توسل در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث توسل است. "توسل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توسل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

نگاه یک‌سویه و تک‌بُعدی به توکل و غفلت از جایگاه شفاعت و توسل در قرآن، یکی از مغالطه‌ها و شیوه‌های منکرین شفاعت و زیارت و دعا و توسل است. وهابیت نیز که پیشرو در انکار این آموزه‌های قرآنی و نبوی است، به همین لغزش و مغالطه مبتلاست. به نمونه‌هایی از تشریع شفاعت و دعوت به توسل در قرآن بنگرید:

  1. به گزارش قرآن، فرزندان یعقوب(ع) پس از ستم و پشیمانی از گذشته خویش، برای پذیرش دعا و توبه شان نزد پروردگار، پدر را واسطه و شفیع در درگاه الهی قرار دادند که عین توحید و توکل نیز بود: ﴿قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۱][۲]. اگر توسل و شفاعت، نامشروع و شرک بود، نه تنها یعقوب نبی زیر بار چنین معصیتی نمی‌رفت، که بی‌گمان با آن انحراف به مبارزه برمی‌خاست و قرآن آن رفتار را با نگاه تصدیق و از موضع مؤیّد روایت نمی‌کرد.
  2. جواب شما در مقابل این آیه شریفه که برای رسیدن به خدا آشکارا دستور به جستن وسیله می‌دهد و توصیه به یافتن واسطه به سوی خدا می‌کند چیست؟ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۳].[۴]

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «گفتند: ای پدر! برای ما از گناهانمان آمرزش بخواه که ما بی‌گمان گنهکار بوده‌ایم * گفت: به زودی برایتان از پروردگارم آمرزش می‌خواهم که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۹۷-۹۸.
  2. نقد پنج‌بخشی بر گفتار آقای کدیور در مورد اعتقاد شیعه به امامت، سید محمد حسین یثربی و همکاران www.toraath.com.
  3. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  4. علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۲۵۵.