میشنیدند فرمود: «ای مردم! سخنم را گوش دهید، در جنگ با من عجله نکنید، بگذارید شما را بدانچه حق شما بر گردن من است و باید آن را به شما بگویم موعظه کنم. بگذارید تا عذرم را در آمدنم به نزد شما بگویم، اگر عذرم را پذیرفتید و سخنم را تصدیق کردید و به من انصاف دادید، سعادتمند خواهید شد و وجهی برای جنگ با من نخواهید یافت، و اگر عذرم را نپذیرفتید و انصاف به خرج ندادید: ﴿فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ﴾[۳]، ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ﴾[۴].
حسین(ع) در ادامه خطبهاش فرمود: اما بعد، به نسَبَم توجه کنید ببینید من کیستم؟! بعد به نفوس خودتان رجوع کرده و آن را نکوهش کنید، تأمل کنید که آیا کشتن و هتک حرمت من برایتان حلال است؟! مگر من پسر دختر پیامبرتان(ص) و پسر وصی و پسرعمویش و جزء اولین ایمان آورندگان به خدا و تصدیقکننده رسولش در آنچه که از طرف پروردگارش آورده، نیستم؟! آیا حمزه سیدالشهداء عموی پدرم نیست؟! آیا جعفر طیار شهیدی که دو بال دارد عمویم نیست؟! مگر این قول شایع به گوش شما نرسیده که رسول الله(ص) در مورد من و برادرم فرموده: «این دو دو سرور جوانان اهل بهشتند»؟! آنچه میگویم حق است اگر مرا تصدیق میکنید، بدانید قسم به خدا از زمانی که فهمیدم خداوند بر دروغگو غضب میکند و کسی که دروغ میگوید زیان میبیند قصد دروغ نکردهام.
و اگر مرا تکذیب میکنید در میانتان کسانی هستند که اگر در این مورد یعنی حدیث پیامبر(ص) از آنها سوال کنید به شما خبر خواهند داد که این حدیث صحیح است، اگر از جابر بن عبدالله انصاری یا اباسعید خدری، یا سهل بن سعد ساعدی، یا زید بن ارقم، یا أنس بن مالک سؤال کنید به شما خبر خواهند داد که این سخن را از رسول خدا(ص) در شأن من و برادرم شنیدهاند، آیا همین سخن، شما را از ریختن خون من منع نمیکند؟!
آنگاه حسین(ع) به لشکر عمر بن سعد فرمود: اگر تا کنون در این کلام رسول خدا(ص) در حق من شک داشتید آیا در این سخنانی که اکنون میگویم نیز شک دارید؟ مگر نه این است که من پسر دختر پیامبرتان هستم؟ والله اگر به مشرق و مغرب عالم بروید چه در میان خودتان و چه در بین دیگران پسر دختر پیامبری غیر از من نخواهید یافت، تنها من پسر دختر پیامبرتان هستم. به من بگوئید آیا خون کشتههایتان را که من کشتهام از من میطلبید؟ یا مالی را که از بین بردهام از من میخواهید؟ یا در پی قصاص زخمی هستید که بر کسی از شما وارد ساختهام؟[۵]سکوت مردم را فرا گرفت هیچ سخنی در جواب حسین(ع) نمیگفتند...[۶].
منابع
پانویس
- ↑ «...مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ»؛ تحف العقول، ص۱۷۲، بیروت.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۱۵۰-۱۵۶؛ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۵-۲۴۲.
- ↑ «بنابراین با شریکهایتان همداستان شوید به گونهای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام» سوره یونس، آیه ۷۱.
- ↑ «بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.
- ↑ این جملات حضرت استفهام انکاری است؛ یعنی حضرت میخواهد بفرماید من که کسی از شما را نکشتهام، مالی از شما را غصب نکردهام و یا زخمی به شما وارد نکردهام پس چرا با من میجنگید؟
- ↑ یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگنامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص۵۰.