وصی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وصی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

وصی به معنای کسی که حق حفظ و تصرف در چیزی به او داده می‌شود وصی از لقب‌های حضرت علی(ع) است و پیامبر بارها او را به عنوان وصی خویش معرفی کرده است. چه در اوایل بعثت و ماجرای اطعام قریش و حدیث یوم الدار و چه در واپسین روزهای عمر خویش[۱]. تعبیر هذا أخی و وارثی و وصیی از آن جمله است[۲].


مقدمه

  • وصایت در اسلام همان خلافت و جانسینی پیامبر است که امام علی و ائمه دیگر هم این سمت را داشته‌اند و از حضرت علی در روایات به عنوان سیّد الأوصیاء، سید‌الوصیین، وصی النبی و ... یاد شده است ان الفضل الأوصیاء وصی محمد[۳] اطلاق این لقب برای آن حضرت چنان شهرت داشته که گاهی به تنهایی بکار می‌رفته و با گفتن وصی ذهن‌ها به آن امام متوجه می‌شده است. خود علی در شورای انتخابات خلیفه به آنان فرمود شمارا به خدا قسم آیا برای پیامبر خدا جز من وصی می‌شناسید؟ گفتند نه[۴]. در اشعار و گفته‌های دیگران هم از آن حضرت با همین لقب بسیار یاد شده است[۵]. وصیّت و وصایت و وصیّ، بار اعتقادی و ولایی دارد و تعدادی از محقّقان در موضوع امامت، به نگارش کتاب‌هایی در اثبات وصیّ بودن علی(ع) نوشته‌اند که به معنای اثبات امامت بلافصل اوست[۶]. مقام وصایت، ضرورت اطاعت از وصیّ را هم همراه دارد. به فرمودۀ امام صادق(ع): اشرک بین الأوصیاء و الرّسل فی الطّاعة[۷][۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحارالأنوار، ج ۳۸ ص ۱ تا ۲۶
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۵۹۳.
  3. کافی، ج ۱ ص ۴۵۰
  4. بحارالأنوار، ج ۳۸ ص ۱
  5. به مواردی از اشعار شاعران در کتاب «امامت» حسن‌زاده آملی ص ۱۴۶ به بعد و «موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب» ج ۲ ص ۱۲۱ مراجعه کنید
  6. مثل «اثبات الوصية» مسعودی، «اثبات الوصيّه» هشام بن حکم، «اثبات الوصيّة» علامه حلّی و...
  7. «وصیا و پیامبران در اطاعت، مشترک قرار داده شده‌اند.»اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۶
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۵۹۳.