صراط مستقیم
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صراط مستقیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژه شناسی لغوی
- "صراط" در لغت به معنای راه راست و "مستقیم" اسم فاعل استقامت به معنای راست و درست و پایداری میباشد. استفامت طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کردهاند[۱] و نیز واژه مستقیم به راه راستی گفته میشود که هیچ گونه کژی در آن نباشد. بنابراین صراط مستقیم یعنی راه روشـن و راست که همه را در برمیگیرد و دارای روندگان بسیاری است.[۲]
چیستی صراط مستقیم
- صراط مستقیم در آموزههای قرآنی اصطلاحی خاص با معنا و مفهومی ویژه است. این اصطلاح که ترکیبی از دو واژه عربی صراط و مستقیم است بار مفهومی خاصی را با خود به دوش دارد که به عبارتی همه آیات قرآنی تبیینگر همین مفهومی است که قرآن از صراط مستقیم اراده کرده است؛ زیرا خداوند پس از فرمان هبوط به حضرت آدم (ع) (ع) و حوا به آنان گوشزد میکند به سبب ترک اولی ایشان و خوردن از میوه درخت ممنوع میبایست از آن بیرون روند و در زمین تا زمانی خاص مستقر گردند تا این که از سوی خداوند برای ایشان دستور هدایتی فروآید و آنان را با آموزههای دستوری و راهنمایی خاص خود در مسیر قرار دهد و دوباره خود را در مسیر و راه انسانیت قرار دهند که راه خلافت الهی و ولایت بر همه هستی است ازاین روست که همه کتب آسمانی و آیات وحیانی در حکم بیان راهی است که آنان را از جایگاه هبوطی برانگیزاند و راه را از چاه بنمایاند. بنابراین آن چه در آیات کتاب مقدس قرآن و آموزههای وحیانی آن آمده است همانند دیگر کتب آسمانی تبیین کننده و تشریح گر راه مستقیمی است که انسان میبایست آن را طی نماید. از این روست که میتوان گفت اکثر آیات قرآنی تفسیر و تشریح و تبیین کننده اصطلاح قرآنی صراط مستقیم است. باتوجه به این نکته، اگر در تفاسیر روایی در بیان و یا از باب ذکر مصداق و تطبیق و تاویل سخن از این به میان میآید که نحن الصراط المستقیم و یا الصراط هو صراط الولایه و مانند آن در حقیقت بیانگر نمادهای عینی از این واقعیت و حقیقت است که همه قرآن و یا همه اسوههای قرآنی چون پیامبراکرم(ص) و معصومان دیگر (ع) تفسیر صراط مستقیم میباشند. [۳]
صراط، سبیل و طریق
- در قرآن کریم از سه واژۀ صراط، سبیل و طریق استفاده شده است که به نوعی اینها با همدیگر مترادف اما در واقع با هم تفاوت هایی دارند، یکی از تفاوتهای صراط با طریق و سبیل در مفرد بودن و یکتایی در معنای صراط است، برخلاف دو واژۀ دیگر که هر دو جمع بسته میشوند و به راههای مختلف و بسیار اطلاق میشود. در تفاوت دیگر آن به مادی بودن سبیل و معنوی بودن صراط اشاره شده است و نیز گفته شده سبیل برای خیر و شر هر دو به کار رفته، در حالی که صراط فقط برای امور خیر استعمال شده است (البته در قرآن کریم برای جحیم نیز واژۀ صراط استفاده شده است: ﴿﴿مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴾﴾[۴].) تفاوت دیگر اینکه سبیل، متعدد و صراط، واحد است [۵][۶]
- در ترجمه تفسیر المیزان آمده است: "اما صراط، این کلمه در لغت به معنای طریق و سبیل نزدیک به همند، و اما از نظر عرف و اصطلاح قرآن کریم، باید بدانیم که خدای تعالی صراط را به وصف استقامت توصیف کرده، و آنگاه بیان کرده که این صراط مستقیم را کسانی میپیمایند که خدا بر آنان انعام فرموده.[۷] در تفاوت آن دو نیز ذکر شده که "صراط" بر خلاف "سبیل" جمع بسته نمیشود و در قرآن کریم جمع سبیل به "سبل" آمده است. چنان که در فرق صراط با سبیل گفته شده است: خدای تعالی در کلام مجیدش مکرر نام صراط و سبیل را برده و آنها را صراط و سبیلهای خود خوانده، با این تفاوت که بجز یک صراط مستقیم به خود نسبت نداده، ولی سبیلهای چندی را به خود نسبت داده است. پس معلوم میشود که میان خدا و بندگان چند سبیل و یک صراط مستقیم برقرار است، مثلا درباره سبیل فرموده: ﴿﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾﴾[۸][۹] بر خلاف "سبیل" و جمع آن "سبل"، جمع واژه "طریق" در قرآن کریم (الطرق) ذکر نشده است، اما واژه "طریق" به همین معنای راه و گاهی هم مترادف با "صراط" با واژه "مستقیم" یاد شده است، چنان که میفرماید: ﴿﴿قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۱۰]
راه شناخت صراط مستقیم
- برای شناخت راه راست و صراط مستقیم از دو روش میتوان بهره گرفت: نخست این که از کسانی که در این راه هستند و به عنوان سالکان و روندگان آن معرفی شدهاند استفاده کرد و یا این که از ویژگیهایی که خداوند در قرآن برای آن بیان داشته است سود جست. قرآن از هر دو روش نظری و عینی برای بیان راه راست سود جسته است. در این جا نخست ویژگیهای نظری آن بیان و سپس به بیان سالکان و شاخصههای راه یافته گان پرداخته میشود.
