نامۀ ۳ نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

امام علی (ع) در سیره حکومتی خود بر ساده‌زیستی مسئولان حکومتی تأکید می‌ورزید و آن‌ها را از کمین آفت دنیا و دنیاطلبی برحذر می‌داشت، چنان‌که خود در سیره عملی نیز بدین‌سان عمل می‌کرد[۱].

شریح بن حارث، قاضی امام (ع) بود. به امام خبر رسید که او خانه‌ای به هشتاد دینار خریداری کرده و برای معامله خود شاهدانی گرفته است. امام از او سؤال کرد و چون با تأیید او مواجه شد، خشمگین بر او نگریست. سپس مطالبی را عنوان کرد که دیدگاه امام را نسبت به تملکات دنیوی و حقیقت این جهان بیان می‌دارد. در آغاز سخن، نزدیکی مرگ و سفر آخرت را به یاد او می‌آورد و به او تذکر می‌دهد که اگر این خانه را از اموال غیرحلال فراهم آورده باشد، موجب تباهی دنیا و آخرت را فراهم آورده است. سپس سندی پیش چشمان او مجسم می‌کند: خریدار خانه، بنده‌ای ذلیل و فروشنده، بنده دیگری در آستانه مرگ؛ محدوده خانه: حد نخست، کمینگاه آفت‌ها؛ حد دوم، دروازه مصیبت‌ها؛ حد سوم، پرتگاه هوای نفس؛ حد چهارم، مزرعه شیطان. در ادامه بهای اصلی خانه را خروج او از عزت قناعت و ورود به ذلت خواهش از انسان‌ها خوانده است. بنابر قراین و شواهد، زمان تقریبی صدور نامه مربوط به سال‌های ۳۷ تا ۴۰ قمری است[۲].

فرازی از نامه

... او خانه‌ای از فریب‌سرای دنیا را خریده که برجای‌مانده از گذشتگان و سرزمین هلاک‌شدگان است و حدود چهارگانه آن بدین شرح است: حد نخست، کمینگاه آفت‌ها، دو دیگر، دروازه مصیبت‌ها؛ سوم، پرتگاه هوای نفس تباه‌کننده؛ و چهارم: مرزعه شیطان اغواگر که ورویِ خانه از همین‌جاست. این فریب‌خورده آرزوها، این خانه را از این محکوم به مرگ به بهای خروج از عزتِ قناعت و ورود به ذلتِ سؤال و دریوزگی خریده است و خریدار باید سند این خانه را از دست فرشته مرگ دریافت کند که پادشاهان و جباران زمین و فرعون‌ها را به زیر خاک کشیده و نابود کرده است؛ پادشاهان و جبارانی چون کسری، قیصر، تُبع و حِمیَر. و آن‌ها که مال اندوزند و کاخ برافرازند و آن را بیارایند و نقش و نگار آفرینند و چنین پندارند که برای فرزند می‌گذارند، باید حساب همه را در پیشگاه عدل الهی، آن‌جا که ثواب و عقوبت هرکس به امضا رسد، باز پس دهند. چنین است آن‌گاه که فرمان قطعی محاکمه آنان صادر شود: "و آن‌جاست که باطل‌گرایان زیان برند." و شاهد این سند فرخنده، عقلِ آزاد از زنجیرِ هوس و دل‌بستگی‌های پست دنیاست[۳].

منابع

پانویس