ایمان در اخلاق اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ایمان عقلی

  • ایمان عقلی، عبارت از مجموعه معارفی است که عقل انسانی به آن یقین پیدا می‌‌کند. معارف مربوط به مبدأ، معاد، نبوّت، امامت و... در این شمار است. قرآن کریم به این مجموعه، عنوان عامّ "اسلام" را اطلاق فرموده است: ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ[۱]. پر واضح است که ایمان‌های عموم مردم، از همین نوع می‌‌باشد.
  • این گونه از ایمان نیز، بدون تردید آدمی را از مخالفت اوامر الهی باز می‌‌دارد. وحی الهی به روشنی در این زمنیه دلالت می‌‌نماید، که حتّی گمان به وجود معاد – و نه یقین به آن -، انسان را از فروافتادن در دامن منهیّات باز می‌‌دارد: ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ[۲].
  • از همین روست که بیشتر آنان که گه گاه در دادگاهها به مجازات می‌‌رسند، و نیز آنان که در زندانها روز را به شب و شب را به روز می‌‌رسانند، در شمار کسانی هستند که اعتقادی به مبدء و معاد آفرینش ندارند[۳].
  • این هفت مطلب، آدمی را از فروافتادن در دامن امور ناشایست باز می‌‌دارد. از همین روست که این امور، در دو حیطه عقل و شرع، سخت مورد ترغیب و ستایش واقع شده است.
  • نکته‌ای که در اینجا می‌‌باید به آن اشاره نمود، آنست که کاربرد عملی این هفت مطلب، تا چه اندازه است؟؛
  • آیا کاربرد عملی این امور، بیش از آن است که انسان راگه گاه، و نه در تمامی موارد، از انجام محرّمات عقلی و شرعی باز دارد؟؛
  • و اگر نه چنین است، پس چرا شرایع آسمانی اینگونه بر طبل این امور کوبیده بر آنها تأکید نموده‌اند؟.
  • توضیح آنکه: این امور تنها در صورتی کارائی خواهد داشت، که غرائز آدمی در حالت اعتدال بسر برده مهار خود را به کف عقل نهاده باشد. امّا چون همین غرائز به حالت طغیان وفوران درآید- آنگونه که شهوت جنسی در جوانان، و حب جاه و مال در میانسالان، و حسد در پیران نمایان می‌‌شود-، عقل به سوئی نهاده می‌‌شود؛ و این هفت مطلب نیز یکسر در طاق نسیان فروافتاده به هیچ وجه توان مقابله با انسان و خواست‌های او را نخواهند داشت!؛
  • در این حال، نفس را گوشی کر و عقل را فریادی بس ضعیف است!
  • گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البتّه بجایی نرسد فریاد است!
  • از این‌رو، آدمی در حالت طغیان و هیجان نفس، نیازمند به عاملی قوی‌تر است که بتواند همچنان مهار نفس را در دست گرفته، او را به کنترل خویش در آورد.
  • ایمان قلبی، اکسیری است که قرآن کریم برای تبدیل مس نفس طغیانگر به طلای نفس کمال‌طلب، پیشنهاد نموده است؛ در این کتاب الهی می‌‌خوانیم: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا[۴].
  • این ایمان، نوری الهی و هدایتی ویژه است، که برای احیاء قلب انسان و جلاء دادن او، از سوی حضرت حق گسیل و در نفوس مؤمن مستقر می‌‌شود. این ایمان، با اجتناب از مراتب ضعیف محرّمات و انجام مراحل پائینتر واجبات، در قلب آغاز و اندک اندک رشد می‌‌نماید؛ تا سرانجام با حصول "ایمان قلبی"، آدمی از تمامی محرّمات و مکروهات- و گه گاه حتّی مباحات - اجتناب ورزد: ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ[۵].
  • در این حالت، هیچ طغیانی و هیچ هیجانی نمی‌تواند آدمی را از مسیر کمال بازداشته به این سوی و آن سوی متمایل نماید.