راه شناخت نظری
- از مهمترین ویژگیهای راه راست آن است که خداوند خود، آن را راهی بر میشمارد که میبایست انسان در آن مسیر قرار گیرد و به دعوت خداوند لبیک گوید. خداوند در آیه ۱۵۳ سوره انعام و نیز ۷۳ سوره مؤمنون مردمان را دعوت کرده است که در این مسیر قرار گیرند. از نظر قرآن این راهی است که میتواند انسان مستقر در زمین را به جایگاه واقعی و اصلی او به عنوان خلافت الهی بازگرداند و از نعمتهای خاص خداوند برخوردار نماید.[۱۱] کسانی که در این راه قرار میگیرند نه تنها از ضلالت و گمراهی و اغوای ابلیس و شیاطین در امان میمانند[۱۲]بلکه به عنوان اسوهها و الگوهای الهی مطرح و معرفی میشوند. [۱۳] خداوند در آیات ۳۲ تا ۳۶ سوره مریم کسانی را که در مسیر صراط مستقیم حرکت میکنند انسانهای سعادتمند و خوشبختی معرفی میکند که به آرامش و آسایش واقعی رسیدهاند.[۱۴]
- از ویژگیهای انحصاری صراط مستقیم که در آیات ۵۲ و ۵۳ سوره شورا بدان اشاره شده این است که این راه، آدمی را به الله که هدف نهایی است میرساند و از هرگونه دوری باز میدارد. در حقیقت راهی است که میتوان آن را راه صددرصد درست و راست ارزیابی کرد که هر کس در آن قرار گیرد به الله میرساند. از خصوصیات این راه آن است که راهی طبیعی و مطابق با فطرت بشری است و انسانها به طور طبیعی و فطری همان راه را انتخاب میکنند مگر آن که طبیعت و فطرت آنان آسیب دیده باشد و یا تحت وسوسهها و القائات شیطانی و ابلیسی قرار گرفته باشند. راه راست راه خداوند است که در آن هیچ گونه کژی و انحرافی یافت نمیشود و آدمی را به سوی بدیها و زشتیها و نابهنجاریها نمیخواند.[۱۵]
- کسانی که در راه راست قرار میگیرند دارای همه خصوصیات بلند اخلاقی و هنجاری هستند و رفتارها و گفتارهای ایشان براساس و پایه اصول عقلانی و عقلایی و شرعی است و از نابهنجاریها و زشتیها و پلیدیها پرهیز میکنند. از این روست که آنان آینه تمام نمای اخلاق و قانون هستند.[۱۶]
شناخت از روی مصادیق
- قرآن کریم دارای دو مرتبه است؛ مرتبه اول حقیقت آن است و مرتبه دوم ظاهر آیات. ظاهر قرآن همان است که قرائت میشود و معنای ظاهری و سطحی آن درک میشود. اما حقیقت قرآن تنها و تنها برای کسی که تقوا داشته باشد، آشکار است و هرکس علم و تقوایش بیشتر باشد، به مراتب والاتری از حقیقت قرآن دست مییازد. چنانکه مرتبه درک حقیقت قرآن تنها از آن اولیاء و پیامبران و راهیافتگان به مقام وحی است. از امام صادق (ع) روایت است که فرمودند: «نحن الراسخون فی العلم و نحن نعلم تأویله»؛ ما هستیم که راسخین در علم میباشیم و ما هستیم که تأویل قرآن را میدانیم.
- ائمه اطهار(ع) علم به حقایق قرآن دارند و روایات بسیاری وارد شده که قرآن درباره آنها و دشمنانشان و فرائض و سنن نازل شده است، اصبغ بن نباته نقل میکند که شنیدم امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «نزل القرآن أثلاثا: ثلث فینا و فی عدونا و ثلث سنن و امثال و ثلث فرائض و احکام» قرآن بر سه بخش نازل شده است یک بخش از آن درباره ما و درباره دشمن ماست، و یک بخش دیگر در سنّت و مثالهاست، و بخش سوم در واجبات و احکام است.
- منظور امام در این روایت، تأویلات قرآن در خصوص ایشان و اهل بیت (ع) و دشمنان آن حضرت و اهل بیت که در حقیقت دشمنان خداوند و رسول (ص) اویند، میباشد. و این معانی حتما به طریق تأویل و پی بردن به حقایق قرآن به دست میآید. و غالبا این تأویلات از سوی خود اهل بیت وارد شده است.
