انس بن حارث کاهلی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

انس فرزند «حارث بن شبیة بن کاهل» (حرث یا حرت)، از اصحاب رسول خدا (ص)، امیرمؤمنان (ع) و امام حسین (ع) و از شهدای کربلاست[۱]. او به تیره بنوکاهل از قبیله بنو اسد بن خزیمه از معد نسب می‌برد[۲]. پدر او حارث، از صحابه و در شمار اصحاب صفه بود[۳]. نام انس و نام پدرش در مأخذ به چند صورت آمده است. صحابه‌نگاران به نام دقیق وی در مدخل أنس بن حارث کاهلی تصریح کرده‌اند[۴]. همچنین از آن جمله است «انس بن حارث»، «حرث» و «حرت» کاهلی[۵]، انس بن کاهل اسدی[۶]، مالک بن اَنس کاهلی[۷]، انس بن مالک[۸] و انس بن هزله[۹] به یقین در این مجموعه، تصحیفاتی با حذف و اضافه و قلب صورت گرفته است.

نام وی در زیارت ناحیه مقدسه، انس بن کاهل اسدی آمده است[۱۰]. مرحوم خویی می‌گوید: انس بن کاهل، همان انس بن حارث است؛ از این رو، انس بن حارث را با لقب مستقل «کاهلی اسدی» نام می‌برد و می‌گوید: انس بن کاهل، در واقع منسوب به عشیره و تیره است، نه منسوب به پدر [۱۱].

برخی انس بن حارث کاهلی را با مالک بن انس کاهلی اشتباه گرفته[۱۲] و برای هر دو ایشان با اختلاف اندکی، رجزی مشابه روایت کرده‌اند[۱۳] با اینکه این دو یکی هستند. صدوق[۱۴] در ضمن یاد از شهدای کربلا گوید: مالک بن انس کاهلی به میدان رفت، رجزی خواند، آنگاه هجده نفر را کشت، سپس شهید شد. دیگران، مانند فتال نیشابوری[۱۵]، ابن‌شهرآشوب[۱۶]، مجلسی[۱۷]، خویی[۱۸] و بحرانی[۱۹] همان گزارش صدوق را آورده‌اند. به نظر می‌رسد سید محسن امین[۲۰] گرچه از برخی از این منابع استفاده کرده است ولی به اشتباه أنس بن مالک نوشته است.

برخی گویند: او همان انس بن هزله است[۲۱] و ابن اثیر در شرح حال أنس بن هزله، از درستی این همانی اظهار بی‌اطلاعی کرده، اما در عین حال با استناد به قول ابواحمد عسکری که این دو را یکی دانسته است، گوید: ابواحمد دانشمند فاضلی است و اگر او این رأی را درست نمی‌دانست، آن را نمی‌پذیرفت. شاهد دیگر ابن اثیر این است که در شرح حال هر دو گفته‌اند آنان در کربلا شهید شدند. ابن اثیر گرچه این نظر را تلویحاً پذیرفته است، اما بدون اظهار نظر صریح با گفتن "والله أعلم"؛ از کنار آن می‌گذرد[۲۲].

عجلی[۲۳] با معرفی وی به عنوان ثقه، در نسب وی به خطا رفته است و می‌گوید: "أنس بن الحارث بن لقیط النخعی کوفی ثقة"؛ درحالی که جد او نبیة بن کاهل است[۲۴].

در مورد صحابی بودن وی اختلاف اندکی وجود دارد. مشهور چنان است که او از اصحاب رسول خدا (ص) بود. ابن حجر در مورد صحابی بودن انس گوید: ذهبی[۲۵] وی را صحابی ندانسته و حدیثش را مرسل می‌داند و سخنان مزّی را مبنی بر صحابی بودن وی، موهوم می‌پندارد. ابن حجر[۲۶] در پاسخ وی می‌گوید: چگونه حدیث وی را مرسل می‌شمرند، در حالی که با لفظ "سمعت" همراه است. چنان که سند آن در کتاب بخاری[۲۷] آمده و بر نقل شفاهی و مستقیم دلالت دارد. او می‌افزاید: بغوی، ابن سکن، ابن شاهین، دغولی، ابن زبر، باوردی، ابن منده، ابو نعیم و دیگران، وی را از اصحاب رسول خدا (ص) برشمرده‌اند. طوسی[۲۸] و ابن اثیر[۲۹] نیز بر این باورند. ابن حبان[۳۰] وی را در شمار ثقات تابعین نام می‌برد. ابن حجر، ابونعیم را از معتقدان به صحابی بودن انس می‌داند، ولی در کتاب ابونعیم [۳۱] انس از تابعین شمرده شده است.

وی از صحابیانی است که در کوفه اقامت گزید[۳۲]. او در قیام امام حسین (ع) با روایت حدیثی که خود از رسول خدا (ص) شنیده بود، به کربلا آمد و در رکاب امام به شهادت رسید. اشعث بن سلیم از پدرش از انس روایت کرد و او از رسول خدا (ص) شنید که فرمود: «همانا این فرزندم، حسین، در سرزمینی از عراق کشته می‌شود. پس هر که او را درک کرد، باید یاری‌اش کند» [۳۳]. از بغوی دو نکته نقل شده است: یکم آنکه برای انس جز این روایت، روایتی نمی‌شناسم[۳۴] و دوم آنکه، هیچ کس جز او این روایت را نقل نکرده است[۳۵].

به یقین نکته دوم که در گزارش ابن کثیر آمده، خطاست؛ زیرا شبیه این روایت را با اختلاف اندکی در عبارات، اشخاص دیگری چون عایشه، زینب بنت جحش، ام الفضل بنت حارث، ابوامامه باهلی و دیگران نقل کرده‌اند[۳۶]. همچنین این روایت را از انس از پدرش حارث که او آن را از پیامبر شنیده بود، نقل نموده‌اند [۳۷]. ابن سکن در یک جا گوید: این روایت تنها همان طریق یاد شده در بالا را دارد و برای انس جز این روایتی شناخته نیست[۳۸] و همو در جایی دیگر گوید: "في حديثه نظر"[۳۹]. مغلطای[۴۰] به نقل از تاریخ القراب این حدیث را نامعروف می‌داند.

ابن سعد به نقل از عربان بن هیثم آورده است که گفت: پدرم هیثم صحرانشین و همواره در کوچ و رحیل در بادیه بود. او نزدیک کربلا رحل اقامت گستراند و جز بنی اسد کسی در آن مکان نبود. پدرم به مردی از ایشان گفت: چرا در اینجا مقیم شده‌اید؟ گفت: باخبر شدم که حسین در این مکان کشته خواهد شد. پس اینجا آمدم و انتظار می‌کشم که یاری‌اش کنم و با او کشته شوم. پس از حادثه کربلا، پدرم گفت: برویم ببینیم آیا آن مرد اسدی در میان کشته‌هاست یا نه. به معرکه رفتیم و آن اسدی را کشته یافتیم[۴۱]

همه منابع، انس بن حارث را از شهدای کربلا دانسته‌اند[۴۲]. او در روز عاشورا از امام اجازه رزم و جهاد خواست و با آنکه مرد کهنسالی بود، با عمامه‌اش کمر خویش را محکم کرد و با پارچه‌ای ابروهای بلندش را از مقابل چشم‌ها به پیشانی بست. امام حسین وی را که چنین دید، با چشمی گریان فرمود: ««شَكَرَ اللَّهُ لَكَ، و سَعْيُكَ يَا شَيْخ»[۴۳]؛ او چنین رجز خواند:

قَدْ عَلِمَتْ كاهِلُها وَدُودَاوَالخِنْدِفِيُّونَ وَقَيْسُ عَيلانَ
بِأَنَّ قَومِي قُصَمُ الأقرانِيا قَومِ كونوا كأُسُودِ الجَانِ
آلُ عَليٍّ شيعةُ الرَّحمنِوَآلُ حَرْبٍ شيعةُ الشَّيطان
تیره‌ه‌ای کاهل، دودان و نیز قبیله‌های خندف و قیس عیلان می‌دانند که قوم من در نبرد، آفت جان دلیران دشمن‌اند و همانا من سرور شجاعان قومم هستم. آل علی شیعیان و پیروان خدای رحمان و آل حرب پیرو شیطان‌اند. این رجز را تا چهار بیت نیز آورده‌اند[۴۴].

