اجل در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معناشناسی

اجل عبارت است از به‌ سر رسیدن، سرآمد، سر رسید[۱]، مهلت نهایی برای مرگ[۲]، مدت تعیین‌ شده برای چیزی[۳].[۴]

اجل و جهاد

یکی از مسائل و مباحث فقهی مطرح در باب جهاد، «اجل» است. اجل به معنای مدت زمانی که در قضای الهی برای هر انسان تقدیر شده و تا آن لحظه در سایه چتر حمایتی و حفاظتی خدا قرار داد و اعتقادی است که مؤمن را در مسیر جهادش و موضع‌گیری‌های متعهدانه‌اش در برابر رویدادها از یک حالت اطمینان روحی، ثبات فکری و یقین برخوردار می‌کند که استقامت و پایمردی و حماسه آفرینی را ایجاب می‌کند. ولی گاه انسان مرگ را برمی‌گزیند و به عشق شهادت در اجل تعجیل می‌کند. چه بسا که قضا نقض و گاه ابرام می‌شود و شهادت نصیب نمی‌شود و عمر طبیعی خود را به سر می‌برد و گاه با اعمال انتخابی چون صله رحم و صدقات در اجل تأخیر و گاه با قطع رحم و یا ظلم تعجیل می‌شود[۵].

اجل داشتن تمدن‌ها

در یکی از آیات قرآن کریم چنین آمده است: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ[۶]. همچنان‌که برای هر انسانی، دوره‌ای برای زندگانی و زمانی برای مرگ وجود دارد که قرآن کریم از آن به "اجل مسمی" ﴿وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۷] یاد می‌کند، برای تمدن‌ها و امت‌ها نیز دوره و اجلی قطعی نزد خداوند در نظر گرفته شده است[۸]: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ[۹]؛ به این معنا که هر امتی دوره‌ای معیّن برای استخلاف بر روی زمین و اقتدار دارد که تقدم و تأخری در آن نیست[۱۰]. این مسئله از سنن قطعی الهی و حاکم بر جوامع بشری است؛ امّا طول و مدت این اجل در امت‌ها و تمدن‌ها متفاوت و مختلف است و به هدایت‌پذیری یا مخالفت و دشمنی آنان در مقابل دستورهای الهی بستگی دارد که سنن و قوانین الهی متکفل بیان آنها هستند[۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۴، ص۱۶۲۱؛ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۶۹۹.
  2. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۶، ص۱۷۸.
  3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۵.
  4. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۷-۴۸.
  5. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص۹۷.
  6. «و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.
  7. «و اوست که شبانگاه (در خواب) روان شما را می‌ستاند و می‌داند که به هنگام روز چه به دست آورده‌اید سپس در همین روز شما را (از خواب) برمی‌انگیزاند تا زمانی نام‌برده سر آید؛ آنگاه بازگشتتان به سوی اوست و سپس شما را از آنچه انجام می‌دهید آگاه می‌سازد» سوره انعام، آیه ۶۰.
  8. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۶.
  9. «و هر امّتی را زمانه‌ای است» سوره اعراف، آیه ۳۴.
  10. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۸۵.
  11. محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۸، ص۴۰۲.
  12. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۷-۴۸.