- یکی از این مباحث که تأویلات آن از سوی اهل بیت (ع) در قالب روایات مختلفی وارد شده، بحث "صراط مستقیم" در قرآن است که به طریق تأویل، حقیقت آن توسط پیامبر و ائمه اطهار به کرات بیان شده است. از جمله از پیامبر اکرم (ص) نقل است که در روز عید غدیر فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»[۱۷]. ای مردم، من صراط الله المستقیم هستم که شما به پیروی از آن امر شدهاید و پس از من، علی صراط مستقیم و سپس ذریه او، امامانی که به حق هدایت میکنند. همچنین از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: «الصراط المستقیم امیرالمؤمنین علی»[۱۸]. و از امام زینالعابدین نیز روایت شده که فرمود: «نحن ابواب اللّه و نحن الصراط المستقیم»
- اما علت این تأویل چیست؟ خدای سبحان در سورۀ انعام، صراط مستقیم را دین قیمی میداند که خود ایستاده و پیروانش را به ایستادگی فرامیخواند: ﴿﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾﴾[۱۹]. و چون برجستهترین روش را ابراهیم خلیل نشان داده، قرآن کریم دین را به روش او نسبت میدهد و چون صراط مستقیم دین الهی است، و پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بیانکننده دین و قرآن ممثل و ناطق هستند، از این رو، صراط مستقیم بر پیامبر اکرم (ص) و امام تطبیق شده است[۲۰]. و همانطور که گفته شد، صراط مستقیم بزرگراه آشکار و نزدیکترین راه به سوی خداوند است و اگر بر امام تطبیق شده، برای آن است که هرکس به دنبال این قرآن ناطق و ممثل حرکت کند، با سلامتی به مقصدش میرسد[۲۱]
معانی صراط مستقیم در تفاسیر قرآن کریم
- در تفاسیر قرآن کریم معانی بسیاری برای واژه صراط و ترکیب وصفی صراط مستقیم ذکر شده است که برای سهولت کار میتوان همه آنها را در سه عنوان زیر دسته بندی میشود:
۱)خدا و کتاب خدا:
در برخی از تفاسیر به توحید، خداوند و طاعت او صراط مستقیم اطلاق شده است؛ به عنوان نمونه در تفسیر لباب التأویل فی معانی التنزیل ذیل آیه ﴿﴿هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴾﴾[۲۲] صراط مستقیم به توحید تعبیر شده است: ... یعنی التوحید» (الخازن، بیتا: ۳۷۷) و در تیسیر التفسیر در تفسیر آیه ﴿﴿وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴾﴾[۲۳]؛ طاعت الهی که آدمی را به طریق مستقیم میرساند، صراط مستقیم خوانده شده است: مرا اطاعت کنید که طاعت و پیروی از من همان است که شما را به راه مستقیم و راست متصل میکند [۲۴] گاهی نیز به قرآن کریم صراط مستقیم اطلاق شده است؛ به عنوان نمونه در تفسیر ابن السلام صراط مستقیم چنین است: "فالصراط: القرآن..." [۲۵]، یا در تفسیر الزحیلی به نقل از امیرالمؤمنین علی (ع) از قرآن کریم به صراط مستقیم و حبل الله تعبیر شده است: روى الترمذی عن علی بن أبی طالب مرفوعا: القرآن: صراط الله المستقیم، و حبل الله المتین [۲۶]
۲)راه حق و دین الهی:
از دین نیز به صراط مستقیم یاد کردهاند: دین صراط مستقیم نامیده شده است[۲۷] که این طریق را طریق معتدل خوانده اند[۲۸] و در بسیاری از تفاسیر منظور از صراط مستقیم، دین اسلام، اسلام، دین قویم و... ذکر گردیده است؛ "وهداه إلى صراط مستقیم؛ إلى ملة الإسلام" [۲۹] یا به شریعت اطلاق شده است: نزدیکترین راه به حق تعالی که موسوم به شریعت است و توجه بدان مقترن به سعادت است، صراط مستقیم است که رد شریعت محمدی بدان توجه داده داشته است [۳۰] در تفسیر المیزان به نقل از امام صادق (ع) در المعانی آمده که صراط مستقیم، طریق معرفت الله است: "و فی المعانی، عن الصادق (ع) قال: هی الطریق إلى معرفة الله...." [۳۱] در تفسیر جلالین نیز زیر تفسیر آیه ﴿﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۳۲] صراط مستقیمی که پروردگار بر آن است، "طریق حق و عدل" ذکر گردیده است: ... أی طریق الحق و العدل [۳۳]
گاهی نیز به ملائمات دین و طریق حق تعالی اطلاق شده است؛ به عنوان نمونه در تفسیر لباب التأویل فی معانی التنزیل ذیل آیه ﴿﴿يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۳۴] جهت کعبه و قبله ابراهیمی صراط مستقیم است که خداوند هر کس را که بخواهد بدان سوی هدایت میفرماید: "و هو قوله: ﴿﴿يَهْدِي مَن يَشَاء﴾﴾ "یعنی من عبادی إلى صراط مستقیم" یعنى إلى جهة الکعبه و هی قبله إبراهیم علیه السلام [۳۵]
در تفسیر نسفی نیز ذیل آیه یاد شده چنین معنایی از صراط مستقیم یاد شده است [۳۶] همچنین در تفسیر الباب التاویل فی معانی التنزیل ذیل آیه ﴿﴿فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۳۷] آمده است که صراط مستقیم "راه روشن حق" است؛ طریق حقی که سرانجام به بهشت ختم میشود: "أی إلى طریق واضح و هو طریق الحق المؤدی إلى الجنة" [۳۸] افزون بر این، در همین تفسیر ذیل آیه ﴿﴿وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۳۹] "سیرت صالحه و دین استوار" همان صراط مستقیم ذکر شده است: "یعنی على سیرة صالحة و دین قویم[۴۰] در تیسیر التفسیر نیز چند معنا برای "صراط ربک" ذکر شده است که عبارتند از طریق خوشنودی خداوند: صراط پروردگارت طریق اوست که او را خوشنود میکند و دین اوست که استوار است و هیچ انحرافی ندارد[۴۱][۴۲] و در تفسیر صراط مستقیم، آن را راه استوار عقاید صحیح و شرایع حقه میداند: صراط مستقیم، راه استوار باورهای درست و دینهای حقه است[۴۳][۴۴]
۳)نبوت و امامت:
در بعضی از تفاسیر نیز به پیامبر اکرم (ص)، ائمه (ع) به طور عموم و امیرالمؤمنین علی (ع) به طور خاص اشاره شده است که اغلب این تفاسیر شیعی هستند؛ به عنوان مثال در مجمع البیان فی التفسیر القرآن ذیل آیه ۵ سوره مبارکه فاتحة الکتاب، پیامبر (ص) و ائمه (ع) جانشین او، صراط مستقیم یاد شده است: "اله النبی (ص) و الأئمه القائمون مقامه[۴۵] در تفسیر نورالثقلین نیز به نقل از کتاب احتجاج طبرسی و در ضمن حدیث خطبه غدیر از قول پیامبر اکرم آمده است که آن حضرت فرمود: من صراط مستقیمی هستم که خداوند به پیروی از آن امر فرموده است. پس از من نیز امام علی (ع) و ائمه و فرزندانی که از صلب او هستند، صراط مستقیم خواهند بود که هادی حق هستند و با او معادل هستند (...)