از تعابیری که در این رجز به کار رفته، می‌‌توان دریافت که او به دلیل صحابی بودن و کهنسالی‌اش، باید از جایگاه والایی میان کوفی‌ها، به ویژه برخی از قبایلی که نام برده، برخوردار باشد.

براساس گزارش صدوق، او به میدان رفت و هجده یا چهارده تن[۴۵] از سپاهیان عمر بن سعد را به هلاکت رساند و خود به شهادت رسید[۴۶]. کمیت بن زید اسدی در مدح وی و حبیب بن مظاهر که هر دو، هم عشیرة کمیت بودند، چنین سرود:

سِوی عُصبَهُ فیهِم حَبیبُ‌ مَعفَّرُ‌قَضی نحبَهُ‌ وَالکاهِلیُ‌ مَرمَّلُ‌
گروهی که در آن حبیب در خاک و خون غلتان بود و به سرای باقی شتافت و کاهلی در خون غوطه ور بود.[۴۷]

منابع

پانویس

  1. طوسی، ص۲۱ و ۹۹.
  2. ابن اثیر، ج۱، ص۲۸۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۷۰ و ۲۷۱.
  3. ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۹.
  4. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۲۸۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۷۰ و ۲۷۱؛ ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۴.
  5. اردبیلی، ج۱، ص۱۰۹.
  6. مجلسی، ج۱۰۱، ص۲۷۲.
  7. صدوق، ص۲۲۵.
  8. امین، ج۳، ص۵۰۰.
  9. ابن اثیر، ج۱، ص۲۲۸.
  10. مجلسی، ج۱۰۱، ص۲۷۲۱۰۱، کتاب المزار، باب ۱۹؛ و نیز سید بن طاووس، ج۳، ص۳۴۶.
  11. خویی، ج۳، ص۲۳۲.
  12. ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۲.
  13. خوارزمی، ج۲، ص۲۱ و ۲۲.
  14. صدوق، ص۲۲۵.
  15. نیشابوری، ص۱۷۸.
  16. ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۲۵۱.
  17. ج۴۵، ص۲۵.
  18. خویی، ج۱۵، ص۱۹۶.
  19. بحرانی، ص۲۶۸.
  20. سید محسن امین، ج۳، ص۵۰۰.
  21. ابن اثیر، ج۱، ص۲۲۸.
  22. ابن اثیر، ص۳۰.
  23. عجلی، ج۱، ص۲۳۶.
  24. ر. ک: عجلی، ج۱، ص۱۷.
  25. ذهبی، ج۱، ص۳۰.
  26. ابن حجر، ج۱، ص۲۷۱.
  27. بخاری، ج۲، ص۳۰.
  28. طوسی، ص۲۱.
  29. ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۲.
  30. ابن حبان، ج۴، ص۴۹.
  31. ابونعیم، ج۱، ص۲۴۳.
  32. ابن اثیر، ج۱، ص۲۸۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۹.
  33. « إِنَّ اِبْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ اَلْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ »؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۲۸۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۷۰ و ۲۷۱؛ ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۴؛ سیوطی، ج۲، ص۱۲۵.
  34. ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۲۴.
  35. ابن حجر، ج۱، ص۲۷۰؛ ابن کثیر، ج۸، ص۲۱۷.
  36. مزی، ج۶، ص۴۰۹ و ۴۱۰.
  37. ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۹.
  38. متقی هندی، ج۱۲، ص۱۲۶.
  39. ابن حجر، ج۱، ص۲۷۰.
  40. مغلطای، ج۱، ص۹۲.
  41. ابن سعد، ترجمة الامام الحسین لان من ابن سعد الطبقات الکبری، ص۵۰.
  42. بخاری، ج۲، ص۳۰؛ طوسی، ص۲۹ و ۹۹؛ علامه حلی، ص۷۵؛ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن حبان، ج۴، ص۴۹.
  43. المقرم، ص۲۵۳.
  44. ابن اعثم، ج۵، ص۱۹۶؛ صدوق، ص۲۲۵؛ ابن نما، ص۴۷، با اندکی اختلاف؛ ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۲؛ خویی، ج۱۵، ص۱۶۶.
  45. ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۵۱.
  46. صدوق، ص۲۲۵.
  47. حیدری آقایی، محمود، مقاله «انس بن حارث بن نبیه کاهلی اسدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۳۴-۱۳۵.