حجر الاسود در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حجر الاسود یا سنگ سیاه، در رکن شرقی کعبه به ارتفاع یک و نیم متر از سطح زمین نصب شده است. حجر الاسود از اجزای بسیار مقدّس مسجد الحرام و از سنگ‌های بهشتی است که همراه حضرت آدم (ع) بوده و پس از نزول آدم به زمین و قبول توبه‌اش نزد وی فرود آمده است.[۱] در روایات آمده است که این سنگ در آغاز بسیار سفید بود، امّا گناهانی که فرزندان آدم انجام دادند، سبب سیاه شدن آن گردید.[۲] در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: حجر الاسود دست راست خداوند در روی زمین است، کسی که آن را مسح کند دست خدا را مسح کرده است.[۳] از احکام آن در باب حج سخن رفته است.

استلام (لمس کردن) حجر الاسود بر مردان مستحب است [۴]. حجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف است؛ بنابراین، هر دوری از طواف از محاذی حجر الاسود آغاز می‌شود و با رسیدن به محاذی آن پایان می‌یابد.[۵]

مستحب است طواف کننده قبل از شروع به طواف، رو به حجر الاسود کند؛[۶] چنان که توقف طواف کننده محاذی حجر الاسود و گفتن حمد و ثنای خدای متعال و صلوات بر پیامبر و خاندان مطهّرش و بالا بردن دستان به دعا مستحب است[۷].[۸]

احکام فقهی حجرالاسود

بر اساس منابع فقهی، استلام و بوسیدن حجرالاسود مستحب مؤکّد است؛ حتی گفته شده است هنگام ازدحام با دست به سوی آن اشاره شود[۹]. سَلّار از فقهای شیعه بوسیدن آن را واجب می‌داند.[۱۰] بیشتر مذاهب اسلامی شیعه[۱۱] و سنّی[۱۲] آغاز طواف از حجرالاسود را واجب می‌دانند و برخی نیز مستحب[۱۳].

مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون رود و هنگامی که بالای صفا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد[۱۴]؛ همچنین مستحب است هنگامی که در طواف به حجرالاسود می‌رسد، دستان خود را بالا برد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آن‌گاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود فرستد [۱۵] یا تکبیر بگوید[۱۶].[۱۷]

منابع

پانویس

  1. الکافی (کلینی)، ج۴، ص: ۱۸۵ و ۱۸۸.
  2. وسائل‌الشیعة، ج۷، ص:۴۱۰
  3. وسائل الشیعة، ج۱۳، ص:۳۲۴.
  4. الحدائق الناضرة، ج۱۹، ص:۱۱۶ ـ ۱۱۹.
  5. جواهر الکلام، ج۱۹، ص:۲۸۷.
  6. جواهر الکلام، ج۱۹، ص:۲۹۱.
  7. جواهر الکلام، ج۱۹، ص:۳۴۰
  8. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص:۲۳۰.
  9. الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۰؛ النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
  10. مختلف‌الشیعه، ج ۴، ص ۲۱۰؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۳.
  11. الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷.
  12. السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۸۲؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۵۵.
  13. جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.
  14. وسائل‌الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و ۴۱۴؛ الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
  15. النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
  16. صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸؛ المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶؛ احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.
  17. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰.