بیت المال در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

تعبیرات امام علی(ع) درباره بیت المال

امیرالمؤمنین(ع) با توجه به مورد مصرف منابع مالی در اسلام و اختیاراتی که برای حاکم در مصرف درست آن وجود دارد و ارتباط آن با شرع و بیشترین مورد درآمد آن دربارۀ بیت المال، تعبیرات گوناگونی دارند.

بیت المال مسلمین

امام علی(ع) آن گاه که درباره حمله طلحه و زبیر به بیت المال بصره سخن می‌گوید و بخشی از جنایات آنان را در کشتن محافظان بیت المال بیان می‌نماید از تعبیر بیت المال مسلمین استفاده می‌کند: «پس بر استاندارم در بصره و نگهبانان بیت المال مسلمین و دیگر مردم از ساکنان بصره یورش بردند؛ گروهی را با شکنجه کشتند و گروهی را با مکر و حیله»[۱].

در خطبه‌ای دیگر در همین مورد از تعبیر «خانه مسلمین» استفاده کرده گویا حمله به بیت المال به منزله حمله به خانه مسلمانان است؛ زیرا مال، باعث قوام جامعه اسلامی است: «پس یورش بردند بر استاندارم و نگهبانانخانه مسلمانان که در اختیار من بود...»[۲]. در مواردی به جای بیت المال مسلمین از عبارت «مال مسلمانان» استفاده شده است.

در نامه ۴۱ نهج البلاغه که آن را به عبدالله بن عباس، پس از بردن اموال بیت المال بصره نوشته، می‌فرماید: «پس از خدا بترس و دارایی این مردم را برگردان!»[۳].

تعبیر به «مال» مسلمانان درباره اموال گرد آمده از زکات نیز در کلام حضرت وجود دارد؛ زیرا زکات به مصرف بخشی از افراد جامعه که فقرا و مساکین است می‌رسد؛ از این رو به کارگزار خود درباره حفظ این اموال این گونه سفارش می‌نماید: «و بر زکات مگمار جز کسی را که به دین‌داری او اطمینان داری، در حالی که نسبت به دارایی مسلمانان دل بسوزاند تا آن را به دست ولی مسلمانان برساند و او میان آنان پخش نماید»[۴].[۵]

مال الله

در سخنان گوناگونی حضرت از بیت المال به «مال الله» تعبیر نموده‌اند. در خطبه شقشقیه در سرزنش عثمان می‌فرماید: مال خداوند را بمانند علف بهاری میخورد[۶]. و آن گاه که از وی خواسته می‌شود در تقسیم بیت المال، اشراف را مقدم بدارد؟ می‌فرماید: اگر مال شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را در نظر می‌گرفتم، در حالی که این مال خداست[۷]. در نامه به اشعت بن قیس حاکم آذربایجان می‌گوید: در دست تو مال خداست و تو خازن آن هستی تا آن را به من تسلیم نمایی[۸]؛ و در نامه به قثم بن عباس می‌نوسید: آنچه از مال خدا نزد تو جمع شده در میان حاجت مندان و فقرا مصرف کن و اضافی آن را نزد ما بفرست[۹] و آن گاه که غلامی از بیت المالسرقت کرد فرمود: او از مال خدا دزدی کرده و حدی بر او نیست[۱۰]. تعبیر «مال الله» را شاید بتوان درباره همه منابع بیت المال به کار برد[۱۱].

بیت المال حاکم

از آنجا که مصرف بیت المال در اختیار حاکم و کارگزاران مسلمانان است، حضرت در نامه خود به مالک اشتر، دستور می‌دهد که بخشی از بیت المال خود را برای مردم بی‌بضاعت قرار دهد. «بخشی از بیت المالت را برای آنان (مستمندان) قرار ده»[۱۲] بدیهی است که حاکم باید برابر مصالح اجتماعی مسلمانان در بیت المال تصرف نماید[۱۳].

فیء

«فیء» بیشترین درآمد بیت المال است؛ از این رو حضرت از بیت المال به فیء تعبیر نموده است. در خطبه ۴۰، آن گاه که از ضرورت وجود حاکم سخن می‌گوید: یکی از علل آن را ضرورت گرد آوری فیء می‌داند: «و به وسیلۀ حاکم، بیت المال گردآوری می‌شود»[۱۴] ‌و هنگامی که مصرف بیت المال را یاد می‌کند از تعبیر تقسیم فیء استفاده می‌کند.

امیرالمؤمنین(ع) در سخنی اموال را به چهار دسته تقسیم کند: اموال شخصی مسلمانان که میان ورثه آنها تقسیم می‌شود. فیء که به مستحق آن داده می‌شود و خمس و زکات[۱۵]. بنابراین، اموال عمومی سه دسته است: فیء؛ خمس و زکات.

ابوعبید، اموال عمومی پس از پیامبر و در دوران خلفا را همین سه قسم دانسته است: فیء، خمس و زکات[۱۶]. جرجی زیدان به جای خمس، غنیمت را آورده است که هر یک از آنها تقسیمات خاصی دارد[۱۷]. در خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه از بیت المال به «مغانم» تعبیر شده است[۱۸].

منابع

پانویس

  1. «فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِي بِهَا وَ خُزَّانِ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ أَهْلِهَا فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً وَ طَائِفَةً غَدْراً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۲، صبحی صالح، ص۲۴۷.
  2. «فَقَدِمُوا عَلَى عُمَّالِي وَ خُزَّانِ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ الَّذِي فِي يَدَيَّ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۸، ص۳۳۶.
  3. «فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۴۱، ص۴۱۳.
  4. «وَ لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵، ص۳۸۱.
  5. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۳، ص ۴۸۱ - ۴۸۳.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۳.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶، ص۱۸۳.
  8. نهج البلاغه، نامه ۵، ص۳۶۶.
  9. نهج البلاغه، نامه ۶۷، ص۴۵۷.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۲۷۱.
  11. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۳، ص ۴۸۳.
  12. «وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  13. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۳، ص ۴۸۳ - ۴۸۴.
  14. «وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۲۷۰، صبحی صالح، ص۵۲۳.
  16. ابو عبید، الأموال، ص۲۴.
  17. تاریخ و تمدن اسلامی، ص۱۶۶.
  18. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۳، ص ۴۸۴ - ۴۸۵.