علوم قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث قرآن است. علوم قرآن از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

واژه «علوم قرآن» دو کاربرد دارد:

۱. هر دانش و آگاهی که می‌‏تواند درباره قرآن مطرح شود و مرتبط با قرآن باشد که در اصطلاح آن را «علوم قرآن اضافی» گویند.

علوم قرآن اضافی را چنین تعریف کرده‏اند: «هر علمی که در خدمت قرآن یا مستند به آن باشد». بر این تعریف اشکال کرده‌‏اند که بر این اساس باید علم صرف و نحو و معانی و بیان و بعضی علوم انسانی و تجربی که در فهم قرآن دخالت دارند و می‌‏توانند استفاده شوند، از علوم قرآن به شمار آیند، با اینکه چنین نیست؛ زیرا منشأ این علوم، قرآن نیست و قبل از قرآن مطرح بوده‏‌اند یا بدون ارتباط با قرآن مطرح شده و شکل گرفته‏‌اند.

با توجه به این اشکال، تعریف دیگری مطرح شده است: «علوم قرآن اضافی» علومی ا‏ست که در دامان قرآن و در پی تلاش برای شناخت آن مطرح شده یا مطرح‏شدنی هستند؛ مانند علم ناسخ و منسوخ، اعجاز قرآن، اعراب قرآن، نکات ادبی، بلاغی، اخلاقی، اجتماعی و.... بنابراین، علم فقه تاآنجاکه درباره آیات‏ الاحکام و مستندات قرآنی بحث می‏‌کند، از علوم قرآن (به معنای نخست) به شمار می‏‌آید؛ ولی هرگاه درباره منابع دیگر و مستند به حدیث یا عقل یا اجماع بحث کند، خارج از «علوم قرآن اضافی» است.

۲. مجموعه مباحثی که در طول زمان درباره قرآن و مرتبط با آن شکل گرفته و به آن مباحث، عنوان «علوم قرآن» داده‌‏اند.

در این کاربرد، قلمرو علوم قرآن معین و محدود خواهد بود و در اصطلاح، آن را «علوم قرآن اسمی یا علمی» گویند. «علوم قرآن علمی» دانشی شکل ‏یافته و تدوین ‏شده است که مباحث و فصل‏های مشخصی دارد و در هر فصل آن خصوصیتی از قرآن بررسی شده است؛ بنابر این قلمرو مباحث «علوم قرآن علمی» محدود و معین است و منحصر در همان مباحثی ا‏ست که معمولاً کتاب‌‏های علوم قرآن به آنها پرداخته‌‏اند.

پس - با توجه به دو کاربرد ذکر شده - اگر زرکشی گفته است: علوم قرآن شمارش نمی‏‌شود، منظورش علوم قرآن اضافی بوده است، نه علوم قرآن علمی؛ و اگر سیوطی می‏‌نویسد: علم طب، جدل، هیأت و... از علوم قرآنی است، ممکن است نظرش «علوم قرآن اضافی» باشد، آن هم آن مقدار از این مباحث که مستند به آیات قرآن یا درباره آیات قرآن طرح شده باشند، و نه همه مباحث این علوم.

درباره تاریخ پیدایش واژه «علوم قرآن» آرای مختلفی (قرن هفتم، پنجم، سوم) اظهار شده است، ولی می‏‌توان گفت این واژه را در قرن دوم هجری (زمان خلافت هارون ‏الرشید)، شافعی به کار برده است، آنجا که در جواب رشید چنین می‏‌گوید: «...انّ علوم القرآن کثیره.»...

امّا درباره اینکه سرآغاز شکل‌گیری مباحث قرآنی چه زمانی بوده، می‌‏توان گفت سرآغاز آن، عصر پیامبر و روزگار نزول قرآن است؛ زیرا در این عصر بود که اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و... در قالب روایات بیان می‌‏شد؛ هرچند مکتوب و مدوّن نبود و یک علم شناخته نمی‏‌شد و درباره آن نقد و بررسی صورت نمی‏‌گرفت. در قرن دوم، تألیف‌‏هایی در عرصه تفسیر و مباحث علوم قرآنی نظیر قرائات‏، اعراب قرآن، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و... انجام شد؛ امّا توجه دانشمندان مسلمان به مباحث قرآنی و نیز تنوع این مباحث به مرور زمان باعث شد میان مباحث تفسیری و مباحث علوم قرآنی - باوجود تداخل مباحث آن ‏دو - نوعی مرزبندی انجام شود و علم تفسیر که خود یکی از مباحث علوم قرآنی است، به صورت علمی مستقل ظاهر شود. آغاز این مرزبندی و پدیدآمدن اصطلاح جدید «علوم قرآن» و تدوین کتاب‌‏هایی که دربردارنده مباحث معینی هستند، قرن ششم یا هفتم و پس از آن دانسته‌‏اند که تحت عنوان «علوم قرآن علمی» شناسایی ‏شدنی هستند؛ امّا زرقانی در «مناهل ‏العرفان» به استناد نوشته‌‏ای از علی ‏بن‏ ابراهیم سعید مشهور به حوفی به نام «البرهان فی علوم ‏القرآن» - که صاحب مناهل نسخه‌‏ای از این کتاب را خود مشاهده کرده است - سابقه این کار را به قرن پنجم می‌‏رساند. برخی دیگر بر این باورند که قبل از قرن پنجم، کتبی تحت عنوان علوم قرآن تدوین شده است؛ مانند «الحاوی فی علوم‏ القرآن»، تألیف محمد ‏بن ‏خلف‏ بن ‏مرزبان؛ «الرغیب فی علوم‏ القرآن»، تألیف محمد ‏بن ‏عمر الواقدی؛ «فی علوم ‏القرآن»، تألیف ابوبکر محمّد ‏بن‏ القاسم‏ الانباری؛ «الاستغناء فی علوم‏ القرآن»، تألیف محمد ‏بن ‏علی الادفوی.

