علم معصوم به همه زبانها
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث علم معصوم است. "علم معصوم به همه زبانها" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی زبان و علم امام به تمام زبان ها
- زبان "به معنای سخن گفتن"، از مهمترین کنشهای انسان و پل ارتباط انسانها و انتقال خواستهها و افکارشان به یکدیگر است و به همین دلیل، از رفتارهای تکرارپذیر انسان بوده و از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.[۱]
- بر اساس روایات، امامان(علیهم السلام) به تمام زبانهایی که مردم با آن سخن میگویند واقف بوده، میتوانند همانگونه و به همان لهجه و با فصاحت کامل سخن بگویند.[۲] یکی از دلایل علم ایشان به لغات گوناگون، رهبری و ولایت بر تمام انسان هاست، لذا باید به تمام زبان ها احاطه داشته باشد[۳] تا بتواند تکلیف خود را ادا نموده و آنان را به مقصد برساند، و چه بسا ندانستن یکی از لغات از طرف ایشان در برخی موارد منجر به تعطیلی احکام شود.[۴] به عبارتی دیگر امام چون جنبۀ رهبری و زمامداری انسانها را به عهده دارد، باید به تمامی زبانهایی که خداوند متعال به بشر به عنوان آیهای از خود[۵] عطا فرموده است، احاطه داشته باشد تا بتواند تکلیف خود را به تمام معنا ادا کرده و انسانها را به سر منزل مقصود برساند.[۶] اصولاً یکی از از ویژگی های امام شناخت این زبان بوده است، و اگر امامی چنین علمی را نداشته باشد به عنوان امام انتخاب نمی شود.[۷]
بررسی روایات
- در تاریخ زندگانی پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به روایات و حکایاتی برمیخوریم که بر اساس آنها، اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) به زبانهای گوناگونی همچون سریانی، عبری، ترکی، روسی و فارسی سخن گفتهاند،[۸] برخی از آنها عبارتند از:
- اباصلت هروی می گوید:[۹] امام رضا(علیه السلام) با مردم با لغاتشان تکلم میفرمود و به خدا سوگند فصیحترین مردم و عالمترین ایشان به هر زبان و لغتی بود. روزی به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، تعجب میکنم از شناخت شما به این لغتها با اختلافی که دارند، حضرت فرمود: «ای اباصلت، من حجت خدا بر مردم هستم، و خداوند کسی را که به لغات مردم شناخت نداشته باشد حجت نمیگیرد، آیا سخن امیرالمؤمنین(علیه السلام) به تو نرسیده است: "به ما فصلالخطاب داده شده است."؟ آیا فصلالخطاب جز شناخت به لغتها است؟»[۱۰]
- در روایتی دیگر ابوبصیر از امام کاظم(علیه السلام) دربارۀ نشانه های امام سؤال می کند، امام بعد از بیان چند نشانه یکی از نشانها ها را علم به تمام زبان ها معرفی می کنند:[۱۱] «به هر زبانی سخن گوید. سپس حضرت فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکردهای نشانهای به تو ارائه میدهم. راوی می گوید: طولی نکشید، مردی خراسانی وارد شد و به عربی صحبت کرد. امام به فارسی جواب او را داد. خراسانی گفت: من خیال کردم شما زبان فارسی را نمیدانید، لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس فضیلت من بر تو چیست؟! یعنی از آثار فضل من علم به همه اشیاء و همه زبانهاست. سپس امام فرمود: کلام هیچ کس، چه انسان باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانیها نباشد امام نیست.»[۱۲]
- خادم امام عسکری(علیه السلام) میگوید:[۱۳] بارها میدیدم آن حضرت با غلامان خود به زبانهای رومی و صقلبی و ترکی سخن میگوید، به گونهای که تعجب مرا برمی انگیخت. پیش خود گفتم او متولد مدینه است و مسافرتی نکرده و با کسی هم مراوده نداشته است تا این زبانها را بیاموزد، امام باطن مرا خواند و فرمود: «خدای تعالی حجتش را از میان مردم برانگیخته و علم لغات و انساب و حوادث و خبر مرگ افراد را به او نمایانده است وگرنه فرقی بین او و دیگران نبود.»[۱۴]
- امام حسن(علیه السلام) فرمودند:[۱۵] «خداوند به غیر از این خورشید خورشیدهای بسیار دیگری آفریده که فاصله میان آنها بسیار زیاد است و غیر از این ماه، ماههای دیگری آفریده که فاصله میان آنها بسیار زیاد است و غیر از این عالم هفتاد هزار عالم دیگر آفریده است که میان آنها فاصله بسیار زیاد است و در هر یک شهرهایی و در هر شهر زبانی است و هیچ لغتی نیست مگر آن که امام آنرا میداند و ما حجت خدا در همه این مکانهاییم.»[۱۶]
