توکل در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فرمان‌برداری از خدا در توکّل در حدیث

  1. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: بر چیره‌ای توکل کردم که کسی بر او غلبه نمی‌کند[۱].
  2. هنگامی که کاری دشوار برای پیامبر (ص) پیش می‌آمد، کار را به خدا وا می‌نهاد و از اتّکا به قدرت و توان خود پرهیز می‌کرد و خواستار نزول هدایت الهی می‌شد[۲][۳].

متوکل، از نام‌های پیامبر (ص)

  1. به نقل از اُمّ دردا: به کعب الأحبار عالم یهودی گفتم: اوصاف پیامبر خدا (ص) را در تورات، چگونه می‌یابید؟ گفت: در تورات آمده است که: "محمّد، فرستاده خداست. نامش، متوکّل (توکّل کننده) است"[۴].
  2. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: اوصاف من، این است: ستودنی‌تر، توکّل‌کننده[۵].
  3. به نقل از عطاء بن یَسار: به عبد الله بن عمرو بن عاص برخوردم. به او گفتم: مرا از اوصاف پیامبر خدا (ص) در تورات، خبر ده. گفت: آری. به خدا، پاره‌ای از اوصاف او در تورات، همان است که در قرآن، آمده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا[۶] و پناهی برای مردمان امّی. تو بنده من و فرستاده من هستی. تو را "متوکّل (توکّل کننده)" نامیدم"[۷][۸].

حکایتی از توکّل پیامبر (ص)

  1. به نقل از جابر بن عبد الله: با پیامبر خدا (ص) برای شرکت در جنگی به طرف نجد، حرکت کردیم. پیامبر (ص) در یک وادی پر از درختان خاردار، به ما رسید و زیر درختی فرود آمد و شمشیرش را به یکی از شاخه‌های آن آویخت. مسلمانان برای پناه گرفتن در سایه درختان، در وادی، پراکنده شدند. پیامبر خدا (ص) فرمود: "من خوابیده بودم که مردی آمد و شمشیر را برداشت. از خواب که بیدار شدم، دیدم او بالای سرم ایستاده است. همین قدر فهمیدم که شمشیر در دست‌های او می‌درخشد. آن مرد به من گفت: کیست که تو را از دست من برهاند؟ گفتم: خدا. دوباره گفت: کیست که تو را از دست من برهاند؟ گفتم: خدا. آن مرد، شمشیر را غلاف کرد و نشست". پیامبر خدا (ص) هم متعرّض او نشد[۹].
  2. به نقل از جابر بن عبد الله: پیامبر خدا (ص) در جنگ ذات الرقاع با قبیله عارب خصفه زیر نخلی فرود آمد و چون مشرکان، غفلت مسلمانان را در حفاظت از پیامبر (ص) دیدند، یکی از آنها به نام غورث بن حارث آمد و خود را به پیامبر (ص) رساند و با شمشیر، بالای سر ایشان ایستاد و گفت: چه کسی تو را در برابر من حفظ می‌کند؟ پیامبر (ص) فرمود: "خداوند عزیز جلیل". شمشیر از دست آن مرد افتاد و پیامبر خدا (ص) آن را برداشت و فرمود: "حالا چه کسی تو را در برابر من حفظ می‌کند؟". مرد گفت: تو بهترین دستگیر من باش. پیامبر (ص) فرمود: "آیا گواهی می‌دهی که معبودی جز خداوند یکتا نیست؟". گفت: نه؛ امّا با تو عهد می‌کنم که با تو نجنگم و با کسانی هم که با تو می‌جنگند، همراهی نکنم. پیامبر (ص) آزادش گذاشت. او نزد همراهانش باز گشت و گفت: از نزد بهترین مردم پیش شما آمده‌ام[۱۰][۱۱].

