ابوعثمان بن سنه خزاعی
مقدمه
از تیره کعب از خزاعه[۱] که به او کعبی نیز گفتهاند[۲]. نام وی دانسته نیست[۳]. برخی، او را ابوعثمان بن شیبه یا عثمان بن شیبه خواندهاند[۴] که تصحیف است. به گفته ابونعیم[۵] ابن منده از وی یاد و حدیثی در فتح طائف از او نقل کرده است. ما در منابع موجود، این حدیث را نیافتیم. ابن حجر[۶] میگوید: حدیث وی مرسل است و برخی او را در شمار صحابه آوردهاند. ابن عبدالبر[۷] پس از اشاره به اختلاف در صحابی بودن وی، با عبارت "وفيه نظر" در اینکه برخی صحابی بودن وی را رد کردهاند، تردید، و صحابی بودن او را تقویت کرده است؛ در حالی که ابن حجر[۸] صحابی بودن وی را توهم دانسته است. به هر حال بیشتر منابع، وی را در شمار تابعین آوردهاند[۹]. برخی بر تابعی بودن وی تأکید کرده، او را شامی دانستهاند[۱۰]. با عنوان محدث نیز از وی یاد شده است[۱۱] که شاید دلیل بر صحابی نبودنش باشد. از وی حدیثی در مورد نهی از طهارت به وسیله استخوان و سرگین نقل شده و شهرت دارد، اما به جز یکی دو مورد[۱۲] تمام منابع، این روایت را از ابو عثمان از ابن مسعود نقل کردهاند[۱۳]. البته این روایت، از برخی دیگر چون ابوهریره نیز نقل شده است[۱۴].
از وی خبری از ابن مسعود نقل شده که گفت: زمانی که رسول خدا(ص) در مکه بود، شبی به یارانش فرمود: "هر کس میخواهد شاهد کار جنیان باشد، امشب حاضر باشد". کسی جز من حاضر نشد. من همراه رسول خدا(ص) به بالای مکه رفتم و آن حضرت امر فرمود جایی بنشینم و منتظر باشم. ایشان خود رفت و ایستاد و قرآن را گشود و در این هنگام، سیاهی بزرگی بین ما فاصله شد. ابن مسعود پس از نقل حوادث این شب، همان حدیث نهی از استفاده از استخوان و سرگین را نیز نقل کرده است[۱۵]. در برخی منابع، از ابوعثمان بن سنه نقل کردهاند که ابن مسعود در لیلة الجن، همراه رسول خدا(ص) بود و درباره وضو با نبیذ حدیثی نقل کرد[۱۶]. برخی گفتهاند لیلة الجن، شبی بود که جنیان خدمت رسول خدا(ص) رسیده، ایشان را به میان خود بردند تا دین و احکام اسلام را فرا بگیرند[۱۷]. به نظر میرسد لیلة الجن، با همان گزارش پیش گفته یکی باشد. همچنین از وی نقل کردهاند که گفت: هنگامی که مردی شامیان را دشنام داد، امام علی(ع) او را از این کار بازداشت و فرمود: "همه شامیان را دشنام ندهید که برخی از آنان از اولیا و صالح هستند"[۱۸]. از وی حدیثی مُرسل نقل شده است که گفت: رسول خدا(ص) فرمود: "علم با غربت آغاز شد و همچنان که آغاز شد باز خواهد گشت"[۱۹]. وی را در شمار آن عده از شامیانی آوردهاند که از شام به امام علی(ع) پیوستند و آن حضرت آنان را بدون اهل عراق به مجلس حدیث خود میبرد[۲۰]. وی از امام علی(ع) و عبدالله بن مسعود روایت نقل، و ابن شهاب زهری از وی روایت حدیث کرده است[۲۱][۲۲]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حزم، ص۲۳۵.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۵۵.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۰۸.
- ↑ ر.ک: ابن شاهین، ص۹۲؛ ابن حجر، فتح، ج۷، ص۱۳۱.
- ↑ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۱.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۲۵۶.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۴.
- ↑ تقریب، ج۲، ص۴۳۴.
- ↑ ابن سعد، ج۵، ص۱۹۲.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۰۸؛ حاکم، ج۲، ص۵۰۳؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۷۶.
- ↑ فیروز آبادی، ج۴، ص۲۳۷.
- ↑ ر.ک: ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۵.
- ↑ نسائی، ج۱، ص۳۷؛ ابن سلمه، ج۱، ص۱۲۳؛ بیهقی، ج۱، ص۱۱۰؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۷۴.
- ↑ ابن عدی، ج۳، ص۳۳۲.
- ↑ حاکم، ج۲، ص۵۰۴-۵۰۳؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۷۵؛ مزی، ج۳۴، ص۶۷؛ شامی، ج۴، ص۴۳۴.
- ↑ ابن شاهین، ص۹۲.
- ↑ عظیم آبادی، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ ابن عساکر، ج۱، ص۳۳۷.
- ↑ «العلم بدأ غریبا و سیعود کما بدأ»؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۷۵.
- ↑ ابن عساکر، ج۶۷، ص۷۵؛ مزی، ج۳۴، ص۶۷.
- ↑ مزی، ج۳۴، ص۶۷-۶۶.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «ابوعثمان اصبحی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۳۶.