علم غیب امام در نهج البلاغه
اين مدخل از زیرشاخههای بحث علم معصوم است. "علم غیب امام" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
علم غیب امام در قرآن - علم غیب امام در حدیث - علم غیب امام در کلام اسلامی - علم غیب امام در نهج البلاغه - علم غیب امام در فلسفه اسلامی - علم غیب امام در عرفان اسلامی - علم غیب امام در حکمت اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم غیب امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امام علی(ع) به صراحت میفرماید: «أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ»[۱]؛ من نور وحی و رسالت را میبینم و رایحه نبوت را استشمام مینمایم.
- «پیش از آنکه مرا از دست دهید، از هرچه میخواهید بپرسید؛ زیرا سوگند به کسی که جانم در دست اوست، از من راجع به آنچه از امروز تا قیامت واقع میشود نخواهید پرسید و راجع به هر گروهی که صد نفر را هدایت یا گمراه کند نمیجویید، مگر آنکه شما را از رهبر آن و جلودارش و خیمهگاه و محل اجتماع آنان و کسانی از ایشان که کشته میشوند یا به مرگ طبیعی میمیرند خبر خواهم داد»[۲].
- در فرازهای مختلفی از نهجالبلاغه، که مورد اهتمام ایشان است، به وجود علم الهی نزد امام اشاره شده: «به خدا قسم اگر بخواهم میتوانم هر یک از شما را به آغاز و پایان کارش و تمام شئون زندگیاش خبر دهم؛ ولی از آن میترسم که این کار موجب کافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود»[۳].
- امام در توضیح ماجرای بعثت و شنیدن ناله شیطان، سخن پیامبر را چنین نقل میکند: «این صدای شیطان است که از پرستش خود ناامید شده است. ای علی! تو آنچه را که من میشنوم، میشنوی و آنچه را من میبینم، میبینی، جز آنکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی»[۴].
- همچنین میفرماید: به خدا سوگند تبلیغ رسالتها، وفا به عهد و پیمانها، و تفسیر کلمات به من آموخته شده است و درهای دانش و روشنایی امور نزد ما اهل بیت است»[۵].
- سیدالساجدین(ع) اهل بیت(ع) را به عنوان خزانهداران علم الهی معرفی میکند: «بارالها! بر پاکان از خاندان پیامبرت درود بفرست، آنها را که برای امر خود برگزیدی و خزانهدار علم خود قرارشان دادی»[۶]»[۷]
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۳۰۱.
- ↑ نهجالبلاغه، ص۱۳۷.
- ↑ نهجالبلاغه، ص۲۵۰.
- ↑ نهجالبلاغه، ص۳۰۱.
- ↑ نهجالبلاغه، ص۱۷۶.
- ↑ الصحیفة السجادیة، ص۲۱۶.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۶۶.