احمد بن عبید بن ناصح
آشنایی اجمالی
ابوجعفر احمد بن عبید بن ناصح بن بلنجر دیلمی هاشمی کوفی بغدادی، مشهور به ابوعَصیده اصل وی از دیلم[۱] و از موالی بنی هاشم بود [۲] و در کوفه زاده شد. [۳]
تاریخ ولادت ابوعَصیده به درستی روشن نیست. ذهبی میگوید: وی به هنگام مرگ، نود سال داشته است که با توجه به تاریخ مرگش، تولد او باید در حدود ۱۸۵ هـ باشد.[۴] ابوعصیده نزد بزرگان دو مکتب نحوی کوفه و بصره از جمله اصمعی و ابن اعرابی به کسب دانش پرداخت[۵] و از کسانی چون محمد بن عمر واقدی، علی بن عاصم واسطی و ابوداود طیالسی حدیث آموخت.[۶] وی از پیشوایان زبان و ادبیات عرب بود و پس از آنکه در علم و ادب شهرتی یافت، به دعوت متوکل به سامرا رفت و تعلیم و تربیت فرزندان وی، منتصر و معتز را بر عهده گرفت.[۷] ابوعصیده مجالس درسی نیز در سامرا تشکیل داد[۸] و به تدریس برخی آثار استادان خود از جمله اصمعی، واقدی و ابوداود طیالسی پرداخت.[۹] از جمله شاگردان او قاسم بن محمد بن بشّار انباری و علی بن محمد مصری را میتوان نام برد.[۱۰] وی راوی شعر نیز بوده و اشعار برخی از شاعران هم روزگار خود از جمله ابویعقوب خریمی را روایت کرده است.[۱۱] او افزون بر روایت شعر به نقل احادیثی نیز پرداخته، اما احادیث جعلی را نیز ذکر میکرده است، از این رو به گفته حاکم نیشابوری، مشایخ حدیث در مورد روایت از او توقف کردهاند.[۱۲] در این میان ابن حبان وی را در زمره ثقات آورده است،[۱۳] اما دیگران او را ضعیف خواندهاند.[۱۴] وی روایاتی درباره فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک نیز نقل کرده[۱۵] و احتمالا به همین جهت برخی از معاصران، وی را در زمره شیعیان آوردهاند.[۱۶] محدث قمی نیز از او به عنوان «معلم شیعی» یاد کرده و گفته است که او همان کسی است که اجازه قتل متوکل را به خاطر سبّ حضرت زهرا(س) به پسر متوکل داد.[۱۷] ابوعصیده شعر نیز میسرود و ابیاتی از آن را یاقوت نقل کرده است.[۱۸]تاریخ مرگ او را برخی ۲۷۳ هـ[۱۹] و برخی دیگر ۲۷۸ هـ نوشتهاند.[۲۰]
آثار وی عبارتاند از: المقصور و الممدود؛ المذکر و المؤنث؛ الزیادات من معانی الشعر (لابن سکیت)؛ عیون الاخبار و الاشعار[۲۱].[۲۲]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
پانویس
- ↑ تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۵۸.
- ↑ نزهة الالباء، ص۲۰۷.
- ↑ فرهنگ بزرگان، ص۴۶.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۹۴.
- ↑ الفرج بعد الشده، ج۴، ص۳۷۸.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۰۳.
- ↑ بغیة الوعاة، ج۱، ص۳۳۳؛ الفهرست (الندیم)، ص۷۹.
- ↑ معجم الادباء، ج۳، ص۲۳۱.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۵۸.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۰۳.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶.
- ↑ خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ج۱، ص۶۰.
- ↑ الثقات، ج۸، ص۴۳.
- ↑ معجم الادباء، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۳۲.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۴۹.
- ↑ روضات الجنات، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ الکنی و الالقاب، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ معجم الادباء، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ معجم الادباء، ج۳، ص۲۲۸.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۲۰، ص۲۶۵.
- ↑ الفهرست (الندیم)، ص۸۰.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۱۳۳ - ۱۳۴.