- علامه مجلسی میفرماید: "دانا بودن امامان(علیهم السلام) به تمام لغات مستفاد از روایات بسیار است. و اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع دنیا، از عمومات اخبار صحیحه استفاده میشود، زیرا در این اخبار، بسیار آمده که امام به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست "وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ" را میداند.[۱۷] شیخ مفید[۱۸] هم چنین علمی را بر اساس روایات برای امام قبول می کند.[۱۹]
- و اگر در روایتی آمده است که امام زبانی را متوجه نشده اند دلایلی دارد، مانند اینکه می خواسته اند این فضیلت را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از دانش غیبی استفاده نمی کردند.[۲۰]
قرآن و علم انبیاء به زبان حیوانات
- زبان "به معنای سخن گفتن" از مهمترین کنشهای انسان و پل ارتباط انسانها و انتقال خواستهها و افکارشان به یکدیگر است و به همین دلیل، از رفتارهای تکرارپذیر انسان بوده و از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.[۲۱]
- در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا از امور پنهان از حس را تصدیق میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند، پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد.[۲۲] برخی از این آیات اشاره به آشنا بودن حضرت داوود و سلیمان(ع) با زبان پرندگان و حیوانات دارد:[۲۳] «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ»[۲۴] این آشنایی و آگاه بودن از مقصود آنان چیزی جز آگاهی از غیب نیست.[۲۵] و یا در آیاتی دیگر به آگاه بودن حضرت سلیمان از زبان مورچگان[۲۶] و یا فهمیدن زبان هدهد[۲۷] اشاره شده است.[۲۸] و خداوند اگر اراده کند میتواند زبان های مختلف را به هرکسی بیاموزد.[۲۹]
علم به منطق الطیر موجب کمال نبوت
- مسألۀ آگاهى بعضى از پیامبران از «مَنطِقُ الطَّیرِ» و سخن گفتن با پارهاى از حیوانات نه به عنوان یک علم ضرورى براى اداى رسالت، بلکه به عنوان علمى است که سبب کمال نبوّت می شود،[۳۰] این آگاهی از باب سیطرۀ نفس ایشان بر ملکوت آنها و درک مقصود آنها از راه احاطۀ نفسانی بر آنهاست. نفس مؤمن چنانچه تقویت شود و از هوی و هوس عبور کند سعه و احاطهای پیدا میکند که بر ملکوت موجودات واقف میشود.[۳۱]
علم امامان به زبان حیوانات
- امامان(علیهم السلام) هم با توجه به اینکه تمام کمالات انبیاء سلف را دارا هستند[۳۲] نه تنها به تمام لغات بشری بلکه به نطق پرندگان و نطق همه حیوانات آگاهند.[۳۳] مرحوم تنکابنی می گوید: "بدون شک پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) افضل از سلیمان بن داوود هستند، چطور می شود سلیمان عالم به منطق الطیر باشد اما پیامبر و امامان عالم به آن نباشند؟"[۳۴] اهل بیت به طریق اولی زبان حیوانات را می دانند؛[۳۵] حتی علامۀ مجلسی قایل است[۳۶] اگر کسی علم اهل بیت(علیهم السلام) به منطق الطیر را انکار کند، قرآن را انکار کرده است، چون مسئله منطق الطیر در قرآن کریم با صراحت بیان شده است.[۳۷]
دلیل علم امامان به زبان حیوانات
- یکی از دلایل علم امام به لغات گوناگون، رهبری و ولایت بر تمام انسان هاست، لذا باید به تمام زبان ها احاطه داشته باشند[۳۸] تا بتوانند تکلیف خود را ادا نموده و آنان را به مقصد برسانند، و چه بسا ندانستن یکی از لغات از طرف ایشان در برخی موارد منجر به تعطیلی احکام شود.[۳۹] اصولاً یکی از از ویژگی های امام شناخت این زبان بوده است، و اگر امامی چنین علمی را نداشته باشد به عنوان امام انتخاب نمی شود.[۴۰]
دلیل روایی
- در روایتی از امام رضا(علیه السلام)[۴۱] اشاره شده است که، خداوند کسی را که لغات مردم را نداند حجت نمی گیرد. یعنی امام باید به تمام زبان ها آگاه باشد.[۴۲] در ادامۀ روایت آمده است امام رضا(علیه السلام) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل می کند: «به ما فصلالخطاب داده شده است و آن چیزی غیر از آشنایی به کل زبانها است.»[۴۳]