ایمان یکی از عوامل کنترل غرائز انسان

  • ایمان از تمامی آنچه گذشت محکم‌تر بوده، وظیفه سدبودن در مقابل غرائز لجام گسیخته را، بهتر انجام می‌دهد. قرآن کریم حتّی ایمان ناقص و گمان به قیامت را نیز در این زمینه نافع می‌شمارد: ﴿الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۶].
  • نکته مهم آن است که ایمان نیز گاه در مقابل طوفان‌های غرائز عاجز شده، نمی‌تواند نقش خود را به صورت کامل ایفا نماید؛ به‌ویژه اگر ایمان، تنها علمی عقلی بوده، به جان و قلب آدمی رسوخ نکرده باشد؛ و پر واضح است که ایمان عموم مردمان، از همین نوع بوده در دل آن‌ها خانه نگزیده است.
  • آری! ایمان قلبی است که به فرمایش امام صادق(ع): "مؤمن همچون کوه استوار است، که هیچ طوفانی او را به لرزش در نمی‌آورد" [۷]. با این همه امّا، تهذیب نفس از رذائل و زینت بخشیدن آن به فضائل، سدّی محکم‌تر از تمامی این موارد است؛ چه نفسی که به چنین مرتبه‌ای رسیده است، کژی و ناراستی‌ای در آن باقی نخواهد ماند، که به‌واسطه آن نیازمند به سد و مانعی در برابر گناهان و طوفان‌های غرائز باشد[۸].
  • توضیح آنکه به‌نظر ما، پیامبران(ع) نیز برای همان مبعوث شده‌اند، که آدمی را به نفس پاکیزه غیرآلوده رهنمون شوند؛ قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ[۹].
  • تهذیب، شیطان و یارانش را از قلب دور می‌کند؛ از این رو تمامی غرائز انسان به اعتدال رسیده طغیان آن غیر ممکن می‌گردد. بنابراین، نیازمند به سدّی دیگر نخواهد بود که او را از این طوفان‌ها نجات بخشد.
  • آری! تخلیه جان از ناشایست‌ها و آرایش آن به شایسته‌ها، جز از راه تحصیل ایمان قلبی ممکن نیست؛ امّا چون این دو با هم در جان کسی پیدا شود، هریک به‌خوبی به انجام وظیفه خود پرداخته آدمی را از تمامی شیطان‌های جنّی و انسی حفظ می‌نماید.
  • در پایان، تنها اشاره می‌کنیم که قناعت از کلیدهای اصلی گشودن درب ایمان قلبی است، که از طریق آن می‌توان به تهذیب نفس پرداخت. ما پس از این، توضیحی بیشتر در این زمینه ارائه خواهیم داد[۱۰].

ضعف ایمان

حضرت حق می‌فرماید: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ[۱۱]. بر این اساس، اگر ایمان فقط در حد لقلقة زبانی باقی مانده در قلب رسوخ ننماید، یکایک دشمنان انسی و جنّی می‌‌توانند آن را ربوده، انسان را از آن محروم نمایند. این مطلب به هنگام بروز مشکلات، صورتی شدیدتر می‌‌یابد؛ لحظات حضور مرگ در این شمار است، که چنانچه ایمان در نفس انسان جایگزین نشده باشد، شیطان آن را ربوده آدمی را بدون ایمان روانه آخرت می‌‌سازد. شایان ذکر است که ایمان عقلی هم در این لحظات در معرض خطر قرار خواهد گرفت، تا بر سر ایمان زبانی چه آید!. آری! اگر ایمان بوسیله ریاضات و مجاهدت‌های شرعی در قلب جای گیرد، در اینصورت در حفظ الهی بوده شیطان را بدان دسترسی نخواهد بود: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ[۱۲].

  1. «تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
  2. «وای بر کم‌فروشان! آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند * آیا آنان نمی‌دانند که برانگیخته خواهند شد در روزی بزرگ » سوره مطففین، آیه ۱-۵.
  3. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۲۸۱.
  4. «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
  5. زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت، تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست، دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست، هرگز! اگر به "دانش بی‌گمان" بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۱-۶.
  6. «همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند» سوره بقره، آیه ۴۶.
  7. « الْمُؤْمِنُ‌كَالْجَبَلِ الرَّاسِخِ لَا تُحَرِّكُهُ‌ الْعَوَاصِفُ‌».
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۸۶.
  9. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  10. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۸۷.
  11. «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
  12. «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند » سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.