صراط مستقیم در حدیث
صراط اخروی، تجسم صراط دنیوی
- در روایات متعددی از صراط به عنوان پل و یا گذرگاهی که همگان باید از آن عبور کنند و بر روی جهنم کشیده شده است، یاد میشود. اما حقیقت صراط چیست؟
- صراط در دنیا به صورت دین که مجموعهای از اعتقاد، اخلاق، و عمل است، و یا به صورت معصومین (ع) که دین مجسماند، ظهور میکند. اما در آخرت، صراط متناسب با حقایق آن نشئه به صورت پل و یا گذرگاهی ظهور میکند که یک سمت آن موقف قیامت و پایانش بهشت رحمت است.
- لذا صراط اخروی تجسم و تبلور صراط دنیوی است. صراط مستقیم در دنیا که پرهیزگاران و مؤمنان آن را برگزیدهاند، تجسم و تجلی اخروی آن این است که آنان را به بهشت میرساند و از طرفی راههای باطل و سبل انحرافی که ستمکاران در این دنیا پیمودهاند، در سرای دیگر تجسم و تبلور اخروی یافته، آنان را داخل دوزخ مینماید.[۱]
- در روایات آمده است، راه مردم به بهشت در روز قیامت بسان پلی است که همگان از آن عبور میکنند و نیز در روایات وارد شده است که صراط باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر است که کافران بر آن لغزیده و در دوزخ فرو میافتند.[۲]
- قرآن کریم صریحا در این خصوص سخنی به میان نیاورده است، لکن مفسران آیه: ﴿وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا﴾[۳] را ناظر به مسأله صراط و عبور همگان از این گذرگاه میدانند.
- بنابراین مقصود از آیه فوق این است که همگان از جمله بهشتیان و دوزخیان بر جهنم اشراف پیدا میکنند و بدان نزدیک میشوند. آنگاه نیکوکاران و مؤمنان از آن نجات مییابند و به بهشت میروند، لکن دوزخیان از این گذرگاه سقوط میکنند، و دوزخ، بدکاران را در خود فرو خواهد برد.
- در نتیجه: صراط در روز قیامت ظهوری است از همین راهی که انسان در دنیا دارد. چون حقیقت دنیا جهنم است و هرکس قدم به این دنیا نهاده در جهنم آمده است ﴿وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا﴾[۴]. سعدان بن مسلم گوید: از امام صادق (ع) از صراط سؤال کردم، فرمود: آن باریکتراز مو و تیزتر از شمشیر است. برخی از آن مثل برق عبور میکنند، برخی مانند دویدن اسب، برخی هم مانند راه رفتن اشخاص عادی. افرادی هم چهار دست و پا از آن میگذرند و افرادی آویزان آویزان از آن، که قسمتی از بدن آنها در آتش قرار گرفته و میسوزد و قسمت دیگر بدنشان هم بیرون از آتش قرار گرفته، از صراط عبور میکنند.[۵]
- از روایات فوق نتیجه میگیریم:پیروی از صراط مستقیم در این دنیا، پذیرش ولایت و دوستی اهل بیت (ع)، شناخت آنان و اقتدا نمودن به هدایت آنان و... برگه رهایی از دوزخ وآمرزش برخی از گناهان است. و درجات پذیرش ولایت اهل بیت (ع) و دوستی و محبت و شناخت آنان و نیز درجه هدایتپذیری آدمیان در چگونگی گذر آنان از صراط و ثبات قدم آنان در عبور از صراط آسانتر و ثباتقدم بیشتر و لغزش کمتر خواهد بود. و بیشک رویگردانی از صراط مستقیم و دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و عدم شناخت آنان، سبب لغزش گامها بر روی صراط و آویزان شدن بر آن و سرانجام سقوط در آن خواهد شد.[۶]
صراط مستقیم در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل
مدارک عامه
حاکم حسکانی در تفسیر خود، با مدارک متعدد، صراط مستقیم در آیه شریفه را با توجه به احادیثی که از پیامبر (ص) نقل میکند، به اهل بیت (ع) برمیگرداند:
- «عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) يَا عَلِيُّ أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ».
- «عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ:عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءَ [هُ] حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ- وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي- مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ ﴿هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۷]».
- «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ سَرَّهُ [مَنْ أَرَادَ] أَنْ يَجُوزَ عَلَى الصِّرَاطِ كَالرِّيحِ الْعَاصِفِ- وَ يَلِجَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَلْيَتَوَلَّ وَلِيِّي وَ وَصِيِّي- وَ صَاحِبِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أَهْلِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ، وَ مَنْ سَرَّهُ [وَ مَنْ أَرَادَ] أَنْ يَلِجَ النَّارَ فَلْيَتْرُكْ وَلَايَتَهُ فَوَ عِزَّةِ رَبِّي وَ جَلَالِهِ إِنَّهُ لَبَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ، وَ إِنَّهُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ- وَ إِنَّهُ الَّذِي يَسْأَلُ اللَّهُ عَنْ وَلَايَتِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». توضیح: تصریح به اینکه هرکس ولایت علی (ع) را نداشته باشد اهل جهنم است، بیانگر همان اصل قرآنی است که طی آیات قبل به آن اشاره شد؛ اینکه مسئله ولایت جدای از توحید نیست و اعتقاد به رسالت، منهای وصایت اوصیاء نبی اکرم (ص)، در نهایت به انکار اصل دین باز میگردد و لذا هرکس فاقد ولایت باشد، در نهایت با کفّار در جهنم محشور میگردد.
