رازداری در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث رازداری است. "رازداری" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رازداری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • راز به‌معنای سرّ، امر نهانی، پوشیده، پنهانی و رازداری به مفهوم حفظ سرّ است. راز امری مهم است که باید پوشیده بماند. گستره معنایی واژهراز گاهی شامل رازهای بشری و گاه شامل اسرار الهی است. رازداری از موضوعاتی است که در نهج البلاغه نسبت به اهمیت ان اشاره شده است. از منظر نهج البلاغه یکی از ویژگی‌های مهم مرد، رازداری و کتمان سرّ است[۱]. امام علی (ع) می‌فرماید: زبان سلاحی است که تا سخنی بر آن رانده نشده است در بند توست. اگر سخنی بر زبانت رانده شد، تو در بند آن خواهی بود[۲]. پس باید از زبان مراقبت کرد تا باعث افشای رازهای انسان نشود[۳].

منشأ رازداری

اثر رازداری

  • نزد امام رازداری از جمله عواملی است که موجب می‌شود اختیار آدمی در دست خویش باشد. از این‌رو فرمود: آن‌که راز خود را نهان داشت، اختیار را به‌دست خویش گذاشت[۷]. باید توجه داشت که راز تا زمانی که گفته نشود و افشا نشود، راز خواهد بود. اگر کسی راز خود را فاش کرد و پس از مدتی راز او منتشر شد نباید کسی جز خود را سرزنش کند، زیرا وقتی خود او در نگه داشتن رازش کم‌حوصله است از دیگران نباید انتظاری داشته باشد[۸].
  • امام (ع) تأکید دارد حتی در صورت رفاقت و دوستی نزدیک با افراد نیز باید حریم اسرار خویش را حفظ کرد. ایشان به فرزند خویش نیز سفارش می‌کند حریم راز را با نزدیک‌ترین افراد نیز حفظ کند، چه، ممکن است نزدیک‌ترین کسان نیز روزی با تو دشمنی ورزند و آن‌گاه اسرار پنهان تو را فاش کنند [۹]. در عین حال امام از کشف اسرار و گشودن رازها به‌ویژه در نزد برخی افراد تأکید می‌کند که از آن جمله‌اند:
  1. افرادی که بیش از حد محتاط‌اند. امام علی (ع) می‌فرماید: "رازهای خود را به انسان محتاط مسپار که می‌لغزد"[۱۰][۱۱].
  2. فرد جاهل که در امانت خیانت می‌کند و نیز زنان و سخن‌چینان. امام علی (ع) می‌فرماید: نزد سه تن رازهای خود را فاش مکن: زن، سخن‌چین و احمق[۱۲].[۱۳].
  • اما گاه بنا به شرایط و ضرورت‌هایی آدمی مجبور است راز خود را با کسانی در میان بگذارد. امام در این حال شرایطی را بیان می‌دارد که در آن شرایط نیز امنیت فرد و اسرار او را حفظ می‌کند. می‌فرماید: زیرکی این است که انسان رازش را برای شخصی فاش کند که او نیز نزد تو رازی به امانت گذاشته باشد. بنابراین انسان نباید رازهای خود را فاش کند و بهترین مکان برای ذخیره رازها سینه انسان است. اما اگر مجبور به افشای اسرار شود باید آن‌ها را برای افراد مورد اعتماد باز گوید که خود نیز از آن‌ها اسراری در دل دارد[۱۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ"»
  2. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۳: «"الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ"»
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 426.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۵: «"صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ"»
  5. نهج البلاغه، حکمت ۴۵: «"الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ"»
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 426- 427.
  7. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۲: «"مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ، كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ"»
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 427.
  9. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  10. «إنفرد بسرّك و لا تودعه حازما فيزلّ و لا جاهلا فيخون»؛ جلوه‌های حکمت / ۲۹۰
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 427.
  12. غررالحکم، ص ۳۳۰:«"ثَلَاثٌ لَا يُسْتَوْدَعْنَ سِرّاً: الْمَرْأَةُ، وَ النَّمَّامُ، وَ الْأَحْمَق‏"»
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 427.
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 427.