در تفسیر المیزان نیز به نقل از امام سجاد (ع) در المعانی ذکر شده که آن حضرت جمیع ائمه (ع) را صراط مستقیم معرفی فرموده است: "و فی المعانی، أیضا عن السجاد(ع) قال:.... نحن أبواب الله و نحن الصراط المستقیم"[۴۶] همچنان که در تفسیر نورالثقلین نیز امام جعفر صادق (ع) میفرماید ما ائمه صراط مستقیم الهی هستیم: "و باسناده إلى أبی عبد الله علیه السلام قال: والله نحن الصراط المستقیم"[۴۷]
(...)
آنچه یاد شد، مواردی بود که در تفاسیر گوناگون قرآن کریم درباره مفاهیم صراط مستقیم یافته و ثبت شد. اما یادآوری این سخن از علامه طباطبائی در المیزان نیز ضروری است که میفرمایند: صراط مستقیم راهی است به سوی خدا که هر راه دیگری که خلایق به سوی خدا دارند، شعبهای از آن است و هر طریقی که آدمی را به سوی خدا رهنمایی میکند، بهرهای از صراط مستقیم را داراست... پس صراط مستقیم عبارت میشود از صراطی که در هدایت مردم و رساندنشان به سوی غایت و مقصدشان تخلف نکند، و صد در صد این اثر خود را ببخشد، همچنان که خدای تعالی در آیه شریفه ﴿﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا﴾﴾[۴۸] آن راهی را که هرگز در هدایت رهرو خود تخلف ننموده، و دائما در حال خود باقی است، صراط مستقیم نامیده است[۴۹][۵۰]
ارتباط صراط مستقیم با صراط پل جهنم
- در روایات متعددی از صراط به عنوان پل و یا گذرگاهی که همگان باید از آن عبور کنند و بر روی جهنم کشیده شده است، یاد میشود. اما حقیقت صراط چیست؟
- صراط در دنیا به صورت دین که مجموعهای از اعتقاد، اخلاق، و عمل است، نیز به صورت معصومین (ع) که دین مجسماند، ظهور میکند. نیز در آخرت صراط متناسب باحقایق آن نشئه به صورت پل و یا گذرگاهی ظهور میکند که یک سمت آن موقف قیامت و پایانش بهشت رحمت است.
- پس صراط اخروی تجسم و تبلور همان صراط دنیوی است. و صراط مستقیم در دنیا که پرهیزگاران و مؤمنان آن را برگزیدهاند، تجسم و تجلی اخروی آن این است که آنان را به بهشت میرساند و از طرفی راههای باطل و سبل انحرافی که ستمکاران در این دنیا پیمودهاند، در سرای دیگر تجسم و تبلور اخروی یافته، آنان را داخل دوزخ مینماید.[۵۱]
- در روایات آمده است، راه مردم به بهشت در روز قیامت بسان پلی است که همگان از آن عبور میکنند و نیز در روایات وارد شده است که صراط باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر است که کافران بر آن لغزیده و در دوزخ فرو میافتند.[۵۲]
- قرآن کریم صریحا در این خصوص سخنی به میان نیاورده است، لیکن مفسران آیه: ﴿﴿وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا*ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا﴾﴾[۵۳] را ناظر به مسأله صراط و عبور همگان از این گذرگاه میدانند.
- بنابراین مقصود از آیه فوق این است که همگان از جمله بهشتیان و دوزخیان بر جهنم اشراف پیدا میکنند و بدان نزدیک میشوند.آنگاه نیکوکاران و مؤمنان از آن نجات مییابند و به بهشت میروند، ولیکن دوزخیان از این گذرگاه سقوط میکنند، و دوزخ بدکاران را در خود فرو خواهد برد.