دعای پیامبر (ص) درباره توکّل

  1. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: خدایا! من از تو می‌خواهم که مرا مؤمن به خود قرار دهی و مرا با یقین به خود، زنده بداری و تسلیم خودت قرار دهی و نیز مطمئن به خودت و امیدوار به تو و توکّل کننده بر تو و توسّل کننده به تو[۱۲].
  2. به نقل از اُمّ سلمه: پیامبر (ص) هر گاه از اتاقش خارج می‌شد، می‌گفت: "به نام خدا. بر خدا توکّل کردم"[۱۳].
  3. پیامبر خدا (ص) می‌فرماید: خدایا! مرا از کسانی قرار بده که بر تو توکّل کردند و کفایتشان کردی و از تو راه جستند و هدایتشان کردی و از تو یاری خواستند و یاری‌شان دادی[۱۴][۱۵].

احادیث مرتبط

  1. امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند - عزَّوجلّ! - به داوود (ع) وحی فرمود که: هیچ‌یک از بندگان من به‌صورت واقعی و با نیّت حقیقی به من چنگ نزد و دیگران را رها نساخت، مگر آنکه چون آسمان و زمین و هرکس که میان این دو است او را به حیله گیرند، من او را از میان همه این موجودات به سلامت خارج سازم؛ و هیچ‌یک از بندگان من به‌صورت واقعی و با نیّت حقیقی به یکی از مخلوقات من چنگ نزد و مرا رها نساخت، مگر آنکه تمامی اسباب و علل آسمان و زمین را از دسترسش خارج ساختم و زمین را در زیر پایش خشمگین کردم، و پروا ننمودم که به کدامین بیابان هلاک شود!" [۱۶]؛
  2. امام صادق (ع) فرمودند: "بی‌نیازی و عزّت گردش می‌کنند، پس چون به جایی که محلّ توکّل است دست یابند، در آن ساکن می‌شوند" [۱۷]؛
  3. یکی از یاران امام کاظم (ع) گوید: از ایشان درباره معنای آیه شریفه: ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ[۱۸] سؤال کردم، ایشان فرمودند: توکل بر خدا چندین درجه دارد، یکی از آن درجات آن است که در تمامی کارهایت بر خدا توکل کنی، از این رو او با تو هر چه کرد بدان راضی باشی... و بدانی که در تمامی این امور حُکم به‌دست خداست. بر این اساس بر خدای توکّل کن، بدین‌گونه که کارهایت را به او واگذاری و به او در آن کارها و غیر آن اعتماد و تکیه کنی" [۱۹]؛
  4. امام صادق (ع) فرمودند: "هرکس سه چیز به او بخشیده شود، از سه چیز محروم نمی‌ماند: هرکس که به او دعا بخشیده شود هرگز از اجابت دعا محروم نمی‌ماند؛ و هر کس که به او شکرگذاری بخشیده شود زیادتر شدن نعمت نیز به او بخشیده می‌شود، و هرکس به او توکّل بخشیده شود کفایت امورش به‌وسیله حضرت حق نیز به او بخشیده می‌شود. آیا کتاب خداوند - عزّوجلّ! - را خوانده‌ای که می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ[۲۰]، و می‌فرماید: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ[۲۱]، و می‌فرماید: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ[۲۲][۲۳]؛