- «عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ الْجُعْفِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَقُلْتُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ فَإِنْ أَذِنْتَ لِي أَنْ أَسْأَلَكَ سَأَلْتُكَ فَقَالَ سَلْنِي عَمَّا شِئْتَ قَالَ قُلْتُ أَسْأَلُكَ عَنِ الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ مَا قَوْلُ اللَّهِ [عَزَّ وَ جَلَّ] فِي كِتَابِهِ قالَ ﴿هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ﴾[۸] قَالَ صِرَاطُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَقُلْتُ صِرَاطُ عَلِيٍّ فَقَالَ صِرَاطُ عَلِيِّ [بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع)]». توضیح: تکرار راوی و تأکید امام (ع)، بیانگر غرابت این مسئله برای توده مردم در آن روزگار از یکسو و اهتمام امام باقر (ع) برای تبیین آن به عنوان یکی از اصول اعتقادی از سوی دیگر بوده است. نکته دوم آنکه خداوند در آیه شریفه، صراط مخلَصین را راهی معرفی مینماید که مستقیم و بدون نگرانی به توحید ختم میشود؛ در نتیجه، اقتدا به امامت امام معصوم، عین قرارگرفتن در ولایت الهی است که سالک را بدون خطر به سرمنزل مقصود میرساند.
- «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ فَارِسٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بُكَيْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: الصِّرَاطُ الَّذِي قَالَ إِبْلِيسُ: ﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۹] فَهُوَ عَلِيٌّ»[۱۰].
توضیح: از سیاق آیه روشن میشود که همه اهتمام شیطان، گرفتن روح دین - یعنی ولایت - از مسلمانان است؛ زیرا او محور اغوای خود را صراط مستقیم ولایت قرار داده است.
مدارک شیعه
در تفاسیر شیعه، صراط مستقیم به معانی دین اسلام، قرآن و اهل بیت (ع) معنا شده و چنان که گذشت، هیچیک از این سه از یکدیگر جدا نیست. از آنجا که توده مردم معمولاً به دو معنای اول توجه دارند و به سومی کمتر میپردازند، در روایات، بیشتر بر معنای ولایت تأکید نمودهاند.
- «عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ حَدَّثَنِي ثَابِتٌ الثُّمَالِيُّ عَنْ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ حُجَّتِهِ حِجَابٌ فَلَا لِلَّهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرٌ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ نَحْنُ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِهِ وَ نَحْنُ أَرْكَانُ تَوْحِيدِهِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّهِ»[۱۱]. توضیح: ابتدای بیان امام سجاد (ع) اشاره به مقام اسم ولی الله در نظام چینشی اسماء الهی دارد و اینکه این نام اقرب و اشرف اسماء الهی است؛ به گونهای که میان او و خداوند حائل و فاصلی جز خودشان وجود ندارد. این بیان دقیقاً منطبق با معنای واژه ولی در لغت است. بر این اساس، هر نوع ارتباطی با پروردگار، بدواً و ختماً بنابر قواعد عقلی، از باب ولایت انجام میگیرد. در ادامه، حضرت به گوشهای از مناقب خود براساس این قاعده اشاره مینمایند.
- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ﴾[۱۲] قَالَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (ع) ﴿الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) لَمْ يَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا»[۱۳].
- «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ وَ صَفْوَتُهُ وَ نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ مَوَارِيثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ نَحْنُ حُجَجُهُ وَ نَحْنُ أَرْكَانُ الْإِيمَانِ وَ نَحْنُ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِنَا يَفْتَحُ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ مَصَابِيحُ الدُّجَى وَ نَحْنُ مَنَارُ الْهُدَى وَ نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ الْعَلَمُ الْمَرْفُوعُ لِلْخَلْقِ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنَّا غَرِقَ وَ نَحْنُ الْقَادَةُ الْغُرُّ الْمُحَجَّلُونَ وَ نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الْمِنْهَاجُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ نَحْنُ مَوَاضِعُ الرِّسَالَةِ...»[۱۴].
نتیجه آنکه: مقام ولایت در معنای بلندی که قرآن ارائه میدهد، دارای لوازم و آثار متعددی است که در هر یک از آیات ولایی که در طی مباحث این کتاب ارائه میگردد، سعی شده تا به یک یا چند جلوه آن اشاره شود. بر اساس آیه «صراط المستقیم»، مقام ولایت الهی مظهر صراط مستقیم پروردگار در دنیا و آخرت است.[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ منشور جاوید ۳۴۸/۹.
- ↑ شرح عقاید صدوق ۴۹.
- ↑ «و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجامپذیر سپس کسانی را که پرهیزگاری ورزیدهاند رهایی میبخشیم و ستمگران را در آن درافتاده به زانو وا مینهیم» سوره مریم، آیه ۷۱-۷۲.
- ↑ «و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجامپذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.
- ↑ تفسیر قمی، ۱۰۵/۱ و ۱۰۶.
- ↑ ر. ک:منشور جاوید ۳۴۹/۹.
- ↑ «به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
- ↑ «فرمود: این راهی است راست، بر عهده من» سوره حجر، آیه ۴۱.
- ↑ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.
- ↑ همه روایات از شواهد التنزیل لقواعد التفضیل (ط. التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، ۱۴۱۱ ﻫ.ق)، ج۱، ص۷۹.
- ↑ معانی الاخبار (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ ﻫ.ق)، ص۳۷.
- ↑ «راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ تفسیر نور الثقلین (ط. اسماعیلیان، ۱۴۱۵ ﻫ.ق). ج۱، ص۲۴.
- ↑ إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی) (ط. الشریف الرضی، ۱۴۱۲ ﻫ.ق)، ج۲، ص۴۱۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۵۲۷.