- پس میتوان گفت: صراط در روز قیامت ظهوری است از همین راهی که انسان در دنیا دارد. چون حقیقت دنیا جهنم است و بالجمله جهنم ظهور دنیاست، لذا هرکس قدم به این دنیا نهاده است در جهنم آمده است ﴿﴿وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا﴾﴾[۵۴] در نهایت بعضی مانند برق خاطف از آن عبور میکنند، برخی مانند تندباد و برخی مانند دویدن اسب؛ برخی پیاده، و برخی سینهخیز و عدّهای نیز در جهنم دنیا سقوط میکنند که ظهور آن سقوط در درکات دوزخ است.[۵۵] سعدان بن مسلم گوید: از امام صادق(ع) از صراط سؤال کردم، فرمود: آن باریکتراز مو و تیزتر از شمشیر است. برخی از آن مثل برق عبور میکنند، برخی مانند دویدن اسب، برخی هم مانند راه رفتن اشخاص عادی. افرادی هم چهار دست و پا از آن میگذرند و افرادی آویزان آویزان از آن، که قسمتی از بدن آنها در آتش قرار گرفته و میسوزد و قسمت دیگر بدنشان هم بیرون از آتش قرار گرفته،از صراط عبور میکنند.[۵۶]
- از روایات فوق نتیجه میگیریم: پیروی از صراط مستقیم در این دنیا، پذیرش ولایت و دوستی اهل بیت (ع)، شناخت آنان و اقتدا نمودن به هدایت آنان و... برگه رهایی از دوزخ وآمرزش برخی از گناهان است. و درجات پذیرش ولایت اهل بیت (ع) و دوستی و محبت و شناخت آنان و نیز درجه هدایتپذیری آدمیان در چگونگی گذر آنان از صراط و ثبات قدم آنان در عبور از صراط آسانتر و ثباتقدم بیشتر و لغزش کمتر خواهد بود. و بیشک رویگردانی از صراط مستقیم و دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و عدم شناخت آنان، سبب لغزش گامها بر روی صراط و آویزان شدن بر آن و سرانجام سقوط در آن خواهد شد.[۵۷]
- پس راه بهشت و دوزخ از همین دنیا آغاز میشود و در نهایت به بهشت و دوزخ منتهی میشود و چنین نیست که در قیامت راه دیگری بر جهنم نصب شود، بلکه این صراط صورت باطن صراط مستقیم است و آنکس که در این دنیا صراط مستقیم را برگزید، در سرای دیگر و با تجسم اخروی، او را وارد بهشت میگرداند و آنکه پشت به صراط مستقیم کرد و از طریقی وسطی که کتاب و سنّت آن را ترسیم کرده، به چپ و راست منحرف گردید، در جهان دیگر تجسم اخروی آن را که همان سقوط در درکات است، خواهد چشید[۵۸]
چرا همۀ صراطهای ربانی مستقیم هستند؟
- باید دانست که چون "الله" دارای احدیت اسمی است، دارای احدیت طریقی و احدیت صراط نیز هست و متقابلا سایر "اسماء" یا "ربها" نیز هر کدام دارای صراط مختص به خود هستند؛ لذا همان گونه که "الله" رب الارباب و مجمع بروز همۀ اسما است و در سایر اسما جریان دارد، صراط اسم "الله" نیز شاه راه سایر صراطهاست و در دیگر اسما، جاری است. جامی در این زمینه، بر این باور است که هر طریقی به حسب اسمی از اسماءالله میتواند باشد و هر اسمی مظهری دارد و آن مظهر، تابع و مربوب آن اسم است.[۵۹] این راهی است که سراسر هستی در آن ضرورتا سیر میکنند و همۀ راهها با تمام تعدد، اختلاف و تفاوتی که دارند در آنجا به هم میپیوندند. در حقیقت، این همان راهی است که خطوطش را دست قادر از ازل ترسیم کرده و هیچ گونه تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد و هیچ موجودی را هرچه باشد از آن گریز نیست[۶۰]
- حال باید پاسخی برای این پرسش یافت که آیا میتوان صراطهای متعدد حاصل از تعدد ربها را مستقیم دانست یا نه؟ ابن عربی چنانکه پیشتر آوردیم مینویسد: "فکل ماش فعلی صراط الرب المستقیم" [۶۱] بنابراین، به نظر میرسد که ابن عربی اعتقاد به مستقیم بودن صراط ربها و روندگان راه آنها دارد. در کلام سایر مفسران و عارفان بزرگ نیز که معتقد به مستقیم بودن همۀ این صراطها هستند، دلایلی ذکر شده است که در اینجا به بیان برخی از آنها میپردازیم:
- نواصی بندگان در دست ربهاست: ابن عربی در فتوحات آنجا که از دلیل خود بر مکاشفۀ هود (ع) سخن میگوید، آورده است: "و دلیلی علی کشفه لها قوله: ما من دابه إلا هو آخذ بناصیتها إن ربی علی صراط مستقیم" و "أی بشاره للخلق أعظم من هذه؟ [۶۲] خوارزمی در توضیح بشارت مورد اشارٔە ابن عربی نوشته است: کدام بشارت، خلق را عظیمتر از این تواند بود که نواصی همه به دست رب بود و همه بر صراط مستقیم باشند[۶۳] یعنی، چون ناصیۀ بندگان به دست رب است و رب بر صراط مستقیم است، پس هر روندهای بر صراط مستقیم است. کنایه گرفتن ناصیه، مفید معنی تمام تصرف و قدرت از طرف گیرنده و تمام عجز، ضعف و تسلیم از طرف گرفته شده است[۶۴]؛ [۶۵]؛ [۶۶]
- همه راهها به خدا ختم میشوند: دلیل دوم را از کلام جامی، میتوان چنین بیان کرد، چون همۀ راهها به خداوند بزرگ ختم میشود پس همۀ راهها مستقیم هستند. "کل الطرق، صراط مستقیم، باعتبار انها موصله الیه تعالی استقامه مطلقه"[۶۷] وی در همان جا اشاره میکند که غایت طرق متعدد همۀ آنان، الله است.