هم‏ اکنون، واژه «علوم قرآن» نام علمی مدوّن مربوط به قرآن است و به مجموعه مطالبی گفته می‏‌شود که درباره قرآن کریم بحث می‏‌کند و به‏ گونه‏‌ای در شناخت این کتاب شریف مؤثر است؛ مانند نزول قرآن، مبدأ، کیفیت، مکان و مدت نزول، جمع و کتابت قرآن در عصر پیامبر(ص)، اعجاز و مانند ناپذیری، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، سوگند‏ها، مَثَل‏ها، ترتیب و تناسب سوره‌‏ها، قصه‌‏ها، و....

موضوع این علم به لحاظ مباحث فوق ‏الذکر، قرآن کریم است. از فواید این علم، شناخت بیشتر قرآن، وسیله شناخت بیشتر معارف ارزشمند قرآن، دفاع از حریم کتاب الهی و آمادگی برای تفسیر قرآن است. نقش این علم در علم تفسیر به گونه‌‏ای است که آن را «اصول تفسیر» نیز نامیده‏‌اند.

ذکر واژه علوم در «علوم قرآن» به صیغه جمع، اشاره به این است که این علم خلاصه‏‌ای از علوم متنوع است که مباحث آن ارتباط محکمی با علوم دینی و عربی دارد؛ به‏ طوری که هر بحثی از آن می‏‌تواند در زمره مسائل یکی از این علوم قرار گیرد. از طرف دیگر نیز نشانه این است که هریک از مباحث این علم می‌‏تواند جدای از دیگر مباحث، مورد بحث و نظر قرار گیرد، و به دلیلِ همین استقلال نسبی، در تقدیم و تأخیر مباحث و چینش آنها الزام عقلی و منطقی وجود ندارد؛ بنابراین بسیاری از مؤلفان علوم قرآنی، تنها به یک یا چند مبحث از مباحث علوم قرآن پرداخته‌‏اند؛ بدون اینکه احساس نیازی به انضمام دیگر مباحث شود.

واژه «علوم قرآن» ابتدا به صورت ترکیب اضافی استعمال می‍‌‏شد و مراد از آن مجموعه‏‌ای از معارف مرتبط با قرآن (در ناحیه تصورات و تصدیقات) بود و چون همه علومی که به نوعی در خدمت قرآن یا مستند به آن بودند مد نظر بود، واژه «علوم» به صیغه جمع استعمال می‌‏شد. این علوم شامل علم تفسیر، علم قرائات‏، علم رسم‏ الخط عثمانی، علم اعجاز قرآن، علم اسباب نزول، علم ناسخ و منسوخ، علم اِعراب قرآن، علم غریب قرآن، و علوم دین، لغت و... می‏‌شود.

در زبان فارسی علاوه بر واژه «علوم قرآن» کم و بیش از واژه «علوم قرآنی» نیز برای اشاره به این علم استفاده می‏‌شود. البته استعمال وصفیِ این واژه مانند «مباحث علوم قرآنی» رایج‏‌تر است؛ همچنان‏که استعمال آن در معارفِ برگرفته از قرآن نیز رایج است. واژه «معارف قرآن» و «معارف قرآنی» نیز عمدتاً بر معارف و علوم برگرفته از قرآن اطلاق می‏‌شود.

در «اصطلاح‏نامه علوم قرآن»، رئوس ساختار موضوعی حوزه علوم قرآن بر پایه نیاز به شناخت و درک قرآن در موارد ذیل به ‏این شرح آمده است:

  1. اسامی و صفات قرآن،
  2. اسلوب قرآن،
  3. اعجاز قرآن،
  4. تاریخ قرآن،
  5. ترجمه و مترجمان قرآن،
  6. تفسیر و مفسران،
  7. تقسیمات قرآن،
  8. خصایص قرآن،
  9. دلالت الفاظ قرآن،
  10. فضایل قرآن،
  11. قرائت و تجوید قرآن،
  12. قرائات و قرّاء،
  13. وحی الهی[۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. صبحی صالح؛ مباحث فی علوم ‏القرآن؛ ص۱۰؛ محمد هادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۱، ص۱۵؛ محمد ‏بن‏ بهادر زرکشی؛ البرهان فی علوم ‏القرآن (با حاشیه)؛ ج۱، ص۱۶؛ عبدالرحمان‏ بن ‏ابی ‏بکر سیوطی؛ الاتقان فی علوم ‏القرآن؛ ج۱، ص۲۴-۳۱؛ محمد عبدالعظیم زرقانی؛ مناهل العرفان فی علوم ‏القرآن؛ ج۱، ص۱۴-۴۱؛ جمعی از محققان؛ مجله پژوهش‌‏های قرآنی؛ ش۱، ص۱۵.
  2. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۷۵۱-۷۵۲.