وزارت در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

وزیر کسی است که سنگینی بار مسئولیت اداره امور را از طرف امیر می‌پذیرد[۱]. اصل آن "وِزر" به معنای ثقل و سنگینی در چیزی[۲].

﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا[۳].

عده‌ای بر این اعتقادند که وزیر (بر وزن فعیل) مشتق از وزر (یعنی بردن و حمل کردن) نیست؛ بلکه از "ویچیرای اوستایی" یا "ویچیرای پهلوی" گرفته شده است[۴].

وزیر از اصطلاحات مربوط به مناصب رسمی دولتی است که دو بار در قرآن کریم آمده است: ﴿وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي[۵]

و ﴿وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا[۶].[۷]

در مجموعه نظام اداری حکومت اسلامی، ابتدا مقام و منصبی با عنوان "وزارت" وجود نداشت و در دورۀ عباسیان، به تأسی از حکومت پادشاهی ایران پدید آمد. در آغاز، وظایف وزیر معلوم نبود، ولی به تدریج، رسوم و آداب وزارت به کمال خود رسید و در اواخر دولت عباسی در دستگاه اجرایی حکومت، وضع کاملاً مشخصی یافت[۸]. وزیر، بازوی راست خلیفه بود و بنام خلیفه، تمامی کارهای دولتی، اعم از کشوری و لشکری را به عهده داشت. وزارت فوق به دو نحو عمل می‌شد: وزارت مختار و وزارت اجراء. حوزه اختیارات این دو وزارت نیز متفاوت بود؛ به گونه‌ای که وزیر مختار در رسیدگی به شکایات، عزل و نصب والی، رسیدگی به کار سپاهیان، جنگ و تصرف در اموال خزانۀ دولت، دارای اختیارات تام بود، ولی وزیر اجراء از چنین اختیاراتی برخوردار نبود. از معروف‌ترین وزیران مختار در دورۀ عباسی "برمکیان" و وزیران اجرا "احمد بن ابی خالد" در زمان مأمون می‌توان نام برد[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۶۸.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۰۸.
  3. «و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.
  4. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه و توضیحات و واژه‌نامه، ص۶۹۴.
  5. «و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار هارون برادرم را» سوره طه، آیه ۲۹-۳۰.
  6. «و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۵۰۳-۵۰۴.
  8. تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۵۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۱-۲۲؛ هلال الصابی، تاریخ الوزراء، ص۲۸۶؛ تجارب الامم، ج۲، ص۲۸۱؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۰۸.
  9. النظم الاسلامیه، ص۱۱۷؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۲۶۲-۲۵۸.
  10. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۸۰.