- خدا محرک موجودات است: خوارزمی نیز معتقد است که در عالم، کسی که به نفس خود حرکت کند وجود ندارد، بلکه حرکت هر متحرکی، به واسطۀ غیر اوست. پس حرکت هر متحرکی به تبعیت قیومی است که بر صراط مستقیم است [٢٠؛ ص ٣٦٢]. لذا چون، محرک خداوندی است که بر صراط مستقیم است و متحرک، بندهای که خدا محرک اوست، پس، حرکت نیز در مسیری جز صراط مستقیم ربانی نیست.
- خدا منشأ وجودی موجودات است: دلیل دیگری که توجیهی برای مستقیم بودن صراط ربانی موجودات است، هستی یافتن موجودات از وجود حق تعالی است و لذا، هیچ ذرهای بیذات او نمیتواند موجود باشد. چون او دارای صراط مستقیم است، پس هر موجودی، بر صراط مستقیم قرار دارد؛ زیرا که هستی هر موجود از هستی او فیض میگیرد[۶۸]
- صراطهای ربانی مظهر اسم خدا هستند: از آنجا که هر طریقی به حسب اسمی از اسماء الله تواند بود و هر اسمی را مظهری است و آن مظهر تابع و مربوب او، پس، هر صراطی مظهر اسمی از اسماء خداست و آن اسم، رب آن صراطها محسوب میشود و تعیین آن صراط نیز از سوی خداوند متعال است. چنانکه خوارزمی به آن اشاره کرده و میگوید: "هر ربی را صراطی است خاص که از حضرت الهیت از برای او متعین است".[۶۹]؛ پس این صراط معین از سوی خدا، صراطی جز صراط مستقیم نمیتواند باشد.
- ذکر این نکته ضروری است که در قرآن کریم، صراط مستقیم به دو شکل به کار رفته است:
- الصراط المستقیم: که همان صراطی است که مظهر و مجلای اسم "الله" است که یک صراط بیشتر نیست و متکثر نمیشود، و در عالم مظهریت صراط انسان کامل محمدی را شامل است و اختصاص به مظهر تام اسم الله در هر زمان دارد؛ یعنی ذوات مقدسه چهارده معصوم در زمانهای مختلف. براین اساس، در جمع بین شریعت و تأویلات عرفانی، در تأویلی مبتنی بر جری و انطباق از رسول اکرم (ص) نقل شده است: «أنا الصراط المستقیم الذی أمرتکم باتباعه، ثم علی من بعدی، ثم ولدی من صلبه أئمۀ یهدون إلی الحق»[۷۰]؛ «معاشر الناس، أنا الصراط المستقیم الذی أمرکم أن تسألوا الهدی إلیه، ثم علی بعدی»[۷۱] و امام علی (ع) میفرماید: «انا الصراط المستقیم»[۷۲] و امام صادق (ع) میفرماید: «ولله نحن الصراط المستقیم»[۷۳]
- صراط مستقیم: با نشانۀ نکره، که مظهر و مجلای دیگر اسمهای خداوند است به اندازٔە تمام خلایق و نفوس، زیاد میشود.
- بد نیست بدانیم که در سی و چهار موردی که ترکیب صراط مستقیم در قرآن به کار رفته، تنها دو مورد آن با "ال" تعریف همراه بوده و به صورت "الصراط المستقیم" به کار رفته است و در سایر موارد، تنوین و صورت نکره دارد. این اضافه کردن اسم رب به متکلم و نکره ساختن صراط اشاره به آن است، که هر ربی صراطی خاص دارد که از جانب حضرت الهیت برای او متعین شده است [٢٠؛ ص ٣٦١].
- اما صراط مستقیمی که جامع جمیع طرق باشد، مخصوص به اسم الله است، و حضرت محمد (ص) که مظهر این اسم و مختص به سلوک این طریق است. لذا، در سورٔە فاتحه که به ایشان اختصاص دارد، صراط به صورت معرفۀ به عهد یا ماهیت ذکر شده است که: ﴿﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾﴾[۷۴] با این توضیحات روشن میشود که صراط مستقیم وجودی به نیم دایرٔە سیر نزولی موجودات در دایرٔە هستی مربوط میشود که در آن همۀ موجودات بنا بر ظرفیتها و استعدادهای تکوینی خود در صراط مستقیم وجودی حرکت میکنند و مصداق آیۀ: ﴿﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾﴾[۷۵] در این حرکت، تجلی مییابد. با توجه به این که، در این مرحله موجودات در به دست آوردن آنچه دارند، نقشی نداشتهاند هیچ برتری و مزیتی نسبت به هم نخواهند داشت. اما مهمترین بخش هستی و هدف آفرینش، در نیم دایرٔە صعودی و به طور خاص در وجود انسان نهفته است. در این نیم دایره تشریع معنا پیدا میکند[۷۶]
راه دست یابی به راه راست (صراط مستقیم)