- در روایتی[۴۴] دیگر، امام کاظم(علیه السلام) یکی از نشانه های امام را دانستن زبان تمام مردم و حتی حیوانات دانسته است.[۴۵] در ادامه آمده است، کلام هیچ انسان و پرنده و حیوان و به طور کلی جانداری بر امام پوشیده نیست. هر که این ویژگیها را نداشته باشد امام نیست.[۴۶]
- در روایت از امام حسن(علیه السلام) آمده است: «هیچ لغتی نیست مگر آنکه امام آنرا میداند.»[۴۷] همچنین ایشان می فرمایند: «من بر تمام زبان های شرق و غرب آگاهم.»[۴۸]
- در کتاب بصائر بابی مطرح شده با عنوان: "فی الأئمه أنهم یتکلمون الألسن کلها"[۴۹] و در بابی دیگر آمده است: "فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر"[۵۰] در این باب اشاره به روایاتی شده که امامان زبان حیوانات و پرندگان را هم می دانند.[۵۱]
- علی بن اسباط می گوید:[۵۲] «همراه ابوجعفر(علیه السلام) از کوفه خارج شدم. آن حضرت بر الاغی سوار بود در راه به گلهای از گوسفندان رسیدیم ناگهان گوسفندی که میچرید گله را ترک کرد و در حالی که صدا را در گلو پیچانده بود نزد امام جواد(علیه السلام) آمد. آن حضرت به چوپان فرمود: این گوسفند از تو شکایت میکند که تو بر او ستم میکنی و همه شیر او را میدوشی و هنگامی که غروب به خانه میرود صاحبش شیری در پستان آن نمیبیند. اگر از این به بعد به این حیوان ظلم نکنی که هیچ وگرنه از خداوند میخواهم که عمر تو را کوتاه کند. چوپان گفت : "أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ إِلا اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ وَ أنَّکَ وَصیُّهُ" پس ادامه داد از تو میخواهم بفرمایید که از کجا این مطلب را فهمیدی؟ امام فرمود: ما خزانه دار علم خدا، معدن حکمت او، وصی انبیاء الهی و بندگان مکرّم خداوندیم.»[۵۳]
- و اگر در روایتی آمده است که امام زبانی را متوجه نشده اند دلایلی دارد، مانند اینکه می خواسته اند این فضیلت را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از دانش غیبی استفاده نمی کردند.[۵۴]
نظر برخی از بزرگان شیعی
- مشایخ بزرگ حدیثی[۵۵] و بزرگان شیعی مانند شیخ مفید در الاختصاص[۵۶] و شیخ طوسی با توجه به روایاتی که در منابع روایی آمده است آگاهی امامان بر زبان حیوانات را قبول کرده[۵۷] و حتی گفته اند: گرچه صحبت با حیوانات از طرف عقل ثابت نمی شود اما وقوعش ممتنع نیست، حتی با توجه به این روایات این مسأله را از ویژگی های امامِ به حق می دانند.[۵۸]
مقدمه
- اخباری که دلالت دارد پیغمبر اکرم(ص) و ائمه(ع) به تمام زبانهای خلایق دانایند و به هر زبانی بخواهند سخن میگویند؛ کلام هیچ کس از آنان پوشیده نیست و مانند حضرت سلیمان نطق حیوانات را میفهمند. ابو بصیر به امام موسی کاظم(ع) عرض کرد: فدایت شوم؛ نشانه امام چیست؟ آن حضرت فرمود: چند چیز است: (اوّل) تصریح و نص امام به امام بعد از خودش؛ (دوم) هرچه از او سؤال شود جواب صحیح آن را بدهد. (سوم) اگر کسی سؤالش را فراموش کرد و یا سؤال نکرد امام خودش سؤال او را پاسخ دهد؛ (چهارم) از اخبار آینده خبر دهد؛ (پنجم) به هر زبانی سخن گوید. سپس فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکردهای نشانهای به تو ارائه میدهم. راوی می گوید: طولی نکشید که مردی خراسانی وارد شد و به عربی صحبت کرد. امام به فارسی جواب او را داد. خراسانی گفت: من خیال کردم شما زبان فارسی را نمیدانید، لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس فضیلت من بر تو چیست؟! یعنی از آثار فضل من علم به همه اشیاء و همه زبانهاست. سپس امام فرمود: کلام هیچ کس، چه انسان باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانیها نباشد امام نیست[۵۹]. نصیر، خادم امام عسکری(ع) میگوید: من مکرر میشنیدم که امام عسکری(ع) با غلامان خود به لغتهای مختلف آنها تکلم میفرمود: با غلام ترک به زبان ترکی، و با رومی به زبان رومی و... من تعجب میکردم. روزی، این سؤال در قلب من خطور کرد که: امام در مدینه متولد شده و جایی نرفته؛ پس چگونه به زبانهای مختلف سخن میگوید؟ در این هنگام، امام توجهی به من نموده، فرمودند: خداوند حجت خود را در میان خلق ممتاز قرار داده و علم همه چیز را به او مرحمت فرموده. یعنی علم لغات و معرفت انساب و آجال و حوادث را به او آموخته است. و اگر این طور نباشد، فرقی بین حجت و رعیت نخواهد بود[۶۰]. ابو الجارود از امام باقر(ع) نشانههای امام را خواست. آن حضرت فرمود: تصریح خدا و رسول بر ائمه(ع) و هر یک به امام بعد از خودش، و اگر از او سؤال شد جواب دهد و گرنه، خودش حقایق را بیان کند، و از روز آینده خبر دهد، و به هر زبانی و لغتی سخن گوید.[۶۱]. علامه مجلسی بعد از نقل این حدیث و گفتار شیخ صدوق، میفرماید: هر چند کلام صدوق قابل صحت است، ولی این همه زحمت توجیه برای ما لازم نیست؛ زیرا اخباری که دلالت می کند بر این که امام محدَّث طرف گفت وگوی فرشتگان و مؤید به روح القدس است و در شب قدر ملائکه و روح بر او نازل می شوند، در حد تواتر است[۶۲].
علامه مجلسی میفرماید: دانا بودن ائمه(ع) به تمام لغات مستفاد از روایات بسیار است. و اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع دنیا، از عمومات اخبار صحیحه استفاده میشود، زیرا در این اخبار، بسیار آمده که امام به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست " وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ" را میداند. و در بحارالأنوار باب این که ائمه(ع) تمام زبانها و لغات را میدانند و به هر لغت و زبانی میتوانند تکلم کنند، در این باب به هفت روایت اکتفا نموده. از آن جمله، صدوق به سند صحیح از ابی الصلت هروی نقل کرده که گفت: والله، حضرت رضا(ع) به تمام زبانها داناتر از همه بود. یک روز به ایشان عرض کردم: من از دانایی شما به تمام زبانها تعجب میکنم! فرمود: من حجت خدا بر خلق اویم. و خدا حجتی که زبانهای خلق را نداند ندارد. مگر نشنیدی کلام امیرالمؤمنین(ع) را که فرموده به ما "فصل الخطاب" بخشیده شده؟ آیا فصل الخطاب غیر از معرفت لغات است؟![۶۳]. نیز در بحارالأنوار در "باب معرفته الرضا(ع) بجمیع اللّغات وکلام الطّیر والبهائم" ده روایت ذکر کرده است. در بصائر الدرجات در این که ائمه(ع) نطق پرندگان را میدانند، تعداد بیست و پنج روایت برای اثبات این عنوان نقل کرده است. و در باب این که ائمه(ع) نطق حیوانات را میدانند شانزده روایت، و در باب ۱۶، دو روایت نقل فرموده است[۶۴]. روایات متواتری که گذشته و نشان میداد که تمام علوم و کمالات انبیا و مرسلین نزد ائمه(ع) جمع است، نیز دلیل علم ائمه(ع) است به زبان نطق جمیع حیوانات. و در بحارالأنوار روایاتی نقل شده که پیغمبر اکرم(ص) تمام زبانها و لغات را میداند. و روایات معرفت امام صادق(ع) به جمیع لغات و زبانها را نیز نقل فرموده است[۶۵].[۶۶]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع علم معصوم
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ سجادی، سیداحمد، پرچم داران هدایت، ص 159؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج 1، ص 189؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص 143 ـ 145
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ سورۀ روم، آیۀ 22
- ↑ ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص 356؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 70؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج 1، ص 189؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص 356
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵، ح ۷
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ سجادی، سیداحمد، پرچم داران هدایت، ص 159؛ صادقی، مصطفی، شیوه های تشخیص امام در عصر حضور، ص 57؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص 251
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ صادقی، مصطفی، شیوه های تشخیص امام در عصر حضور، ص 57؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر، ج ۱۰، ص ۵۱۰
- ↑ ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص 143 ـ 145
