ابونصر خسرو فیروز: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
پس از [[مرگ]] ابوکالیجار پسر بزرگش، ابو نصر خسرو فیروز، در [[عراق]] به جای او نشست و برخلاف میل [[خلیفه]] و به رغم [[اعتراض]] او، خود را الملک [[الرحیم]] خواند و در همین حال پسر دیگرش، ابومنصور پولادستون، [[فارس]] را ضبط کرد و بدین ترتیب [[آتش]] درگیری و [[جنگ]] خانگی، یک بار دیگر میان [[خاندان]] [[بویه]] زبانه کشید؛ زیرا نه تنها ابونصر و ابومنصور، بلکه دیگر [[فرزندان]] ابوکالیجار نیز در [[طمع]] [[قدرت]] و [[حکومت]] با هم در آویختند و پس از آنکه [[شیراز]] و [[اهواز]] و دیگر نقاط [[خوزستان]] میان آنان دست به دست گشت، هر کدام از رقیبان برای بیرون کردن حریف، از داعیهداران تازه نفس [[یاری]] خواستند؛ چنانکه به سال ۴۴۳ ق. پولادستون، طغرل بیگ سلجوقی را به یاریطلبید و پای او و سپاهش را به فارس باز کرد. چندی بعد، در حالی که [[بغداد]] در [[آتش فتنه]] و درگیری میان [[سپاهیان]] ترک و [[دیلم]] و طرفداران ارسلان [[بساسیری]]- که به [[اطاعت]] [[فاطمیان]] در آمده بود و به نفع آنان [[تبلیغ]] میکرد و [[خطبه]] به نام خلیفه فاطمی خوانده بود- میسوخت، طغرل بیگ سلجوقی بنا به [[دعوت]] خلیفه در [[رمضان]] ۴۴۷ ق. وارد بغداد شد و الملک الرحیم را دست بسته به قلعه طبرک در [[ری]] [[تبعید]] کرد که الملک الرحیم در همانجا به سال ۴۵۰ ق. درگذشت. در سال ۴۴۸ ق. بر اثر [[شورش]] [[طوایف]] شبانکاره، به [[رهبری]] فضلویه، پولادستون دستگیر شد و قلمرو او نیز به دست [[ترکان]] سلجوقی افتاد؛ چنانکه قلمرو سلاله [[فخرالدوله]] در [[اصفهان]] و ری و [[همدان]] نیز به دست آنان افتاد و بدینگونه [[دولت]] [[آل بویه]] به دنبال یک [[احتضار]] طولانی که از [[وفات]] عضدالدوله آغاز شده بود [[سقوط]] کرد و نوبت [[سلطه ترکان]] سلجوقی بر [[دستگاه خلافت عباسی]] فرا رسید.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۸۱.</ref>. | پس از [[مرگ]] ابوکالیجار پسر بزرگش، ابو نصر خسرو فیروز، در [[عراق]] به جای او نشست و برخلاف میل [[خلیفه]] و به رغم [[اعتراض]] او، خود را الملک [[الرحیم]] خواند و در همین حال پسر دیگرش، ابومنصور پولادستون، [[فارس]] را ضبط کرد و بدین ترتیب [[آتش]] درگیری و [[جنگ]] خانگی، یک بار دیگر میان [[خاندان]] [[بویه]] زبانه کشید؛ زیرا نه تنها ابونصر و ابومنصور، بلکه دیگر [[فرزندان]] ابوکالیجار نیز در [[طمع]] [[قدرت]] و [[حکومت]] با هم در آویختند و پس از آنکه [[شیراز]] و [[اهواز]] و دیگر نقاط [[خوزستان]] میان آنان دست به دست گشت، هر کدام از رقیبان برای بیرون کردن حریف، از داعیهداران تازه نفس [[یاری]] خواستند؛ چنانکه به سال ۴۴۳ ق. پولادستون، طغرل بیگ سلجوقی را به یاریطلبید