  5. امیرمؤمنان (ع) فرمودند: "نسبت به آنچه که بدان امید نداری امیدوارتر از آن چیزی باش که بدان امید داری، چرا که موسی (ع) رفت تا برای خانواده‌اش پاره‌ای آتش بیاورد، اما خداوند با او سخن گفت و او به عنوان یک پیامبر به‌نزد خانواده‌اش بازگشت؛ و ملکه سبا نیز از مملکت خود خارج شد امّا با سلیمان پیامبر ایمان آورد، و ساحران فرعون رفتند تا برای فرعون عزّتی کسب کنند اما خود با ایمان بازگشتند"[۲۴]؛
  6. امام باقر (ع) فرمودند: "موسی بن عمران (ع) به خداوند عرض کرد: پروردگارا! به آنچه مقدّر فرمودی راضی هستم، تو بزرگسالان را می‌میرانی و افراد کم‌سال را باقی می‌گذاری، خداوند نیز فرمود: ای موسی! آیا به من به عنوان رزق دهنده و سرپرست آن کودکان رضایت نداری؟ موسی گفت: بله ای پروردگار! تو بهترین وکیل و بهترین سرپرست هستی"[۲۵]؛
  7. یکی از راویان گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: فدایت شوم! تعریف توکّل چیست؟ آن حضرت فرمودند: آن است که با وجود خدا از هیچ‌کس نهراسی" [۲۶]؛
  8. یکی از راویان گوید: شنیدم که امام رضا (ع) می‌فرمود: ایمان چهار پایه دارد: توکّل بر خدا، رضایت نسبت به تقدیر او، تسلیم در برابر اراده او، و واگذاردن امور به او. بنده صالحی گفت: ﴿وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ[۲۷]، و چون امور خود را به او واگذاشت، ﴿فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا[۲۸][۲۹]؛
  9. امام صادق (ع) فرمودند: "به‌دست آوردن روزی از راه حلالش را رها مکن، چرا که روزی حلال کمک کار تو در امر دینت است، و شترت را ببند و در آن حال بر خدای توکّل کن"[۳۰]؛
  10. پیامبر اکرم (ص) از جبرائیل پرسیدند: "توکّل بر خدای -عزَّوجلَّ!- چیست؟ جبرائیل پاسخ داد: دانستن اینکه مخلوق نه ضرری می‌رساند و نه نفعی دارد، نه چیزی می‌دهد و نه از چیزی جلوگیری می‌کند، و مأیوس بودن از مردمان. چون بنده‌ای چنین باشد، برای هیچ‌کس جز از خداوند متعال کاری انجام نمی‌دهد، و به هیچ‌کس امید نمی‌بندد، و از هیچ‌کس جز او نمی‌هراسد، و در هیچ‌کس جز او طمع نمی‌کند. این توکل حقیقی است"[۳۱]؛
  11. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "هرکس دوست دارد که قوی‌ترین مردمان باشد، باید بر خدای توکّل کند" [۳۲]؛
  12. امیرمؤمنان (ع) فرمودند: "هرکس به خداوند اطمینان کند خداوند او را شادمان کند، و هرکس بر او توکّل کند خداوند امور او را خود بر عهده گیرد" [۳۳]؛
  13. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "هرکس دوست دارد که متقی‌ترین مردمان باشد، باید بر خدای توکّل کند"[۳۴]؛
  14. امام باقر (ع) می‌فرمایند: "هرکس بر خدای توکّل کند مغلوب نمی‌شود، و هرکس به او چنگ زند شکسته نمی‌گردد"[۳۵]؛
  15. امام سجاد (ع) فرمودند: "هیچ‌کس از دیگران چشم نپوشید و به‌واسطه وجود خداوند بی‌نیاز نشد، مگر آنکه همه مردم به او نیازمند شدند"[۳۶][۳۷].