- پرسش این است که چگونه میتوان به راه راست دست یافت و در مسیر کمالی آن قرار گرفت؟ میتوان گفت که راه از چاه معلوم و دانسته شده است و راه رسیدن به راه راست و شناخت و در مسیر ک مالی آن قرار گرفتن چیست اما نکاتی هست که میتواند بر شناخت درست از نادرست از آن سود جست. از جمله این که راهی راه راست است که براساس فطرت و طبیعت سالم بشری باشد. از این رو هر امری که برخلاف حکم عقل مستقل و سیره عقلا و خردمندان میباشد و با اصول اخلاقی و هنجاری در تضاد میباشد و در موارد مشکوک برخلاف راه شریعت دانسته شده است میبایست پرهیز کرد و آن را راهی بیرون از راه راست ارزیابی نمود. کسانی که در مسیر کمالی راه راست قرار میگیرند یک گروه از سه گروه به شمار میروند که دو گروه دیگر به طبع از راه راست بیرون هستند. به این معنا هدایت یافته گان کسانی هستند که به آنان نعمتهایی خاص چون عقل و حکمت و رشد داده شده است و حق را از باطل و کارهای درست را از نادرست میشناسند و بر صداقت و راستی هستند و اعمال صالح انجام میدهند به گونهای که این کارها جزو سیره و منش آنان شده است. به نعمتهایی که به آنان داده شده است شکر میگزارند و آن را به درستی و در جای خود مصرف میکنند و شاکر واقعی نعمت میباشند. بنابراین هرگز ازولایت و اطاعت خدا و رسول و معصوم که خلیفه الهی است بیرون نمیروند و نعمت را کفران نمیکنند و مورد غضب الهی قرار نمیگیرند و یا سخن و آرا و انظار خود را بر حکم الهی مقدم نمیدارند که گمراه و ضال شوند و از مسیر کمالی خارج گردند. آنان کسانی هستند که از خداوند میخواهند تا اراده آنان را برای قرار گرفتن در مسیر تقویت کند.[۷۷] اهل اطاعت[۷۸] اعتصام به خدا[۷۹] امداد از خدا[۸۰] در مسیر راهنمایی پیامبران[۸۱] انجام تکالیف الهی[۸۲] حق گرایی[۸۳] شکرگزاری[۸۴] قرآن[۸۵] هجرت[۸۶] و دیگر امور نیک و پسندیده هستند. این همان راهی است که انسان میتواند با قرار گرفتن در آن خود را به خدا برساند و اهل تقرب و کمال مطلق و نوعی ولایت و خلافت گردد.[۸۷]
مصادیق صراط مستقیم
صراط مستقيم و نعمت الهى
صراط مستقيم و شيطان
صراط مستقيم و هدايت
عوامل و اسباب هدايت به صراط مستقيم
نخست: ایمان به خداوند
دوم: ایمان به معاد
سوم: اطاعت از خداوند و رسول و اولی الامر
چهارم: اعتصام و تمسك جستن به حق
پنجم: كسب خشنودى خداوند
ششم: توجه به آيات خداوند
هفتم: عبادت خداوند
هشتم: تسليم در برابر اجراى تكاليف سخت
نهم: شاکر بودن در برابر نعمات خداوند
انواع صراط مستقیم
صراط مستقیم وجودی
صراط مستقیم سلوکی
رابطۀ صراط مستقیم و غضب الهی
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی صراط مستقیم
پانویس
- ↑ مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۱.
- ↑ و به سوی راه دوزخ هدایتشان کنید؛ صافات/۲۳.
- ↑ ر.ک؛ بستانی و کرئی: معنا، ویژگیها و مفاهیم صراط مستقیم در قرآن کریم تفسیر و مفاهیم. شماره ۶۷.
- ↑ قاسمی پرشکوه، سعید و خوانینزاده، محمد حسین؛ صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی صفحه ۲۸ و ۲۹.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۵.
- ↑ سوره عنکبوت آیه ۶۹.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۹.
- ↑ گفتند: ای قوم ما؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانههای کتابهای پیش از آن، که به سوی حق و راه راست هدایت میکند؛ أحقاف /۳۰.
- ↑ حمد آیه ۶
- ↑ حجر آیات ۳۹ و ۴۱
- ↑ حمد آیات ۵ تا ۷ و نیز انعام آیات ۸۷ و ۸۹
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ انعام آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ و هود آیه ۵۶ و آیات دیگر
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن،ج ۲،ص ۲۳۵.
- ↑ معانی الأخبار ۳۲.
- ↑ انعام ۱۶۱.
- ↑ ر.ک: تفسیر تسنیم، ۴۶۷/۱.
- ↑ صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت صفحه ۵۴.
- ↑ آل عمران/۵۰.
- ↑ یس/۶۱.
- ↑ اطیعونی، فإن طاعتی هی التی توصلکم إلى الطریق المستقیمه (الخازن؛ لباب التأویل فی معانی التنزیل، موقع التفاسیر ۱۴۲).
- ↑ تفسیر ابن عبدالسلام. موقع التفاسیر ۵.
- ↑ الزحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعة و المنهج. الطبعة الثانیة. دمشق: دار الفکر المعاصر (۱۴۱۸ق) ج۶: ۵۲.
- ↑ الزحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعة و المنهج. الطبعة الثانیة. دمشق: دار الفکر المعاصر (۱۴۱۸ق) ج۶: ۵۲.
- ↑ الزحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعة و المنهج. الطبعة الثانیة. دمشق: دار الفکر المعاصر (۱۴۱۸ق) ج۶: ۵۶.
- ↑ الزمخشری، بیتا، ۳: ۴۱۰.
- ↑ أقرب الطرق إلى الحق المعرف بالشریعه الذی قرنت السعاده بالتوجه إلیه هو الصراط المستقیم الذی نبه علیه فی الشریعه المحمدیه؛ (فناری، مصباح الأنس. با حواشی و تعلیقات میرزا هاشم اشکوری، امام خمینی و... چاپ اول. تهران: انتشارات مولی ۶۳۱ - ۶۳۰).
