قوم در فقه سیاسی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ﴾[۲].
کلمه قوم از اصطلاحاتی است که برای اشاره به گروههای انسانی در قرآن کریم وارد شده است. قوم به تیره نژادی اطلاق میشود؛ مثل قوم عرب، قوم فارس و قوم تُرک. قوم از قبیله بزرگتر و از امّت کوچکتر است و با توجه به ریشه آن، به جماعتی اطلاق میشود که به تدبیر و عمل مربوط به خود قیام کرده باشند[۳].
در فرهنگ سیاسی، واژه قوم بر گروهی از مردم که زبان یا آداب و رسوم یا مقتضیات اجتماعی مشترکی دارند، دلالت دارد[۴].[۵]
منابع
پانویس
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۹۳.
- ↑ «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد» سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. ج۹، ص۳۴۴.
- ↑ علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۴۳.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۵۴-۴۵۵.