کلمات قصار پیرامون توکل

در غررالحکم و دررالکلم در “باب توکل” سخنانی به اقتصار از مولی الموحدین، امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (ع) بیان شده که در این جا به نقل برخی از آنها می‌پردازیم:

  1. «التَّوَكُّلُ‏ مِنْ‏ قُوَّةِ الْيَقِينِ‏»: توکل بر خدا از قوت یقین است.
  2. «التَّوَكُّلُ التَّبَرِّي مِنَ‏ الْحَوْلِ‏ وَ الْقُوَّةِ وَ انْتِظَارُ مَا يَأْتِي بِهِ الْقَدَرُ»: توکل بیزاری جستن از حول و قوه، و چشم به راه بودن آن چیزی است که تقدیر الهی به ارمغان آورد.
  3. «أَصْلُ‏ قُوَّةَ الْقَلْبِ‏ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ»: اساس قوت قلب، توکل بر خدای عزوجل است.
  4. «إِنَّ‏ حُسْنَ‏ التَّوَكُّلِ‏ لَمِنْ صِدْقِ الْإِيقَانِ [الْإِيمَانِ‏]»: البته، خوبی توکل، برخاسته از صادق و راستی یقین داشتن است.
  5. «التَّوَكُّلُ‏ خَيْرُ عِمَادٍ»: توکل و اعتماد به خدا، بهترین ستون است.
  6. «التَّوَكُّلُ‏ حِصْنُ‏ الْحِكْمَةِ»: توکل، دیوار حکمت است.
  7. «التَّوَكُّلُ‏ بِضَاعَةٌ»: توکل بر خدا سرمایه است.
  8. «التَّوَكُّلُ‏ أَفْضَلُ‏ عَمَلٍ‏»: و واگذار کردن امور به خدا و بر او اعتماد نمودن، برترین عمل است.
  9. «بِحُسْنِ التَّوَكُّلِ يُسْتَدَلُّ‏ عَلَى‏ حُسْنِ‏ الْإِيقَانِ‏»: به خوب توکل داشتن، بر خوب یقین داشتن استدلال می‌شود.
  10. «تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّهُ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِكِفَايَةِ الْمُتَوَكِّلِينَ‏ عَلَيْهِ‏»: بر خدای سبحان توکل و اعتماد کن که البته او، متکفل کارگزاری کسانی است که بر او توکل می‌کنند.
  11. «فِي‏ التَّوَكُّلِ‏ حَقِيقَةُ الْإِيقَانِ‏»: در توکل و اعتماد به خدای عزوجل، حقیقت یقین داشتن است.
  12. «مَنْ‏ تَوَكَّلَ‏ كُفِيَ‏»: هر کسی بر خدای عزوجل توکل و اعتماد کند، به کفایت رسد.
  13. «مَنْ‏ تَوَكَّلَ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ كَفَاهُ‏»: هر که بر خدای تعالی توکل نماید، خداوند او را کفایت کند.
  14. «لَا تَجْعَلَنَ‏ لِنَفْسِكَ‏ تَوَكُّلًا إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ لَا يَكُنْ لَكَ رَجَاءٌ إِلَّا اللَّهُ»:هرگز برای نفس خود، توکلی قرار مده مگر بر خدا، و برای تو امیدی به جز خدا نباشد.
  15. «لَيْسَ‏ لِمُتَوَكِّلٍ‏ عَنَاءٌ»: برای توکل کننده به خدا رنجی نیست (زیرا کارهایش را به خدا واگذار می‌کند).
  16. «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ غَنِيَ‏ عَنْ‏ عِبَادِهِ‏»: هر که بر خدا توکل نماید، از بندگانش بی‌نیاز خواهد بود.
  17. «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ كُفِيَ‏ وَ اسْتَغْنَى‏»: هر که بر خدا توکل نماید، کفایت شده و بی‌نیاز گردد.
  18. «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ تَسَهَّلَتْ‏ لَهُ‏ الصِّعَابُ‏»: هر که بر خدا توکل نماید، سختی‌ها برایش سهل و آسان گردد.
  19. «حُسْنُ تَوَكُّلِ الْعَبْدِ عَلَى اللَّهِ عَلَى‏ قَدْرِ ثِقَتِهِ‏ بِهِ»: خوبی توکل بنده بر خدای تعالی، به اندازه اعتمادش به او تعالی است.
  20. «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ‏ لَهُ‏ الصِّعَابُ‏ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الْأَسْبَابُ وَ تَبَوَّأَ الْخَفْضَ وَ الْكَرَامَةَ»: هر که بر خدا توکل کند، مشکلات و سختی‌ها برای او ملایم گردد و اسباب برابش سهل و آسان شود و در وسعت و کرامت فرود آید[۳۸]

توکل بر خدا

  1. «قَالَ (ع): الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ». فرمود: اعتماد و توکل به خدا، بهای هر چیز گرانبها و نردبانی به سوی هر بلندی است[۳۹].
  2. «قَالَ (ع): الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَالِ». فرمود: آهنگ و توجه نمودن به وسیله دل‌ها به سوی خدا، رساننده‌تر از به رنج و زحمت انداختن اعضا و جوارح به وسیله اعمال است[۴۰].
  3. «قَالَ (ع): كَيْفَ يَضِيعُ مَنِ اللَّهُ كَافِلُهُ؟ وَ كَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللَّهُ طَالِبُهُ‌؟ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى [غَيْرِ] اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ، وَ مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ [مَا] أَفْسَدَ أَكْثَرُ مِمَّا يُصْلِحُ». فرمود: چگونه تلف و ضایع می‌شود، کسی که خدا متعهد او است، و کسی که خداوند در تعقیب او است، چگونه نجات می‌یابد، و کسی که از خدا جدا شد و به دیگری توکل کرد، خداوند به همان شخص واگذارش می‌کند، و کسی که بدون دانش کاری را انجام دهد، فساد او بیشتر از صلاحش خواهد بود[۴۱].[۴۲]

