شعیب (پیامبر)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حضرت شعیب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

دین حضرت شعیب(ع)

  • حضرت شعیب(ع) در میان مردم مَدیَن که امروزه به آن معان گفته می‌شود، مبعوث شد. مدین، مسکن شماری از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) بود که با مصر و لبنان و فلسطین تجارت داشتند[۱][۲].
  • قرآن کریم درباره دوره تاریخی حضرت شعیب(ع)، گزارش صریحی ندارد؛ اما برپایه برخی گزارش‌ها[۳]، روایات[۴] و آیات، آن حضرت بعد از حضرت لوط(ع) و معاصر حضرت موسی(ع) می‌زیسته است: وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ [۵]؛ فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ[۶]. با توجه به زندگی حضرت شعیب(ع) در این دوره تاریخی، می‌توان گفت که قوم وی در آغاز بر آیین حضرت ابراهیم(ع) بوده و درگذر ایام به کفر و شرک‌گراییدند. آیه وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا[۷] می‌تواند مؤیدی برای این ادعا باشد، بنابراین، می‌توان گفت حضرت شعیب(ع) شریعت مستقلی نداشته و قوم خود را به آیین حضرت ابراهیم(ع) می‌خوانده است. قرآن کریم نامی از کتاب آسمانی و معجزه شعیب نبرده است؛ اما بسیاری از مفسران، "بیّنه" در آیه قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ[۸]. را اشاره به معجزه آن حضرت دانسته‌اند[۹] یاد کرد قوم حضرت شعیب(ع) در شمار قوم پیامبرانِ دارای معجزه نیز مؤید دیگری بر معجزه داشتن آن حضرت است: أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ [۱۰][۱۱].
  • از گزارش‌های مربوط به کم فروشی و به‌کارگیری پیمانه و ترازووَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۱۲]، سیراب کردن گوسفندانوَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ[۱۳] و قرارداد کاری موسی و شعیب(ع)قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ [۱۴] بر می‌آید که قوم حضرت شعيب(ع)، مردمی تجارت پیشه، کشاورز و دامدار بوده‌اند. آنان در حوزه عقاید و نیز ارزش‌های عبادی و اجتماعی دچار انحراف بودند و مواردی مانند شرک و بت‌پرستی، بی‌اعتقادی به معاد، انواع کم‌فروشی و فسادانگیزی در میان آنان رایج بوده است[۱۵].
  • تاریخ دعوت توحیدی حضرت شعيب(ع) را می‌توان به دو دوره دانست[۱۶]:
  1. دوره پیش از عذاب کافران قوم که در این دوره با گرایش و ایمان گروهی از مردم به دین حضرت شعیب(ع) قوم وی به دو گروه اقلیّت مؤمنان و اکثریت کافران: وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ[۱۷] قسمت شدند[۱۸].
  2. دوره پس از عذاب و نابودی کافران که همراه با شرایط اجتماعی، سیاسی و دینی مساعدی بوده است: إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى[۱۹]؛ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ [۲۰] برخلاف دوره نخست که حضرت شعیب(ع) و پیروانش به سبب باورهای دینی خود با انواع فشارهای اجتماعی روبه‌رو بودهوَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ[۲۱] و به اخراج از خانه و کاشانه خویش تهدید می‌شده‌اندقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ[۲۲]، در این دوره، آن حضرت با برخورداری از جایگاه اجتماعی مطلوب، ضمن پناه دادن به حضرت موسی(ع) وی را اجیر می‌کند[۲۳].

ولادت و نیاکان

پدر و مادر

نام و نسب

کنیه‌ها و القاب

فرزندان

شمایل و صفات ظاهری

صفات و ویژگی‌های شخصیتی

قوم و محل سکونت

سرگذشت تاریخی

نبوت و رسالت

امامت و ولایت

علم ویژه الهی

عصمت

فضایل و مناقب

سیره

اصحاب

مخالفان و دشمنان

رحلت و محل دفن

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع دین


الگو:نبوت‌شناسی

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. باستان‌شناسی، ص۱۷۷.
  2. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.
  3. نک: البداية والنهایه، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳.
  4. البحر المحیط، ج۵، ص۵۳۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۲۰۶؛ تفسير القرآنی للقرآن، ج۶، ص۱۱۹۱.
  5. و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست؛ سوره هود، آیه: ۸۹.
  6. آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب می‌دادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور می‌داشتند. گفت: شما چه می‌کنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمی‌دهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است؛ سوره قصص، آیه: ۲۱- ۲۳.
  7. و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید؛ سوره اعراف، آیه:۸۵.
  8. بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است؛ سوره اعراف، آیه:۸۵.
  9. جامع البیان، ج۸، ص۳۰۸؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۶۷۵؛ مجمع البیان، ج۴، ص۲۰۳-۳۰۴.
  10. آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمین‌های زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهان‌ها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌ورزیدند؛ سوره توبه، آیه:۷۰.
  11. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.
  12. و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید؛ سوره هود، آیه: ۸۵.
  13. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب می‌دادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور می‌داشتند گفت: شما چه می‌کنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمی‌دهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است.پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم؛ سوره قصص، آیه: ۲۳- ۲۴.
  14. شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت. (موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه می‌گوییم نگهبان است؛ سوره قصص، آیه: ۲۷-۲۸.
  15. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.
  16. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.
  17. و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شده‌ام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟؛ سوره اعراف، آیه: ۸۷- ۸۸.
  18. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.
  19. یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) می‌رفت و می‌گفت: می‌خواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمودیم آنگاه سال‌هایی در میان مردم مدین به سر بردی سپس ای موسی به هنگام، باز آمدی؛ سوره طه، آیه:۴۰.
  20. شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت. (موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه می‌گوییم نگهبان است؛ سوره قصص، آیه: ۲۷-۲۸.
  21. و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آورده‌اند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بی‌شمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود؛ سوره اعراف، آیه:۸۶.
  22. سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟؛ سوره اعراف، آیه:۸۸.
  23. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.