آفرینش جهان
مقدمه
مراد از هستیشناسی، علم به وجود است به نحو کلی و از آن جهت که وجود است و امور عامه وجود، از جمله علت و معلول، حرکت و زمان و... را شامل میشود. جهانشناسی، شامل شناخت عوالم هستی از جمله جبروت، ملکوت، کیهانشناسی و عالم آخرت خواهد بود. جهانشناسی و شناخت عالم هستی دریچهای به سوی شناخت ذات باری تعالی است. برای نمونه نظم و تدبیر بهکار رفته در جهان و آثار افعال خداوند تبارک و تعالی حکایت از خالقی عالِم و مدبر میکند و او را به گونه شایسته میشناساند[۱].
شناخت جهان هستی
حقیقت آن است که وجود انسان، عصاره تمام عالَم و تمام موجودات است و وجودش بهمثابه نقشه کوچکی است که از روی نقشه بزرگ عالم کبیر برداشته شده است و لذا «من عرف نفسه فقد عرف ربه». هرکس خود را خوب بشناسد علت هستی و عالم هستی را نیز خوب میشناسد[۲].[۳]
آفرینش در قرآن
در قرآن آفرینش در قالب تعابیر "خَلْق" (آفریدن)، "فَطْر" (پدید آوردن)، "إنشاء" (احداث کردن)، "إبداء" و "بَدْء" (نخستین بار به عمل آوردن)، "جَعْل" (قرار دادن)، "تکوین" (به وجود آوردن) مطرح شده است. درباره آفرینش پدیدههای خاص مانند آفرینش آسمان و زمین یا انسان نیز واژگان دیگری مانند "بَنی"، "صَوَّرَ"، یا "سَوّی" به کار رفته است[۴].
از آنجا که یکی از ادله اثبات ربوبیت خداوند بر بندگان، اثبات خالقیت اوست، این مسئله در آیات بسیاری به شکل اثبات خالقیت خدا[۵] یا نفی خالقیت غیر خدا[۶] آمده است. رابطه خداوند و جهان تنها به آفرینش نخستین محدود نمیشود، بلکه خداوند همچنان به تدبیر و تقدیر امور عالم و نگهداری آن میپردازد. تداوم آفرینش و نقش خداوند در آن در برخی آیات بسیار برجسته است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۷].
بر اساس برخی آیات، خداوند افزون بر اینکه آفریدگان خود را نگهداری میکند، آنها را راهنمایی نیز میکند: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۸]، این راهنمایی درباره انسان نیز مورد توجه قرار گرفته، در آیات زیادی به آن اشاره شده است: ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ﴾[۹].[۱۰]
هدفداری خلقت جهان
خداوند تبارک و تعالی جهان هستی را به نحو احسن و اکمل ترسیم نموده است و لذا هدفی بر وجود آن محقق است؛ زیرا خداوند به مقتضای حکمت و اصلح عمل میکند و نمیتوان صفت حکمت را برای خداوند قائل بود و فعل او را بیهدف دانست. غالب فلاسفه معتقدند غایت و غرض فعل مطلق خداوند، تنها ذات الهی است و محال است خداوند تبارک و تعالی در ایجاد عالم هستی غیر از ذات خود و ظهور و تجلی آن هدفی داشته باشد[۱۱].
منابع
پانویس
- ↑ محمدی منفرد، بهروز، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۲۰۵.
- ↑ امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۴.
- ↑ محمدی منفرد، بهروز، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۲۰۶.
- ↑ برای توضیح بیشتر ر. ک: آفرینش و رستاخیز، ص ۱۴-۱۵.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۰۱.
- ↑ سوره رعد، آیه ۱۶.
- ↑ «خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه۴۱.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه۵۰.
- ↑ «همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند و همان که به من میخوراند و مینوشاند و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد» سوره شعراء، آیه ۷۸-۸۰.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ محمدی منفرد، بهروز، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۲۰۷.