منابع

پانویس

  1. «رسول الله (ص): تَوَكَّلْتُ عَلَى الْجَبَّارِ الَّذِي لَا يَقْهَرُهُ أَحَدٌ»؛ الإقبال، ج۱، ص۴۰۹؛ بحار الأنوار، ج۹۸، ص۶۷.
  2. كان (ص) إذا نزل به الأمر فوض الأمر إلى اللّه، و تبرأ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ، و استنزل الهدى؛ إحیاء العلوم، ج۲، ص۵۳۰.
  3. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۴۸۸-۴۹۱.
  4. عَنْ أُمِّ الدَّرْدَاءِ: قُلْتُ لِكَعْبِ الْأَحْبَارِ: كَيْفَ تَجِدُونَ صِفَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي التَّوْرَاةِ؟ قَالَ: نَجِدُهُ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، اسْمُهُ الْمُتَوَكِّلُ؛ السیرة النبویة لابن کثیر، ج۱، ص۳۲۸؛ البدایة والنهایة، ج۲، ص۳۲۶؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۳۹۴؛ الدر المنثور، ج۳، ص۵۷۶.
  5. «رسول الله (ص): صفتی أحمد المتوکل»؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۸۹، ح۱۰۰۴۶، عن ابن مسعود؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۴۰۱، ح۳۱۸۶۶.
  6. ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم؛ سوره احزاب، آیه:۴۵.
  7. عن عطاء بن یسار: لقیت عبدالله بن عمرو بن العاص، قلت: أخبرنی عن صفة رسول الله (ص) فی التوراة. قال: أجل، والله إنّه لموصوف فی التوراة ببعض صفته فی القرآن: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا و حرزا للامیین، انت عبدی و رسولی، سمیتک المتوکل؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۷۴۷، ح۲۰۱۸؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۵۸۴، ح۶۶۳۳؛ السنن الکبری، ج۷، ص۷۲، ح۱۳۳۰۰؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۲.
  8. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۴۹۱-۴۹۳.
  9. عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ: غَزَوْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ (ص) غَزْوَةً قِبَلَ نَجْدٍ، فَأَدْرَكَنَا رَسُولُ اللهِ (ص) فِي وَادٍ كَثِيرِ الْعِضَاهِ، فَنَزَلَ رَسُولُ اللهِ (ص) تَحْتَ شَجَرَةٍ، فَعَلَّقَ سَيْفَهُ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا قَالَ وَتَفَرَّقَ النَّاسُ فِي الْوَادِي يَسْتَظِلُّونَ بِالشَّجَرِ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّ رَجُلًا أَتَانِي وَأَنَا نَائِمٌ، فَأَخَذَ السَّيْفَ فَاسْتَيْقَظْتُ وَهُوَ قَائِمٌ عَلَى رَأْسِي، فَلَمْ أَشْعُرْ إِلَّا وَالسَّيْفُ صَلْتًا فِي يَدِهِ، فَقَالَ لِي: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قَالَ قُلْتُ: اللهُ، ثُمَّ قَالَ فِي الثَّانِيَةِ: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قَالَ قُلْتُ: اللهُ، قَالَ: فَشَامَ السَّيْفَ فَهَا هُوَ ذَا جَالِسٌ " ثُمَّ لَمْ يَعْرِضْ لَهُ رَسُولُ اللهِ (ص)؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۶، ح۱۳؛ صحیح البخاری، ج۳، ص۱۰۶۵، ح۲۷۵۳؛ السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۲۳۶، ح۸۷۷۲؛ مسند ابن حنبل، ج۵، ص۴۴، ح۱۴۳۴۱، کلّها نحوه؛ الارشاد، ج۱، ص۱۲، نحوه؛ بحار الأنوار، ج۲۱، ص۱۴، ح۱۱.
  10. عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ:: قَاتَلَ رَسُولُ اللهِ (ص) مُحَارِبَ خَصَفَةَ بِنَخْلٍ، فَرَأَوْا مِنَ الْمُسْلِمِينَ غِرَّةً، فَجَاءَ رَجُلٌ مِنْهُمْ يُقَالَ لَهُ: غَوْرَثُ بْنُ الْحَارِثِ، حَتَّى قَامَ عَلَى رَأْسِ رَسُولِ اللهِ (ص) بِالسَّيْفِ، فَقَالَ: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قَالَ: " اللهُ "، فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَأَخَذَهُ رَسُولُ اللهِ (ص) فَقَالَ: " مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ " قَالَ: كُنْ كَخَيْرِ آخِذٍ، قَالَ: " أَتَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ "، قَالَ: لَا، وَلَكِنِّي