توکل در معارف و سیره سجادی
مقدمه
توکل به معنای عهدهدار شدن، سرپرستی و اعتماد کردن است[۱]. این کلمه در اصطلاح به معنای اعتماد به خداوند قادر مطلق و واگذاشتن کارها به اوست. توکل به خداوند علاوه بر تقویت اراده فرد و جلوگیری از غلبه امور ناسازگار روحی بر او، وی را از امدادهای غیبی بهرهمند میکند و موجب موفقیت و سعادت او میشود. قرآن کریم میفرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾[۲]. واضح است که توکل به معنای تنبلی و بیبرنامگی نیست، بلکه بدان معناست که هیچیک از امور مستقل از اراده خداوند محقق نمیشود[۳].
در نگاه توحیدی همه امور تکوینی، تشریعی و آشکار و نهان عالم آفرینش دارای پیوندی عمیق و استوار با یکدیگر و مدیریتی مقتدر و یگانه است. انسان به عنوان یکی از اجزای این نظام گسترده و بیانتها، به دلیل برخورداری از نیروی خرد، اراده و اختیار نباید خود را مستقل و بینیاز از توجه و عنایت حق تصور کند. قرآن و پیشوایان دین هشدار میدهند که هیچ امری جز با نیروی خداوند محقق نمیشود. با توکل به خدا میتوان خود را در مدار بهرهوری از سنتهای حاکم بر هستی قرار داد.
امام زینالعابدین(ع) عرضه میدارد: «ای بینیاز بینیازان، اینک ما بندگان تو در دست توایم، و من محتاجترین محتاجان به درگاه تو هستم. به گشایشی که در کار ما دهی بینوایی ما جبران کن و ما را از درگه خود مران که نومید میگردیم»[۴]. با نظر به همین نیازمندی است که امام به درگاه خدا عرضه میدارد: «بار خدایا بهسوی تو میگریزم،... به تو ایمان میآورم و بر تو توکل میکنم و به جود و کرم تو متکی هستم»[۵]. گاه ممکن است مشکلات زندگی عنان و بردباری را از کف انسان برباید و در نتیجه با اظهار حاجت به نزد نااهلان خود را خوار و بیمقدار کند و حتی در معرض مذمت و نکوهش قرار دهد. از اینرو امام چنین دعا میکند: «بار خدایا، مرا طاقت رنج نیست و مرا یاری شکیبایی در بلا نیست و مرا توان درویشی نیست. پس... مرا به دیگر آفریدگانت وامگذار و تو خود نیاز من برآر و تو خود کفاف من برعهده دار»[۶]. اما اگر انسانها ناچار به یکدیگر وابستهاند پس چه بهتر که نیاز ما از سوی خدا به بندگان نیکویش حواله شود: «بار خدایا، بار منّت هیچ گنهکار و کافر بر دوش من مگذار... بلکه آرامش دل و آسایش جان و بینیازی و کفایت مرا تنها به خود و بندگان نیکوکارت منحصر فرمای»[۷].[۸].[۹].
منابع
پانویس
- ↑ مفردات الفاظ القرآن.
- ↑ «و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۳۹.
- ↑ نیایش دهم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ نیایش بیستودوم.
- ↑ نیایش بیستویکم.
- ↑ الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین(ع)، ۱۴۱۸، قم، نشر الهادی؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۵؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ۱۳۷۳، قم، دارالقرآن الکریم؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سیدمحمد حسین طباطبایی، ۱۴۱۷، قم، جامعة المدرسین.
- ↑ شایستهنژاد، علی اکبر، مقاله «توکل»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۶۷.