مبارزه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[مبارزه]]''' است. "'''[[مبارزه سیاسی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[مبارزه]]''' است. "'''[[مبارزه سیاسی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مبارزه سیاسی در حدیث]] - [[مبارزه سیاسی در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مبارزه سیاسی در حدیث]] - [[مبارزه سیاسی در تاریخ اسلامی]] - [[مبارزه سیاسی در معارف و سیره نبوی]]</div>


==مبارزه سیاسی==
==مبارزه سیاسی==

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۰

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث مبارزه است. "مبارزه سیاسی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مبارزه سیاسی

در کنار فرهنگ‌سازی در جامعه، مبارزه سیاسی با خودکامگان نیز در سیره رسول خدا (ص) جایگاهی خاص داشت. مبارزه پیامبر (ص) با مستکبران، تنها خاص دوران پس از بعثت ایشان نبود؛ بلکه رسول خاتم (ص) سال‌ها پیش از بعثت، مبارزه با مستکبران و ظالمان را آغاز کرده بود. شرکت ایشان در پیمان "حلف الفضول" از نمونه‌های بارز مبارزه ایشان با مستکبران و پشتیبانی ایشان از ستمدیدگان است. این پیمان، در زمانی بود که مردی از قبیله بنی زبید، کالایی را به عاص بن وائل فروخت و عاص پس از گرفتن کالا از پرداخت بهای آن خودداری کرد. مرد زبیدی از مردم کمک خواست؛ در نتیجه، جمعی از قبایل مختلف دور هم جمع شده، پیمان بستند که هر ستمدیده‌ای را یاری کنند و حق مظلوم را از ظالم بگیرند و اجازه ندهند در مکه به کسی ستم شود. پیامبر اسلام (ص) نیز یکی از این افراد بود. ایشان بعدها از این پیمان یاد می‌کرد و می‌فرمود: اگر در اسلام هم به مانند آن پیمان دعوت می‌شدم، می‌پذیرفتم"[۱][۲].

از دیگر نمونه‌های مبارزه سیاسی ایشان با استکبار و مستکبران، فرستادن نامه به پادشاهان سایر کشورها بود؛ در حالی که آنان در اوج قدرتشان بودند و ایشان بدون در نظر گرفتن مقام و شوکت این پادشاهان، آنان را به پذیرفتن اسلام دعوت کرد و هشدار داد که اگر آیین اسلام را نپذیرند، گناه پیروانشان بر عهده آنان خواهد بود[۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الطبقات الکبری، ص ۱۰۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۱۹۰ و شرف المصطفی، ج ۱، ص ۴۰۰.
  2. اخلاقی، معصومه فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۱-۱۱۲.
  3. تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۷۷؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۴۲ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۰۴.