أُعَاهِدُكَ أَنْ لَا أُقَاتِلَكَ، وَلَا أَكُونَ مَعَ قَوْمٍ يُقَاتِلُونَكَ، فَخَلَّى سَبِيلَهُ، قَالَ: فَذَهَبَ إِلَى أَصْحَابِهِ، قَالَ: قَدْ جِئْتُكُمْ مِنْ عِنْدِ خَيْرِ النَّاسِ؛ مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۵۱، ح۱۴۹۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۱، ح۴۳۲۲، بزیادة «وأنّی رسول الله» بعد «أتشهد أن لا إله إلا الله»؛ صحیح ابن حبان، ج۷، ص۱۳۸، ح۲۸۸۳، و فیه «کن خیراً منّی» بدل «کن کخیر آخذ»؛ مسند أبی یعلی، ج۲، ص۳۱۸، ح۱۷۷۲؛ المنتخب من مسند عبد بن حمید، ص۳۳۰، ح۱۰۹۶، و راجع؛ الکافی، ج۸، ص۱۲۷، ح۹۷.
  11. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۴۹۲-۴۹۵.
  12. «رسول الله (ص): اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَنِي بِكَ مُؤْمِناً وَ أَحْيِنِي لَكَ مُوقِناً وَ اجْعَلْنِي لَكَ مُسْلِماً وَ بِكَ وَاثِقاً وَ لَكَ رَاجِياً وَ عَلَيْكَ مُتَوَكِّلًا وَ إِلَيْكَ مُتَوَسِّلًا»؛ البلد الأمین، ص۴۲۳؛ بحارالأنوار، ج۹۳، ص۲۶۹، ح۱.
  13. عن ام سلمه: إنَّ النَّبِیَّ (ص): إِذَا خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ: بِسْمِ اللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۴۹۰، ح۳۴۲۷؛ السنن الکبری للنسائی، ج۶، ص۲۶، ح۹۹۱۵؛ مسند ابن حنبل، ج۱۰، ص۲۰۱، ح۲۶۶۷۸؛ کنزالعمّال، ج۷، ص۱۴۳، ح۱۸۴۱۸.
  14. «رسول الله (ص): اللَّهُمَّ أجعلني مِمَّن توكل عَلَيْك فكفيته واستهداك فهديته واستنصرك فنصرته»؛ الفردوس، ج۱، ص۴۷۲، ح۱۹۲۴، عن أنس؛ کنز العمال، ج۲، ص۶۹۳، ح۵۱۰۶، نقلاً عن کتاب التوکّل لابن أبی الدنیا.
  15. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۴۹۲-۴۹۳.
  16. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ (ع) مَا اعْتَصَمَ بِي عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ ثُمَّ تَكِيدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَيْنِهِنَّ وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ يَدَيْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ‌»؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۳.
  17. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ يَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۴.
  18. «و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  19. «عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ فَقَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ رَاضِياً تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَأْلُوكَ خَيْراً وَ فَضْلًا وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِيضِ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ ثِقْ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۵.
  20. «و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  21. «اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم» سوره ابراهیم، آیه ۷.
  22. «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
  23. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ أُعْطِيَ ثَلَاثاً لَمْ يُمْنَعْ ثَلَاثاً مَنْ أُعْطِيَ الدُّعَاءَ أُعْطِيَ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ أُعْطِيَ الزِّيَادَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ التَّوَكُّلَ أُعْطِيَ الْكِفَايَةَ ثُمَّ قَالَ أَ تَلَوْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ وَ قَالَ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ قَالَ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۵.