و پای او و سپاهش را به فارس باز کرد. چندی بعد، در حالی که [[بغداد]] در [[آتش فتنه]] و درگیری میان [[سپاهیان]] ترک و [[دیلم]] و طرفداران ارسلان [[بساسیری]]- که به [[اطاعت]] [[فاطمیان]] در آمده بود و به نفع آنان [[تبلیغ]] میکرد و [[خطبه]] به نام خلیفه فاطمی خوانده بود- میسوخت، طغرل بیگ سلجوقی بنا به [[دعوت]] خلیفه در [[رمضان]] ۴۴۷ ق. وارد بغداد شد و الملک الرحیم را دست بسته به قلعه طبرک در [[ری]] [[تبعید]] کرد که الملک الرحیم در همانجا به سال ۴۵۰ ق. درگذشت. در سال ۴۴۸ ق. بر اثر [[شورش]] [[طوایف]] شبانکاره، به [[رهبری]] فضلویه، پولادستون دستگیر شد و قلمرو او نیز به دست [[ترکان]] سلجوقی افتاد؛ چنانکه قلمرو سلاله [[فخرالدوله]] در [[اصفهان]] و ری و [[همدان]] نیز به دست آنان افتاد و بدینگونه [[دولت]] [[آل بویه]] به دنبال یک [[احتضار]] طولانی که از [[وفات]] عضدالدوله آغاز شده بود [[سقوط]] کرد و نوبت [[سلطه ترکان]] سلجوقی بر [[دستگاه خلافت عباسی]] فرا رسید.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۸۱.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۱
مقدمه
پس از مرگ ابوکالیجار پسر بزرگش، ابو نصر خسرو فیروز، در عراق به جای او نشست و برخلاف میل خلیفه و به رغم اعتراض او، خود را الملک الرحیم خواند و در همین حال پسر دیگرش، ابومنصور پولادستون، فارس را ضبط کرد و بدین ترتیب آتش درگیری و جنگ خانگی، یک بار دیگر میان خاندان بویه زبانه کشید؛ زیرا نه تنها ابونصر و ابومنصور، بلکه دیگر فرزندان ابوکالیجار نیز در طمع قدرت و حکومت با هم در آویختند و پس از آنکه شیراز و اهواز و دیگر نقاط خوزستان میان آنان دست به دست گشت، هر کدام از رقیبان برای بیرون کردن حریف، از داعیهداران تازه نفس یاری خواستند؛ چنانکه به سال ۴۴۳ ق. پولادستون، طغرل بیگ سلجوقی را به یاریطلبید و پای او و سپاهش را به فارس باز کرد. چندی بعد، در حالی که بغداد در آتش فتنه و درگیری میان سپاهیان ترک و دیلم و طرفداران ارسلان بساسیری- که به اطاعت فاطمیان در آمده بود و به نفع آنان تبلیغ میکرد و خطبه به نام خلیفه فاطمی خوانده بود- میسوخت، طغرل بیگ سلجوقی بنا به دعوت خلیفه در رمضان ۴۴۷ ق. وارد بغداد شد و الملک الرحیم را دست بسته به قلعه طبرک در ری تبعید کرد که الملک الرحیم در همانجا به سال ۴۵۰ ق. درگذشت. در سال ۴۴۸ ق. بر اثر شورش طوایف شبانکاره، به رهبری فضلویه، پولادستون دستگیر شد و قلمرو او نیز به دست ترکان سلجوقی افتاد؛ چنانکه قلمرو سلاله فخرالدوله در اصفهان و ری و همدان نیز به دست آنان افتاد و بدینگونه دولت آل بویه به دنبال یک احتضار طولانی که از وفات عضدالدوله آغاز شده بود سقوط کرد و نوبت سلطه ترکان سلجوقی بر دستگاه خلافت عباسی فرا رسید.[۱].