اثبات عصمت امام در عرفان اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط فرقانی (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عصمت در لغت گاه به معنای حفظ و نگهداری و گاه به معنای مانع شدن آمده است. هر چند معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است. ادله قرآنی و روایی فراوانی جهت اثبات عصمت وجود دارد که متکلمان بدانها استناد کرده‌اند. از منظر عرفای اسلامی امامان معصوم که در حقیقت همان انسان‌های کامل هستند از آنجا که مظهر اسماء و صفات خداوند هستند، پس خلیفه او و دارای عصمت مطلقه نیز می‌باشند.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن [۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴][۵].

اثبات عصمت در عرفان اسلامی

برهان مظهریت اسماء الله بودن انسان کامل

عارفان مسلمان معتقدند: انسان کامل چون مظهر اسماء و صفات خداوند است خلیفه او و دارای عصمت مطلقه است، زیرا خلافت الهی به معنای مظهریت اسماء و صفات است وگرنه خلافت به مفهوم جانشینی درباره خداوند معنی ندارد، بنابراین حدّ وسطِ برهان عصمت مسئله خلافت الهی انسان کامل است و به دلیل اینکه انسان کامل مظهر اسم علیم است اساساً زمینه سهو و نسیان و لغزش و خطا و جهل برای او وجود ندارد، چه اینکه اگر خدای سبحان فرمود: ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا[۶]. از این معلوم می‌شود که همه پیامبران به خصوص خاتم انبیاء دارای مقام عصمت است تا با إحاطه بر جزئیات اموری که در جهان امکان می‌گذرد شهادت بدهد و این در صورتی امکان‌پذیر است که سهو و نسیان در آنها راه نداشته و دارای مقام عصمت باشند[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۴.
  6. «پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.
  7. مبدأ و معاد، مقاله ۹، ص۲۶۷؛ سیره رسول اکرم (ص)، ص۲۸؛ وحی و نبوت در قرآن، ص۲۳۶.
  8. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۲۶۰.