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ مفید، محمد بن محمد اوائل المقالات، ص ۶۷
- ↑ ر.ک. مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، ش 45، ص 316
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و 103
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج 7، صفحه؟؟؟؛ خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 18
- ↑ سورۀ نمل، آیۀ 16
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و 103
- ↑ سورۀ نمل، آیۀ 18 و 19
- ↑ سورۀ نمل، آیۀ 20 ـ 22
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ و 103
- ↑ ر.ک. خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 18
- ↑ ر.ک. مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج 7، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. طهرانی، سیدمحمد حسین، امام شناسی، ج ۱۲، ص 295
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ رفیعی، رمضانعلی، تاریخ زندگانی ائمه (امام محمد تقی(علیه السلام))، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین(علیه السلام) با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین(علیه السلام) با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۷۳
- ↑ ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۳۰
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰
- ↑ ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۲، ص ۲۲۹
- ↑ ر.ک. اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲
- ↑ ر.ک. صادقی، مصطفی، شیوههای تشخیص امام در عصر حضور، ص 57
- ↑ ر.ک. باقری، سیدمحمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص 74
- ↑ ر.ک. حمادی، عبدالرضا، گستره علم امام از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامتپژوهی، ش ۴، ص ۶۹
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 333
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 341
- ↑ ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. رفیعی، رمضانعلی، تاریخ زندگانی ائمه(امام محمد تقی(علیه السلام))، صفحه؟؟؟
- ↑ بحرانی، سیدهاشم، مدينه معاجز الائمة الاثنی عشر، ص 397
- ↑ ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 285؛ عيون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۲۸
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص ۲۹۳
- ↑ ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۸۵، ح۷؛ قرب الإسناد، ص۳۳۹، ح۱۲۴۴؛ بحارالأنوار، ج۴۸، ص۴۷، ح۳۳، باب چهارم از ابواب تاریخ الإمام موسی بن جعفر الکاظم(ع) از کتاب تاریخ علی بن الحسین(ع).
- ↑ الکافی، ج۱، ص۵۰۹، ح۱۱؛ مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)، ج۴، ص۴۲۸ (فصل فی معجزاته(ع))؛ الإرشاد، ج۲، ص۳۳۰؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۳۵ (باب ۱۲، فی معجزات الإمام الحسن بن علی العسکری(ع))؛ إعلام الوری، ص۳۷۵ (فصل سوم)؛ بحارالأنوار، ج۵۰، ص۲۶۸، ح۲۸ (باب سوم از تاریخ الإمام أبی محمد العسکری(ع)).
- ↑ صدوق، به سند خود از ابی الجارود آن را روایت کرده است. صدوق میگوید: این که امام از آینده خبر میدهد، بر اثر نوشته و آثاری است که از رسول خدا از حق تعالی به او رسیده؛ و این که میگوییم امام از اخبار و حوادث آینده تا روز قیامت آگاه است "مستفاد از همین آثار است. معانی الأخبار، ص۱۰۱، ح۳ "باب معنی الإمام المبین.
- ↑ بحارالأنوار، ج ۲۵، ص۱۴۱، ح۱۴ باب چهارم از ابواب علامات الإمام و صفاته از کتاب الإمامه.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲۸، ح۳؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۹۰، ح۱ و ج۴۹، ص۸۷، ح۳ (باب ششم از ابواب تاریخ الإمام المرتجی و السید المرتضی... از کتاب تاریخ علی بن موسی الرضا.
- ↑ بصائر الدرجات، ص۳۵۳.
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۷، ص۶۳.
- ↑ شاهرودی، علی نمازی، علم غیب ص۱۳۳ - ۱۳۶