نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۴۱ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
پیشینه غیبت رهبران الهی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«اینگونه غیبتها، برای بسیاری از پیامبران به وقوع پیوسته است:
حضرت ادریس(ع): او، پس از جریانی که میان وی و ستمگران زمانش به وقوع پیوست، مدت بیست سال، غایب گشت[۱] و پس از آن، ظاهر شد و به پیروان خود نوید گشایش و قیام قائم از فرزندان خود، یعنی حضرت نوح را داد و سپس از نظرها غایب شد. خداوند، او را به آسمان برد و پیروان او، قرنها و نسلها، پیوسته، منتظر قیام نوح بودند، تا اینکه حضرت نوح ظاهر گشت[۲].
حضرت نوح(ع)؛ وی نیز تا سن چهارصد و شصت سالگی، یعنی پیش از بعثت، غیبت در او محقق بود[۳].
حضرت صالح(ع)؛ وی نیز برههای از زمان، از قوم خود غایب گردید و هنگامی که بازگشت، او را نشناختند و مردم، به سه گروه منکر و اهل تردید و اهل یقین، تقسیم شدند[۴].
حضرت ابراهیم(ع)؛ شیخ صدوق میگوید: غیبتحضرت ابراهیم، شبیه غیبتحضرت مهدی(ع) است؛ بلکه از آن نیز شگفتانگیزتر است. وی از هنگام انعقاد نطفه تا زمانی که مأمور به تبلیغ شد، در مخفیگاه بسر میبرد. و پس از آن، دو غیبت دیگر نیز داشت. بار سوم، او به تنهایی، در شهرها سیر و سیاحت میکرد[۵].
حضرت یوسف(ع)؛ مدت غیبت وی، بیست سال بود. سه روز در چاه و چند سال در زندان و باقی آن را در پادشاهی گذراند[۶].
حضرت موسی(ع)؛ مدت بیست و هشت سال از قوم خود ناپدید شد و پس از آنکه او را شناختند، بار دیگر مدتی فراتر از پنجاه سال، غایب گردید[۷].
حضرت شعیب(ع)؛ مدتی طولانی از قوم خود غایب شد و سپس بازگشت[۸].
حضرت عیسی (ع)؛ او، غیبتهای متعددی داشت که در شهرها به سیاحت میپرداخت. و قوم او، از وی بیخبر بودند. یکبار، غیبت او، در مصر و شام، دوازده سال به طول انجامید. مجموع غیبات آن حضرت را تا دویست و پنجاه سال نیز گفتهاند[۱۴]»[۱۵].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«شناخت پیشینه تاریخی غیبت، دو اثر مثبت را به همراه دارد: یکی محسوس شدن موضوع برای سهولت پذیرش مردم یعنی تبیین این مسأله که غیبت یک پدیده جدید و نوظهور نیست تا کسی بگوید این مسأله غیرعادی است و با عقل سازگار نمیباشد و دوم، اتصال حوادث مشابه در سلسله تاریخ و استفاده از تجربه و حوادث گذشته در فهم مسائل آینده. بیشک موضوع غیبت و پنهان زیستی، پدیدهای بدیع و بیسابقه نیست که برای اولین بار و تنها درباره آخرین حجت الهی روی داده باشد؛ بلکه این پدیده قبلاً نیز در میان اولیای الهی سابقه داشته است. از روایات فراوان استفاده میشود که تعدادی از پیامبران بزرگ الاهی، بخشی از زندگی خود را پنهانی و در غیبت به سر بردهاند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایی بوده است، نه یک خواسته شخصی یا مصلحت خانوادگی. بر اساس آیات و روایات، موضوع غیبت یکی از سنتهای دیرینه خداوندی بوده است که گاه گاه در مقاطعی از تاریخ زندگی برخی انبیا و اولیا دیده شده است. قرآن کریم در آیات متعددی به جاری شدن این سنت الهی در زندگی برخی از پیامبران گذشته اشاره کرده است[۱۶]. روایات نیز از وقوع غیبت در زندگی برخی از انبیا خبر دادهاند؛ پیامبرانی چون: ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال، عیسی(ع) و...[۱۷]. برای مثال، حضرت یونس(ع) بعد از آن که امتش را انذار کرد و آنها هدایت نشدند، آنها را نفرین کرد؛ در حالی که اولی این بود که سعه صدر به کار برد و تحمل کند. خداوند هم به جهت این ترک اولی، او را کیفر کرد و در شکم ماهی گرفتار نمود. از اینرو، حضرت یونس(ع) مدت زیادی از قومش غائب بود. حضرت صالح(ع) نیز مدتی طولانی از میان مردم غائب بود و چون شکل و قیافه آن حضرت پس از بازگشتن به جامعه تغییر کرده بود، مردم در قبال ایشان به سه دسته تقسیم شدند؛ یک عده منکر رسالت و نبوت حضرت شدند، یک عده درباره ایشان شک کردند و یک عده هم ایشان را پذیرفتند»[۱۸].
۲. نویسندگان کتاب «نگین آفرینش»؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«غیبت و نهان زیستی، پدیدهای نیست که برای نخستین بار و تنها درباره آخرین حجّت پروردگار روی داده باشد؛ بلکه از روایات فراوان استفاده میشود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را در پنهانی و غیبت بودهاند و این امر به سبب تعدادی حکمت و مصلحت خدایی بوده است، نه یک خواسته شخصی یا مصلحت خانوادگی. بنابراین غیبت، یکی از سنّتهای[۱۹] الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون حضرت ادریس، حضرت نوح، حضرت صالح، حضرت ابراهیم، حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت شعیب، حضرت الیاس، حضرت سلیمان، حضرت دانیال و حضرت عیسی(ع) جریان یافته است و هر یک از آن سفیران الهی به تناسب شرایط، سالهایی را در غیبت به سر بردهاند.[۲۰] به همین دلیل است که در روایات، غیبتحضرت مهدی(ع) یکی از سنتهای پیامبران دانسته شده است. امام باقر (ع) فرمود:"در صاحب این امر سنتهایی از چهار تن از پیامبران وجود دارد... اما سنتی که از یوسف پیامبر دارد، غیبت است.[۲۱]»[۲۲].
↑الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۶- ۲۹۸؛ فیض در کتاب وافی، ج ۲، ص ۴۱۸ روایتی مفصل و مناسب مقام نقل کرده و شیخ طوسی نیز بحث مشروحی را در این زمینه مطرح نموده است. الغیبة، ص ۹۷.
↑قرآن کریم در سورههای متعددی از جمله غافر، آیه ۵۸؛ فتح، آیه ۲۳ و اسراء، آیه ۷۷ از سنّت الهی سخن گفته است. از مجموع اینها استفاده میشود که مقصود از سنّت الهی، قوانین ثابت و اساسی و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد (تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۳۵، با تلخیص).
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب اول تا هفتم، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰.
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۲، ح ۶، ص ۳۲۶.