  24. «عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ: كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ (ع) خَرَجَ يَقْتَبِسُ لِأَهْلِهِ نَاراً فَكَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَجَعَ نَبِيّاً وَ خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَإٍ فَأَسْلَمَتْ مَعَ سُلَيْمَانَ (ع) وَ خَرَجَ سَحَرَةُ فِرْعَوْنَ يَطْلُبُونَ الْعِزَّةَ لِفِرْعَوْنَ فَرَجَعُوا مُؤْمِنِينَ‌»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۳۴.
  25. «عَنِ الْبَاقِرِ (ع) قَالَ: إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ (ع) قَالَ يَا رَبِّ رَضِيتُ بِمَا قَضَيْتَ تُمِيتُ الْكَبِيرَ وَ تُبْقِي الطِّفْلَ الصَّغِيرَ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَا مُوسَى أَ مَا تَرْضَانِي لَهُمْ رَازِقاً وَ كَفِيلًا قَالَ بَلَى يَا رَبِّ فَنِعْمَ الْوَكِيلُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الْكَفِيلُ‌»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۳۴.
  26. «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (ع) فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَدُّ التَّوَكُّلِ فَقَالَ لِي أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۳۴.
  27. «پس به زودی آنچه به شما می‌گویم به یاد خواهید آورد و کار خود را به خداوند وا می‌گذارم که خداوند بی‌گمان به (حال) بندگان خویش بیناست» سوره غافر، آیه ۴۴.
  28. «آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگ‌هایی که می‌ورزیدند نگاه داشت» سوره غافر، آیه ۴۵.
  29. «عَنِ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (ع) يَقُولُ الْإِيمَانُ أَرْبَعَةُ أَرْكَانٍ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ قَالَ عَبْدٌ صَالِحٌ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ، فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۳۴.
  30. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ فَإِنَّهُ عَوْنٌ لَكَ عَلَى دِينِكَ وَ اعْقِلْ رَاحِلَتَكَ وَ تَوَكَّلْ‌»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۳۷.
  31. «سَأَلَ النَّبِيُّ (ص) عَنْ جَبْرَئِيلَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۳۸.
  32. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۱.
  33. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) مَنْ وَثِقَ بِاللَّهِ أَرَاهُ السُّرُورَ وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْهِ كَفَاهُ الْأُمُورَ»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۱.
  34. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۱.
  35. «قَالَ الْبَاقِرُ (ع) مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا يُغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا يُهْزَمُ‌»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۱.
  36. «قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) مَا اسْتَغْنَى أَحَدٌ بِاللَّهِ إِلَّا افْتَقَرَ النَّاسُ إِلَيْهِ»؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۵.
  37. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۱۲-۱۱۷.
  38. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۴۷۸.
  39. اعلام الدین، ص۳۰۹؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۶۴، ح۵؛ انوار البهیة، ص۲۶۴؛ نزهة الناظر، ص۱۳۶ ح۹؛ اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۶.
  40. نزهة الناظر، ص۱۳۴، ح۲، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۶۴، ح۴؛ انوار البهیة، ص۲۶۴؛ احقاق الحق، ج۱۹، ص۶۰۰؛ فصول المهمه ابن صباغ، ص۲۷۲؛ کشف الغمة، ج۲، ص۳۶۸.
  41. اعلام الدین، ص۳۰۹؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۲۰۸؛ ج۷۵، ص۳۶۴، ح۵؛ انوار البهیة، ص۲۶۵؛ نزهة الناظر، ص۱۳۴؛ فصول المهمة ابن صباغ، ص۲۷۵؛ احقاق الحق، ج۱۲، ص۴۳۶؛ ج۱۹، ص۶۰۰؛ اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۶.
  42. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص ۳۸۱.