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ج ۱: ۳۲.
- ↑ هود ۵۶.
- ↑ المحلی و السیوطی، تفسیر الجلالین. الطبعه الأولى. القاهره: دار الحدیث ۲۹۲.
- ↑ بقره ۱۴۲.
- ↑ الخازن؛ لباب التأویل فی معانی التنزیل، موقع التفاسیر ۱۰۷.
- ↑ ر.ک؛ النسفی، تفسیر نسفی، چاپ سوم. تحقیق دکتر عزیزالله جوینی. تهران: انتشارات سروش. بیتا: ۷۵
- ↑ آل عمران ۱۰۱.
- ↑ الخازن؛ لباب التأویل فی معانی التنزیل، موقع التفاسیر بیتا: ۴۲۷.
- ↑ نحل/۷۴.
- ↑ الخازن؛ لباب التأویل فی معانی التنزیل، موقع التفاسیر بیتا: ۱۹۷.
- ↑ صراط ربک: طریقه الذی ارتضاه، و دینه القیوم المستقیم، الذی لا اعوجاج فیه ولا زیغ.
- ↑ القطان، تیسیر التفسیر. موقع التفاسیر ۷.
- ↑ صراط مستقیم، طریق قویم من عقائد صحیحه و مشرائع حقه.
- ↑ القطان، تیسیر التفسیر. موقع التفاسیر ۱۳۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم. تهران: انتشارات ناصرخسرو ج ۱: ۱۰۴.
- ↑ عروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین. چاپ چهارم. تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی. قم: انتشارات اسماعیلیان.
- ↑ عروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین. چاپ چهارم. تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی. قم: انتشارات اسماعیلیان ۱۴۱۵ق، ج ۱: ۲۲.
- ↑ اما کسانی که به خدا ایمان آوردند و به او متمسک شدند، پس بزودی آنها را در رحمت و فضل خود داخل میگرداند وآنها را بسوی صراط مستقیم هدایت میکند نساء /۱۷۵.
- ↑ موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ج ۱: ۵۲.
- ↑ قاسمی پرشکوه، سعید و خوانینزاده، محمد حسین؛ صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی صفحه ۲۹ تا ۳۳.
- ↑ منشور جاوید ۳۴۸/۹.
- ↑ شرح عقاید صدوق ۴۹.
- ↑ و هیچکس از شما نیست، مگر اینکه در آن وارد میگردد. این امر همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است، مریم ۷۱ و ۷۲.
- ↑ و هیچکس از شما نیست، مگر اینکه در آن وارد میگردد. مریم ۷۱.
- ↑ انوار ملکوت، ۱۴۳/۲ و ۱۴۴.
- ↑ تفسیر قمی،۱۰۵/۱ و ۱۰۶.
- ↑ ر.ک:منشور جاوید ۳۴۹/۹.
- ↑ صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت صفحه ۵۶.
- ↑ نقد النصوص فی شرح الفصوص ص ١٨٤.
- ↑ تفسیر الافصی ص ١۷۱.
- ↑ فصوص الحکم ج ۱ ص ١۶۰.
- ↑ الشجره النعمانیه. شرح: صدرالدین القونـوی، بیـروت، دارالکتـب العلمیه ص ١۱۰.
- ↑ شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ دوم، تهران، انتشارات مولی ص ۳۸۵.
- ↑ شـرح فـصـوص الحـکـم. بـیـروت، دار الکتـب العلمیه ص ۱۳۴.
- ↑ شرح فصوص الحکم. تصحیح: جلیل مسگرنژاد ص ۲۳۴.
- ↑ شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ دوم، تهران، انتشارات مولی ص ۵۰۸.
- ↑ نـقدالنصوص فـی شـرح الفصـوص. مقدمـه و تصـحیح: ویلیام چیتیک ص ۱۸۵.
- ↑ شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ دوم، تهران، انتشارات مولیص ٣٦٠.
- ↑ شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ دوم، تهران، انتشارات مولیص ٣٦۱.
- ↑ تفسیر الاصفی. قم، مرکز النشـر التـابع لمـکتب الاعـلام الاسلامی ج ١، ص ٣٥٣.
- ↑ الیقـین. تحقیـق: انصـاری، قم، مؤسسۀ دار الکتاب، ص ٣٥٥.
- ↑ ینـابیع المـوده لـذوی القربـی. تحقیـق: سیدعلی جمال أشرف الحسینی، دار الأسـوه للطـباعه والنشر ج ٣، ص ٢٠٧.
- ↑ تفسیر نـورالثقلین. تـصحیح: سـیدهاشم رسـولی محلاتی ج ١، ص ٢١.
- ↑ شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ دوم ص ٣٦١.
- ↑ بقره ۱۵۶.
- ↑ تأملی بر صراط مستقیم از منظر ابن عربی و برخی از شارحان نظریههای عرفانی او صفحه ۱۲۸ تا ۱۳۱.
- ↑ تکویر آیه ۲۷و۲۸
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ آل عمران آیه ۱۰۱
- ↑ حمد آیه 5و ۶
- ↑ بقره آیه ۲۱۳
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ نحل آیه ۱۲۰ و ۱۲۱
- ↑ نحل آیه ۱۲۱
- ↑ مائده آیه ۱۵ و ۱۶
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۴.